atimehr
عضو جدید
خب از اول میگفتید.من با اعتیاد و اینجور چیزا مشکل دارم ولی با بی پولی نه.دقیقا زدید به هدف. حرف منم همینه. عشق واقعی نه کور.
خب از اول میگفتید.من با اعتیاد و اینجور چیزا مشکل دارم ولی با بی پولی نه.دقیقا زدید به هدف. حرف منم همینه. عشق واقعی نه کور.
بچه ها بنظرتون اگه یه نفر همه شرایط ازدواجو داشته باشه ولی از نظر شما اونی نباشه که دنبالشین قدو قیافرو میگم وتوی فکرتون یه نفر دیگه ای باشه که شاید بیاد واسه ازدواج پا پیش بذاره کدومو انتخاب میکنین
چرا حالتون به هم می خوره؟خاطره جون منم دقیقا همین سؤال رو دارم ولی شخص دوم وجود نداره
یکی از خواستگارام خیلی سمجه همه چیزشم خوبه زشتم نیست ولی من از قیافش حالم به هم میخوره
اگه خواستگار شما یه آدم بیعار و تن پرور بود چی؟ ازاین به قول عوام بچه فوفولا که مامی باید دماغشو پاک کنه و ددی تنبانش بالا بکشه چی؟ بازم با آدمی که فقط به خاطر تنپروری بیکاره یا از جیب باباهه آویزونه می تونه فرد مناسبی باشه؟خب از اول میگفتید.من با اعتیاد و اینجور چیزا مشکل دارم ولی با بی پولی نه.
خوش به حال خوشگال دانشگاهتون.من نمیدونم چطور میتونید با کسی غیر از عشقتون ازدواج کنید؟ من حتی با کسی که عاشق زیبایی و رفتارش نشم حرف غیر لازم نمیزنم چه برسه به زندگی مشترک.
آدم بايد در كنار آدم قرار بگيره ..ما آدما در كنار خيلي ها قرار ميگيريم كه لزوما عاشق يا شيفته اونها نيستيم دوست من!من نمیدونم چطور میتونید با کسی غیر از عشقتون ازدواج کنید؟ من حتی با کسی که عاشق زیبایی و رفتارش نشم حرف غیر لازم نمیزنم چه برسه به زندگی مشترک.
فك كنم اشتباه فهميدي دوست منسلام... سهیل جان از دخترها بیشتر از این نمی شه انتظار داشت....
خودم دیدم کلی نوشتن نقد و بچسپ و ....
ما پسرهــــا چقدر خوشبینیم؟
واقعا از هر چه خانم هستش متنفر شدم ( ببخشید )...
خاک تو سر کسی که به عشق این خانم دل بسته...
لااقل به پول بفروشش نه به نقدینگی...
سلام عزیزان.... من یه مدت دچار افسردگیه خفیف شده بودم ، 2 ماه پیش یه اتفاق افتاد که این افسرگیه تشدید کرد ، الان دارم تمام سعیمو میکنم که مثل اول یه دختر قوی و شاد و سرزنده و امیدوار باشم ، ولی با توجه به اینکه این ماه کنکور ارشد دارم و و از 2 ماه پیش هیچ تمرکزی رو درس خوندنم نداشتم حتی روند تست زنی من منفی بوده هر روز نا امید تر میشم ، دلم میخواد امسال امتحان ندم چون هر رتبه ای که بیارم خودم و سرزنش میکنم که ای کاش بیشتر تمرکز میکردم .... ! شاید اگه امتحان ندم تکلیفم با خودم معلوم باشه و برای سال دیگه امیدوار بشم ، ولی الان نمیدونم باید چیکار کنم.. نظر شما چیه؟ من الان تحت درمان افسردگی هستم ، از نظر روحی و جسمی خیلی اسیب دیدم
در ضمن 24 سالمه و شهریور 90 فارغ التحصیل شدم . فکر میکنید ساله دیگه دیره واسه کنکور؟
نمیدوم چه اتفاقی افتاده اما بهتره الان تمرکزت رو روی کنکور بذاری.الان مهم تلاشته نه نتیجه . همیشه واسه همه آدما یه اتفاقاتی می افته که باعث میشه برنامه ریزیشون بهم بخوره و زندگیشون تحت تاثیر شدیدی قرار بگیره.هر روز هم اوضاع بدتر میشه .به این فکر کن که فقط خودت نیستی که این شرایط رو داری.تلاش کن.نتیجه خوبی میگیری.
اتفاقش جریانه پیچیده ای داره که از نظر روحی منو به هم ریخت و در ضمن مجبور شدم یه ماه مسافرت برم
من هر روز دارم تلاش می کنم . اطرافیانم فکر میکنن چون من دارم تلاش میکنم پس نتیجه ی خوبی می گیرم ... اینم منو عصبی می کنه ، جون من روند کارمو میبینم ... خودم میدونم چقدر بده . با مشاور صحبت کردم به من گفته ساعته درس خوندنتو خیلی کم کن .. الان روزی 5 ساعت درس می خونم ولی انگار نمی خونم .... چون استرس دارم و کمی سر درد .... وقتی ساعت درس خوندنم بیشتر میشه تمام روز سر درد دارم .
همین باعث شده علاقم به درس کمتر شه ...میترسم اگه قبول نشم نا امید شم دیگه درس نخونم...
سلام عزیزان.... من یه مدت دچار افسردگیه خفیف شده بودم ، 2 ماه پیش یه اتفاق افتاد که این افسرگیه تشدید کرد ، الان دارم تمام سعیمو میکنم که مثل اول یه دختر قوی و شاد و سرزنده و امیدوار باشم ، ولی با توجه به اینکه این ماه کنکور ارشد دارم و و از 2 ماه پیش هیچ تمرکزی رو درس خوندنم نداشتم حتی روند تست زنی من منفی بوده هر روز نا امید تر میشم ، دلم میخواد امسال امتحان ندم چون هر رتبه ای که بیارم خودم و سرزنش میکنم که ای کاش بیشتر تمرکز میکردم .... ! شاید اگه امتحان ندم تکلیفم با خودم معلوم باشه و برای سال دیگه امیدوار بشم ، ولی الان نمیدونم باید چیکار کنم.. نظر شما چیه؟ من الان تحت درمان افسردگی هستم ، از نظر روحی و جسمی خیلی اسیب دیدم
در ضمن 24 سالمه و شهریور 90 فارغ التحصیل شدم . فکر میکنید ساله دیگه دیره واسه کنکور؟
gozashte ke be man rabti nadare ! har chi bude bude mikhad makhfi bokone mikhad nakone !
خیلی سخته که آدم بهش بگه...غیرمستقیم هم بخوای بگی خیلی عذاب آوره...سعی میکنه بهت ثابت کنه که خیلی دوستت داره ولی هر کاری میکنه نمیشه.به نظر خودش که داره محبت میکنه ولی جز اذیت کردن کار دیگه ای نیست و رو اعصاب آدم راه میره و عصبانیت آدمو میبینه میگه از روی دوست داشتنه ناراحت نشو..خب اینطوری آدم خسته میشه..اینطور نیست؟اگه از دست کسی خسته شده باشین ولی دلتون نیاد مستقیما بهش بگید از زندگیتون بره چیکار می کنید؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
S | مشاوره تحصیلی تلفنی | تالار مشاوره | 0 | |
A | مشاوره برای تغییر شاخه در رشته فنی حرفه ای از الکترونیک به کامپیوتر یا مکانیک! | تالار مشاوره | 1 | |
سیستم مشاوره جدید در ایران | تالار مشاوره | 0 | ||
A | مشاوره کاری | تالار مشاوره | 1 | |
اساسنامه تالار مشاوره | تالار مشاوره | 2 |