لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها بنظرتون اگه یه نفر همه شرایط ازدواجو داشته باشه ولی از نظر شما اونی نباشه که دنبالشین قدو قیافرو میگم وتوی فکرتون یه نفر دیگه ای باشه که شاید بیاد واسه ازدواج پا پیش بذاره کدومو انتخاب میکنین

خاطره جون منم دقیقا همین سؤال رو دارم ولی شخص دوم وجود نداره

یکی از خواستگارام خیلی سمجه همه چیزشم خوبه زشتم نیست ولی من از قیافش حالم به هم میخوره :confused:
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاطره جون منم دقیقا همین سؤال رو دارم ولی شخص دوم وجود نداره

یکی از خواستگارام خیلی سمجه همه چیزشم خوبه زشتم نیست ولی من از قیافش حالم به هم میخوره :confused:
چرا حالتون به هم می خوره؟
این مهمه
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب از اول میگفتید.من با اعتیاد و اینجور چیزا مشکل دارم ولی با بی پولی نه.
اگه خواستگار شما یه آدم بیعار و تن پرور بود چی؟ ازاین به قول عوام بچه فوفولا که مامی باید دماغشو پاک کنه و ددی تنبانش بالا بکشه چی؟ بازم با آدمی که فقط به خاطر تنپروری بیکاره یا از جیب باباهه آویزونه می تونه فرد مناسبی باشه؟
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نمیدونم چطور میتونید با کسی غیر از عشقتون ازدواج کنید؟ من حتی با کسی که عاشق زیبایی و رفتارش نشم حرف غیر لازم نمیزنم چه برسه به زندگی مشترک.
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نمیدونم چطور میتونید با کسی غیر از عشقتون ازدواج کنید؟ من حتی با کسی که عاشق زیبایی و رفتارش نشم حرف غیر لازم نمیزنم چه برسه به زندگی مشترک.
خوش به حال خوشگال دانشگاهتون.
اما خارج از شوخی شما با استادای خانم چیکار می کنین؟
 

ستاره نقره اي

اخراجی موقت
شايد و بذار كنار گلم
شايدم هرگز نياد اونكه شايد قراره بياد
پس سعي كن به قلبت رجوع كني تا ببيني منهاي اون فرد مورد نظر اين فردو مي توني قبول كني يا نه ؟‌
يا اينكه بعد ازدواج همش مي گي كاش صبر مي كردم
بايد با خودت كنار بياي گلم
 

ستاره نقره اي

اخراجی موقت
من نمیدونم چطور میتونید با کسی غیر از عشقتون ازدواج کنید؟ من حتی با کسی که عاشق زیبایی و رفتارش نشم حرف غیر لازم نمیزنم چه برسه به زندگی مشترک.
آدم بايد در كنار آدم قرار بگيره ..ما آدما در كنار خيلي ها قرار ميگيريم كه لزوما عاشق يا شيفته اونها نيستيم دوست من!
 

ستاره نقره اي

اخراجی موقت
سلام... سهیل جان از دخترها بیشتر از این نمی شه انتظار داشت....
خودم دیدم کلی نوشتن نقد و بچسپ و ....
ما پسرهــــا چقدر خوشبینیم؟
واقعا از هر چه خانم هستش متنفر شدم ( ببخشید )...
خاک تو سر کسی که به عشق این خانم دل بسته...

لااقل به پول بفروشش نه به نقدینگی...
فك كنم اشتباه فهميدي دوست من
اين خانوم اصلن نمي دونه اوني كه ايشون مي خوادش ، اونم ايشونو مي خواد يا نه
خب وقتي نمي دوني نبايد كه همه زندگيتو با فكراي پوچ خراب كني !!
 

نرگسیا

عضو جدید
چطور قدو قیافه مهم نیست؟؟؟؟

باید بهم بیان یا نه؟؟؟؟ مگه قحطی اومده؟؟؟ این نشد یکی دیگه

ازدواج امر مهمیه چشک بسته انتخاب کنی یه عمر پشیمونی و................

به نظر من ازدواج نکنی بهتر از اینه که با اجبار به زندگیت ادامه بدی
 

kosar_zahra

عضو جدید
کاربر ممتاز
به چشمي اعتماد كن كه به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد،به دلي دل بسپار كه جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير كه باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است........
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من اگه قيافش خيلي بد نباشه بايد بشيني سبك سنگين كني ببيني اگه بالاي 60-50 درصد از معيارات رو داره قبول كني . چون ممكنه اوني كه دوسش داري اصلا نياد يا اينكه انتخاب اون فقط از روي احساس بوده باشه.
در كل بايد شرايط خودت رو بسنجي چون شوخي نيست...
اما اگر ازش بدت مي آد هرگز قبولش نكن.
 

farzan66

عضو جدید
سلام عزیزان.... من یه مدت دچار افسردگیه خفیف شده بودم ، 2 ماه پیش یه اتفاق افتاد که این افسرگیه تشدید کرد ، الان دارم تمام سعیمو میکنم که مثل اول یه دختر قوی و شاد و سرزنده و امیدوار باشم ، ولی با توجه به اینکه این ماه کنکور ارشد دارم و و از 2 ماه پیش هیچ تمرکزی رو درس خوندنم نداشتم حتی روند تست زنی من منفی بوده هر روز نا امید تر میشم ، دلم میخواد امسال امتحان ندم چون هر رتبه ای که بیارم خودم و سرزنش میکنم که ای کاش بیشتر تمرکز میکردم .... ! شاید اگه امتحان ندم تکلیفم با خودم معلوم باشه و برای سال دیگه امیدوار بشم ، ولی الان نمیدونم باید چیکار کنم.. نظر شما چیه؟ من الان تحت درمان افسردگی هستم ، از نظر روحی و جسمی خیلی اسیب دیدم
در ضمن 24 سالمه و شهریور 90 فارغ التحصیل شدم . فکر میکنید ساله دیگه دیره واسه کنکور؟
 

bittaa

عضو جدید
سلام عزیزان.... من یه مدت دچار افسردگیه خفیف شده بودم ، 2 ماه پیش یه اتفاق افتاد که این افسرگیه تشدید کرد ، الان دارم تمام سعیمو میکنم که مثل اول یه دختر قوی و شاد و سرزنده و امیدوار باشم ، ولی با توجه به اینکه این ماه کنکور ارشد دارم و و از 2 ماه پیش هیچ تمرکزی رو درس خوندنم نداشتم حتی روند تست زنی من منفی بوده هر روز نا امید تر میشم ، دلم میخواد امسال امتحان ندم چون هر رتبه ای که بیارم خودم و سرزنش میکنم که ای کاش بیشتر تمرکز میکردم .... ! شاید اگه امتحان ندم تکلیفم با خودم معلوم باشه و برای سال دیگه امیدوار بشم ، ولی الان نمیدونم باید چیکار کنم.. نظر شما چیه؟ من الان تحت درمان افسردگی هستم ، از نظر روحی و جسمی خیلی اسیب دیدم
در ضمن 24 سالمه و شهریور 90 فارغ التحصیل شدم . فکر میکنید ساله دیگه دیره واسه کنکور؟

نمیدوم چه اتفاقی افتاده اما بهتره الان تمرکزت رو روی کنکور بذاری.الان مهم تلاشته نه نتیجه . همیشه واسه همه آدما یه اتفاقاتی می افته که باعث میشه برنامه ریزیشون بهم بخوره و زندگیشون تحت تاثیر شدیدی قرار بگیره.هر روز هم اوضاع بدتر میشه .به این فکر کن که فقط خودت نیستی که این شرایط رو داری.تلاش کن.نتیجه خوبی میگیری.
 

honey2009

کاربر بیش فعال
salam man k moshkele khasi nadaram faghat ye kam ba enteghad moshkel daram.....aslan enteghad pazir nistam.... che konam?
 

farzan66

عضو جدید
نمیدوم چه اتفاقی افتاده اما بهتره الان تمرکزت رو روی کنکور بذاری.الان مهم تلاشته نه نتیجه . همیشه واسه همه آدما یه اتفاقاتی می افته که باعث میشه برنامه ریزیشون بهم بخوره و زندگیشون تحت تاثیر شدیدی قرار بگیره.هر روز هم اوضاع بدتر میشه .به این فکر کن که فقط خودت نیستی که این شرایط رو داری.تلاش کن.نتیجه خوبی میگیری.

اتفاقش جریانه پیچیده ای داره که از نظر روحی منو به هم ریخت و در ضمن مجبور شدم یه ماه مسافرت برم
من هر روز دارم تلاش می کنم . اطرافیانم فکر میکنن چون من دارم تلاش میکنم پس نتیجه ی خوبی می گیرم ... اینم منو عصبی می کنه ، جون من روند کارمو میبینم ... خودم میدونم چقدر بده . با مشاور صحبت کردم به من گفته ساعته درس خوندنتو خیلی کم کن .. الان روزی 5 ساعت درس می خونم ولی انگار نمی خونم .... چون استرس دارم و کمی سر درد .... وقتی ساعت درس خوندنم بیشتر میشه تمام روز سر درد دارم .
همین باعث شده علاقم به درس کمتر شه ...میترسم اگه قبول نشم نا امید شم دیگه درس نخونم...
 

bittaa

عضو جدید
اتفاقش جریانه پیچیده ای داره که از نظر روحی منو به هم ریخت و در ضمن مجبور شدم یه ماه مسافرت برم
من هر روز دارم تلاش می کنم . اطرافیانم فکر میکنن چون من دارم تلاش میکنم پس نتیجه ی خوبی می گیرم ... اینم منو عصبی می کنه ، جون من روند کارمو میبینم ... خودم میدونم چقدر بده . با مشاور صحبت کردم به من گفته ساعته درس خوندنتو خیلی کم کن .. الان روزی 5 ساعت درس می خونم ولی انگار نمی خونم .... چون استرس دارم و کمی سر درد .... وقتی ساعت درس خوندنم بیشتر میشه تمام روز سر درد دارم .
همین باعث شده علاقم به درس کمتر شه ...میترسم اگه قبول نشم نا امید شم دیگه درس نخونم...

نتیجش مهم نیست.اصلا نتیجه خوب که فقط قبولی نیست.به خدا ادامه تحصیل تو این شرایط بهترین نتیجه نیست.اوضاع رو نمیبینی؟بزرگ ببین.با ارشد یا بدون ارشد زندگی ادامه داره. توی ایرانم این دو راه خیلی با هم فرق نداره.
نمیشه همه چیز رو گفت .سکوت بهتره..........
 

omid_008

عضو جدید
سلام عزیزان.... من یه مدت دچار افسردگیه خفیف شده بودم ، 2 ماه پیش یه اتفاق افتاد که این افسرگیه تشدید کرد ، الان دارم تمام سعیمو میکنم که مثل اول یه دختر قوی و شاد و سرزنده و امیدوار باشم ، ولی با توجه به اینکه این ماه کنکور ارشد دارم و و از 2 ماه پیش هیچ تمرکزی رو درس خوندنم نداشتم حتی روند تست زنی من منفی بوده هر روز نا امید تر میشم ، دلم میخواد امسال امتحان ندم چون هر رتبه ای که بیارم خودم و سرزنش میکنم که ای کاش بیشتر تمرکز میکردم .... ! شاید اگه امتحان ندم تکلیفم با خودم معلوم باشه و برای سال دیگه امیدوار بشم ، ولی الان نمیدونم باید چیکار کنم.. نظر شما چیه؟ من الان تحت درمان افسردگی هستم ، از نظر روحی و جسمی خیلی اسیب دیدم
در ضمن 24 سالمه و شهریور 90 فارغ التحصیل شدم . فکر میکنید ساله دیگه دیره واسه کنکور؟

سلام دوست عزیز.منم شرایط شما رو دارم.من از اول تابستون شروع کردم به درس خوندن و حتی این ترم رو مرخصی گرفتم که حسابی برای ارشد بخونم که اول اذر پدرم که 50 سالش بود رفت به یه دیار باقی.و سر یه شب زندگی من از این رو به اون رو شد.و چیزهایی دیدم که فکر نمی کردم به این زودی باهاش مواجه بشم.ولی خدا رو شکر شرایط جدید رو پذیرفتم و الان دنبال کارهای پدرم هستم.دوستان من دارن برای ارشد اماده می شن و من که جزو امید ها بود این طوری رفتم کنار.ولی همیشه باید واقعیت ها رو دید.خوشبختی در ارشد قبول شدن نیست.امسال نشد سال دیگه.خیلی حرف دارم ولی نمی شه همین طوری زد.دوست داشتین پیام بدین با هم گفتگویی داشته باشیم.ارامش فکری بهترین خوشبختی که انسان می تونه داشته باشه .ارامشتون رو به خاطر چیزی که ارزشی نداره از دست ندین.من خنده م می گیره که چقدر غصه ارشد رو می خوردم.می بینم که که اون طوری که فکر می کردم دنیا نیست.منتظر پیام شما هستم.به ارزوی موفقیت
 

*GLADIATOR*

عضو جدید
عاشق هم عاشقای قدیم

عاشق هم عاشقای قدیم

نقدو بچسب یعنی چی؟... مگه بقالیه!!!!؟؟؟

خانوم استارتر تقریبا عاشقشم یعنی چی!!!؟!!!...
واقعا که

آدم یا عاشق میشه یا نمیشه... «تقریبا» چیه دیگه؟... عشق، جنونه دوست من... کم و زیاد نداره. چرا معنای حقیقی عشق رو اینقدر پائین آوردیم؟ 99.9% کسایی که ادعای عشق میکنند، عاشق نیستن، دوست دارن اداشو دربیارن. یه جورایی خودشون رو خالی کنن...
قصد توهین به احساسات هیچ کسی رو ندارم. اما ممکنه توی زندگی افراد بسیاری رو ببینیم و از قیافه ، رفتار و شخصیت اون خوشمون بیاد و اونو دوست داشته باشیم، اما بیاییم هرگز اسمشو عشق نذاریم و باور کنیم که همین دوست داشتن هم خیلی مقدس و با ارزشه...
الان طوری شده که با پیش کشیدن لفظ عشق خیلی از دوست داشتنها به نفرت تبدیل میشه. مگه عشق، همراهش یا قبلش یا بعدش نفرت میاره. که اگه بیاره که دیگه عشق نیست.

عاشق کسیه که برای به دست آوردن کسی که عاشقشه تموم زندگیشو ، جونشو ، وجودشو و..... رو بده! کی حاضره؟
منظورم از جمله آخر این بود که عشق یه طرفه وجود نداره... آدم عاشق کسی میشه که اون هم متقابلا عاشقشه...
یه کمی بزرگ بشیم و بزرگ فکر کنیم! زندگی یه شوخی جدیه...
به افتخار تمام عاشقای واقعی که اگه جرات بیانشو ندارن، تا همیشه توی دلشون نگه میدارن وادعا هم نمیکنند
 

nazanin.mbm

عضو جدید
be nazare man bayad ba khode dokhtare bayad sohbat koni bebini onam doset dare ya na age nemidoni bayad ba mehrabonio hemayate azash eshqeto besh sabet koni motmaen bash age az tahe qalbet bashe onam asheqet mishe dokhtara asheqe hemayat shodanan.vase karetam khodt bayad azmeto jazm konio biofti donbalesh ino bedon hamash kare dolati nist hezarta mashaqele diham hastan ke mitoni anjam bedi bayad talash koni
 

capslock

عضو جدید
چی کار میکنی

چی کار میکنی

اگه بفهمی عشقت گذشته ای داشته که ازت مخفی میکنه یا مخفیه چی کار میکنی سعی میکنی آروم باشی اصلا میتونی آروم باشی یا با پرخاش رفتار میکنی و هیچی دیگه نمیفهمی و تو فکر انتقامی
 

M@HYA-J00N

عضو جدید
کاربر ممتاز
بستگی داره چیو ازم پنهون کرده باشه

اصولا بعضی آدما دوست ندارن هرکاریو با همسرشون درمیون بزارن
 

pari.zareii7

عضو جدید
اگه از دست کسی خسته شده باشین!!

اگه از دست کسی خسته شده باشین!!

اگه از دست کسی خسته شده باشین ولی دلتون نیاد مستقیما بهش بگید از زندگیتون بره چیکار می کنید؟:cry:
 

manochehri_s

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه از دست کسی خسته شده باشین ولی دلتون نیاد مستقیما بهش بگید از زندگیتون بره چیکار می کنید؟:cry:
خیلی سخته که آدم بهش بگه...غیرمستقیم هم بخوای بگی خیلی عذاب آوره...سعی میکنه بهت ثابت کنه که خیلی دوستت داره ولی هر کاری میکنه نمیشه.به نظر خودش که داره محبت میکنه ولی جز اذیت کردن کار دیگه ای نیست و رو اعصاب آدم راه میره و عصبانیت آدمو میبینه میگه از روی دوست داشتنه ناراحت نشو..خب اینطوری آدم خسته میشه..اینطور نیست؟
 

sahar tala

عضو جدید
خدا نصيب نكنه...من سعي ميكنم يه مدت ازش دور باشم شايد حل شد...اگرم نشد مجبورم با سرد بودنم بهش نشون بدم كه خسته شدم...
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
من همیشه سعی میکنم کسی رو که حس میکنم بعد یه مدت ازش خسته میشم رو وارد زندگیم نکنم

چون در غیر این صورت همین جوری میشه و واقعا دل ادم نمیاد و این جوری گیر میکنه که چیکار کنه؟؟؟!!!!!
 

Similar threads

بالا