مشاعرۀ سنّتی

taraneh_de

عضو جدید
در اتاق کوچکم پا می نهد
بعد من با یاد من بیگانه ای
در بر آیینه میماند به جای
تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اتاق کوچکم پا می نهد
بعد من با یاد من بیگانه ای
در بر آیینه میماند به جای
تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای
يك كنيزك ديد شه بر شاهراه...شد غلام ان كنيزك جان شاه
مرغ جانش در قفس چون مي تپيد...داد مال وان كنيزك راخريد
 

taraneh_de

عضو جدید
دیدگانم همچو دالانهای تار
گونه هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدگانم همچو دالانهای تار
گونه هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
دلم به حلقه زلفش به جان خريد اشوب...چه سود ديد ندانم كه اين تجارت كرد
 

الهام3

عضو جدید
من غصه خوردن بی تو را دوست دارم ,
من غرق شدن با تو درخیال سبزه زاران را دوست دارم ,
من با تو نفس کشیدن و دمیدن هوای عشق را دوست دارم ,
باتو بی خبر شدن از همه دنیا را دوست دارم ,
من نمیدانم کیم یا که چیم یا به کجا خواهم رفت ,
باورم اینست همین , که من نگاهت را دوست دارم ,
تو اگر بشنوی این قلب چه ها می گوید ,
نه نمیخواهد همین بی خبری را دوست دارم ,
تو مرا می فهمی من تورا می خواهم و همین ساده ترین قصه یک انسان است .
تو مرا می خوانی من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم و تو هم می دانی , تا ابد در دل من خواهی ماند
 

جواد111

عضو جدید
من غصه خوردن بی تو را دوست دارم ,
من غرق شدن با تو درخیال سبزه زاران را دوست دارم ,
من با تو نفس کشیدن و دمیدن هوای عشق را دوست دارم ,
باتو بی خبر شدن از همه دنیا را دوست دارم ,
من نمیدانم کیم یا که چیم یا به کجا خواهم رفت ,
باورم اینست همین , که من نگاهت را دوست دارم ,
تو اگر بشنوی این قلب چه ها می گوید ,
نه نمیخواهد همین بی خبری را دوست دارم ,
تو مرا می فهمی من تورا می خواهم و همین ساده ترین قصه یک انسان است .
تو مرا می خوانی من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم و تو هم می دانی , تا ابد در دل من خواهی ماند

در این هوای بی کسی کسی بدر نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
یکی زشب گرفتگان چراغی بر نمیکند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمیزند....
 

taraneh_de

عضو جدید
در گوش دلم گفت فلک پنهانی
حکمی که قضا بود زمن میدانی
در گردش خویش اگر مرا دست بدی
خود را برهاندمی ز سرگردانی
 

taraneh_de

عضو جدید
یک قطره آب بود با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندر این عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
 

taraneh_de

عضو جدید
تو گفتی آسمان دریاست از سبزی و بر رویش
به پرواز اندر آوردست ناگه بچگان عنقا
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای صبح شب نشينان جانم بطاقت آمد
از بسکه دير آمد شام روزه داران
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تامل کنان در خطا و صواب
به از ژاژخایان حاضر جواب
بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خيزد روز وداع ياران
هر کس شراب فرقت روزی چشيده باشد
داند که سخت باشد قطع اميدواران
با ساربان بگوييد احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل بروز باران
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا