درخواست های مرتبط با: مرمت و اثار تاریخی و معماری اسلامی

نیکناز

عضو جدید
مگه میشه طرح هادیشو نداشته باشه من روستایی که انتخاب کرده بودم انقدر ناشناخته بود و اسمش عجیب غریب بود همه میخندیدن اونو کلی مطلب داشت بنیاد مسکن بعد روستای امامه رو نداره!!!!!!!اگرم گفتم برین بنیاد مسکن برا این بود که معمولا تو اطلاعاتش اخراش نمونه خونه ها نوساز و حتی ممکنه قدیمی روستا رو ممکنه یکی 2 تا گذاشته باشه که شما میتونید ببریدشون تو کد و خودتون کدیش کنید و مسلما راه خاص دیگه ای وجو نداره البته خودتونم باید تشریف ببرید روستایی که انتخاب کردین و خونه ها رو ببینید و حتی از روستایی ها اجازه بگیرید تا بتونید برید تو خونه ها و بعد نقشه دستی و حدوی بکشین و بعد خودتون کدی کنین این کاریه که غریب به اتفاق همه تو درس روستا انجام میدن وگرنه نقشه کدی خونه های معروفم به این راحتیا پیدا نمیشه چه برسه به نقشه کد خونه های روستای امامه!!!!!

قبلا داشتن ولی مثل اینکه یه نفر لطف کرده و مدارک رو کلا پاره کرده و برده......
ممنون از راهنماییتون ولی من همه ی اینارو میدونم و همه ی این کارارو انجام دادم!!!!!!!!!!!
تو خود روستا رفتم وپلان دستی هم از چندتا خونه کشیدم و کدی هم کردم اما به اطلاعات بیشتری نیاز دارم که احتمال دادم شاید کسی پروژش همین روستا باشه و بتونه کمکم کنه!!!!!!!!!!!
 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
مسجد شیخ لطف الله ( اصفهان )

مسجد شیخ لطف الله ( اصفهان )

سلام دوستان عزیز

پروژه درسم ( آشنایی با معماری اسلامی ) مسجد شیخ لطف الله (اصفهان) ارائه شده، درخواست دارم از دوستان اگه اطلاعاتی در مورد اون بنا دارن واسم بذارین .(من خودم رفتم اونجا،ولی یه سری اطلاعات زیادتر لازم دارم)




















 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال



  • کاشی‌کاری مسجد شیخ لطف‌الله


  • مسجد شیخ لطف‌الله و میدان نقش جهان


  • گنبد شیخ لطف‌الله


  • نمای زیر گنبد
 

gigili_jingili

عضو جدید
سلام دوستان
میشه خواهش کنم از حیاط و پشت بام خونتون برام عکس بگیرین شنبه تحویل پروژه دارم ازتون ممنون میشم
 

Papari20

عضو جدید
سلام. من درباره نقوش معماری اسلامی و ریشه ی اونها تو طبیعت شدیدا به مطلب نیاز دارم. حتی یه مقاله ی کامل درباره ی هندسه ی نقوش کمک زیادی بهم میکنه. خیلی گشتم ولی تمام مقالاتی که پیدا میکنم انگلیسیه. اگه کسی کمکم کنه واقعا ممنون میشم. خیلی حیاتیه :cry::(
 

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام. من درباره نقوش معماری اسلامی و ریشه ی اونها تو طبیعت شدیدا به مطلب نیاز دارم. حتی یه مقاله ی کامل درباره ی هندسه ی نقوش کمک زیادی بهم میکنه. خیلی گشتم ولی تمام مقالاتی که پیدا میکنم انگلیسیه. اگه کسی کمکم کنه واقعا ممنون میشم. خیلی حیاتیه :cry::(
در مورد هندسه نقوش میتونی به این کتاب مراجعه کنی

http://moj-sevom.com/index.php?route=product/product&product_id=6521
http://vista.ir/?view=article&id=597225
http://www.adinebook.com/gp/product/9645560470/ref=sr_1_d745_2/699-1110986-6048479
http://www.adinebook.com/gp/product/9646127681/ref=sr_1_d745_9/699-1110986-6048479
http://www.adinebook.com/gp/product/9645893143/ref=sr_1_d745_45/699-1110986-6048479

http://www.ecg-pnum.com/thesis/index.php?pages=thesis&opt=onel&i=71&l=3957
http://www.artmarkazi.ir/Default.aspx?page=8180&section=litem&mid=21496&id=103246
 

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوست عزیزم خیلی ممنون از راهنماییت. ولی وقت من خیلی خیلی محدوده فرصت خوندن کتاب رو ندارم. اگه یه لینک یا مقاله در این باره باشه خیلی بهتره :gol::(
اکثر این کتابا اصلا خوندنی نیست فقط نقوشی که مد نظرته رو با تصویر هندسشو نشون دادن فوقش چند پاراگراف توضیح
 

مسجد

عضو جدید
سلام دوستان
با تشکر از زحمت همه دوستان
من نقشه و عکس خانه عباسی کاشانو می خوام و مطلب مخصوصا تزیینات آن ، خلاصه همه چی ، لطفا کمک کنید
ممنوووووووووووووووووون
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان
با تشکر از زحمت همه دوستان
من نقشه و عکس خانه عباسی کاشانو می خوام و مطلب مخصوصا تزیینات آن ، خلاصه همه چی ، لطفا کمک کنید
ممنوووووووووووووووووون
دوست عزیز من اطلاعات زیاد دارم راجع ب این خونه ..نما و برش ها و تعدادی عکس.....ولی زیاده نمیشه اینجا بزارم..ایمیلتون رو بدید بفرستم.:smile:
 

parva na

عضو جدید
اگر از خانه قدکی تبریز یا کلا خانه های تبریز پلان و نماو مقطع دارین لطفا کمکم کنید برای پروژم خیلی لازم دارم هر چی می گردم چیزی پیدا نمی کنم
 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
سی و سه پل اصفهان

سی و سه پل اصفهان




این پل که در نوع خود شاهکارى بى‏نظیر از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردى‏خان بنا شده. این پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طویل‏ ترین پل زاینده ‏رود است که در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره‌ صفویه‌،مراسم‌ جشن‌ آبریزان‌ یا آبپاشان‌ ارامنه‌ در کنار این‌ پل‌ صورت‌ می‌گرفت‌. ارامنه‌ جلفا، مراسم‌ «خاج‌ شویان‌» را نیزدر محدوده‌ همین‌ پل‌ برگزار می‌کرده‌اند. پل‌ مزبور یکی‌ از شاهکارهای‌ معماری‌ و پل‌ سازی‌ ایران‌ و جهان‌ محسوب‌ می‌شود.
file:///C:/DOCUME%7E1/abbas/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-1.jpg
و به روایتی دیگر:
این پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهوردیخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گردید و به طورى که در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده که از هر چشمه آب خارج مى‏گردیده، پلى بسیار عریض و طویل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهک ریخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه ‏هاى زیرینش زیاد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بیست قدم و شش معبر باین شرح داشته است:
1- راه وسط که مخصوص عبور سواره و گردونه‏ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل که از میان گالالریها ى زیبا مى‏گذشت و به پیاده‏رو تخصیص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف که دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفرجگاه باشکوهى بوده است، سرانجام گالاریهاى پل به وسیله پله‏هاى ظریف بزیر پل متصل مى‏شد و از زیر پل هم موقع کم آبى عبور مى‏کردند. 6 از زیر پل بود.
مساحت این پل را سیاحان انگلیسى چهارصد و نود یارد تعیین کرده‏اند. هفت دهانه این پل گرفته شده و اکنون 33 دهانه دارد و از این رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.
این پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهوردیخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده‏اند و وجه تسمیه هر یک چنین است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گویند که شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهوردیخان ساخته شده به پل اللهوردیخان معروف گردیده و از لحاظ اینکه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته‏اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اینک سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.
این پل براى اتصال خیابان چهار باغ کهنه عباسى به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است. این پل در جشن آبریزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و سایر مردم بوده است.
شرحى را که سرپرسى سایکس انگلیسى راجع به این پل نوشته از نظر اینکه بسیار دقیق و وضع پل را در آخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى‏نماید عیناً در اینجا نقل مى‏گردد:
خیابان با شکوه چهارباغ از یک طرف به پل اللهوردیخان کشیده مى‏شود، که با این که حالیه روى بویرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى‏آید، اینجا از یک شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى‏شوند شکل فوق العاده و شگفت آور این پل که 388 یارد طول آنست مقابل یک جاده سنگ فرش شده‏اى به عرض 30 پا بدین قرار ایت که در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبیه شده که یکى از آنها راه معمولى روى پل است که در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشیده ساخته‏اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همین جاده مشرف مى‏باشند، در بالا و پائین این طاقنماها که با تابلوى نقاشى شده تزیین یافته بود هر کدام یک پیاده روهائى است که با پله کانها باین راه اصلى وصل مى‏شود و در کنار سطح رودخانه معبر دیگرى است که به طول رودخانه امتداد مى‏یابد. تنها انتقاد مخالفى که براى ساختمان این پل مى‏شود کرد و آن از تصویر هم نمایان است آنکه، پل مزبور در مقابل جریان ضعیف و باریک زنده رود در بیشتر فصول سال بیش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.
در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان درباره این پل تاریخى چنین نوشته است:
در انتهاى جنوبى خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است که به نام بانى و سازنده آن خوانده مى‏شود و در همان موقعى که شاه عباس دستور کاشتن درختان چهارباغ را مى‏داده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتى به خرج مى‏داد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادى نکرده است. ایوانچه‏ها و غرفه‏هاى زیبا و متناسب طرفین پل که جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقى مانده است. طول این پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى‏باشد. نوشته‏اند که در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سى و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادى از بستر رودخانه را تصرف کرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى که چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممکن بود بکلى متروک شود وى در سال 1330 که آقاى مصطفى خان مستوفى ریاست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجراى عبور آب چشمه‏ها را باز کرد و اقدام به ساختمان دیوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده که نوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است. در دوره صفویه ارامنه حق داشتند تا میدانى که اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال‏التجاره و صنایع خویش را با صنعتگران اصفهانى تبدیل نمایند و حق نداشتند از این پل عبور کرده داخل شهر شوند در جل این پل مجسمه رضا شاه کبیر بر روى ستونى بارتفاع 5 متر دیده مى‏شود که اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف این مجمسه فعلاً میدان 24 اسفند و با میدان مجسمه نامیده مى‏شود.
در شمال شرقى پل یعنى اول خیابنى که به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است که بیاد مقبره کمال الدین اسماعیل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده مى‏شود که به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.
به طورى که ملاحظه شد گفتار تاریخچه ابنیه تارخى اصفهان وضع پل زاینده رود را در گذشته و حال تشریح کرده و اقتضاء داشت که براى استحضار سرگذشت پل ایام گوناگون درج گردد.
تاورنیه سیاح فرانسوى راجع باین پل در سفرنامه خود که نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه کرده چنین نوشته است:
پلى که در وسط خیابان تقاطع مى‏کند موسوم به پل اللهوردیخان که بانى آن بوده است مى‏باشند و آن را پل جلفا هم مى‏گویند. این پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بیک میزان است. دو طرف آن از وسطش پست‏تر نیست، 350 قدم طول و بیست قدم عرض دارد و زیر آن چندین چشمه و طاق از سنگ ساخته شده که خلى پست و کم ارتفاع است، در دو کناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل که چندین طاق با پایه‏هاى مرتفع به ارتفاع 25 یا 30 پا سقف آن را نگاهداشته‏اند دیده مى‏شود، اشخاصى که مى‏خواهند هوا خورى کنند وقتى که خیلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى‏نمایند، اما معبر معمولى از زیر آن راهروها است که به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد که هواى لطیف و خنک از آنه داخل راهرو مى‏شود. زمین راهرو از سطح پل خیلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى‏روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقریباً 35 پا عرض دارد. یک معبر دیگر هم دارد که در تابستان و وقع کمى آب به واسطه خنکى خیلى مطبوع است و آن از میان خود رودخانه است در خط مخصوصى که تخته سنگها نزدیک هرم اتفاق افتاده مى‏توان از روى آنها رد شد بدون اینکه پاتر بشود. از تمام دهنه‏هاى زیر پل به واسطه درهائى که به هر چشمه گذراده‏اند مى‏توان عبور نمود از پلکانى که در قطر پایه پل ساخته شده از روى پل به زیر چشمه‏ها و طاقها پائین مى‏روند و همینطور پله هائى در دو طرف دارد که به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى‏نمایند و عرض راه پله‏ها بیش از 2 تواز (4 ذرع تقریباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى کشیده‏اند که از پرت شده جلوگیرى مى‏نمایند.
بنابراین این شش معبر در روى این پل وجود دارد: یکى در وسط و چهار تا در دو طرف که عبارت است ازى زیر و بالاى هراهرورهاى پلکان تنگى که به زیر پل مى‏رود حقیقتاً این پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مى‏توان گفت قشنگترین صنعت و شاهکار ابنیه ایران است، اما بسى دور است از اینکه به استحکام پل نف پاریس ساخته شده باشد.
سرپرسى سایکس انگلیسى در شرحى که راجع به پل زاینده رود نوشته بود گفته بود که این پل با اینکه روى به ویرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنیه تعصب ملى نگذارده که در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنیه در کلیه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و دیگر آثار ایران را کوچک و پست جلوه دهد و از دیگران هم استفاده کرده که در تجلیل اصفهان غلو کرده‏اند.
اینکه آراى مختلفى راجع به این پل نگاشته شد براى امکان استخراج نظر صحیح و صائب درباره آن بود و اینکه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنیه معلوم گردد. در هر حال اکنون این پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى‏رود زیر شماره 110، به ثبت تاریخى رسیده است.
شاه عباس اول به طورى که مورخان و سیاحان خارجى نوشته‏اند در هر حال در جشن آبریزان شرکت مى‏کرد و اگر در اصفهان بود در کنار زاینده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در کنار دریاى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى‏کرد.
در کتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز که شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار کرده چنین نوشته است.
جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى‏یافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نیز آئین مى‏بستند و چراغان مى‏کردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلریزان صورت مى‏گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ریخته مى‏شد. از آن جمله در سال 1018 با آنکه جشن فروردین مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئین بندى هنر نمائى بسیار کرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به ایشان بخشید.
در تاریخ این جشن و گلریزان میر حیدر معمائى کاشى چنین سروده است:
گل گشت روى پل چو کند خسرو عجم گل گشت روى پل پى تاریخ کن رقم
موضوعى که باقى ماند تاریخ بناى پل است که بامر شاه عباس کبیر انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 که جشن گلریزان در حضور شاه عباس انجام گردید پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوته‏اند:
اسکندربیک در عالم آراء در وقایع سال (1011) چنین نوشته:
در انتهاى خیابان باغى بزرگ و وسیع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانیدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، میان گشاده که در هنگام طغیان آب در کل، یک چشمه به نظر در مى‏آید، قرار دادند که بر زاینده رود بسته شده هر دو خیابان بیکدیگر اتصال یابد.
حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى در وقایع اسل 1005 ه.ق( چنین نوشته:
شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عالیه انداغخ، سر درب درب قیصریه جنگ او است با ازبکان.
و در وقایع سال (1008 ه.ق) چنین نوشته:
شاه از هرات به اصفهان آمده و تکمیل طرح عمارات و باغات که هر یک از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ کهنه در چهار باغ بالا.
و نیز در وقایع سال (1008 ه.ق) مى ‏نویسد:
شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهوردیخان را فرمود پل زاینده رود را با عمارات دیوانى بساخت.
در وقایع سال (1012) نوشته است:
بناى سر درب عالى عیصریه و کاشى کارى ممتاز آن ...
میرزا علینقى کمره‏اى متخلص به نقى که از شعراى زمان بوده ماده تاریخى سروده که ابیات آن چنین است:
فلک قدر الله و یردى که قدر ز عباس شاه اندر ایام یافت
بامداد بیگ ویردى دادگر پلى کدر آغاز و انجام یافت
بسعى ملک سیرت آقا حسین بخیر العمل حسن اتمام یافت
به دست زبر دست صعب امیر چو بند امیر این بنا نام یافت
پى سال تاریخ این پل نیافت کسى خوبتر از »پل اتمام یافت«
ظاهراً گفته عالم آرا اینستکه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفته‏هاى جابر انصارى قسمتى حاکى است که در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مى‏رساند که دستور داده شده که بسازند و در قسمت نوشته که ساختن آن با سر در قیصریه مقارن بوده و حال آنکه ساختمان سر در قیصریه را از وقایع سال 1012 نوشته است. و هیچ اشاره بسند این گفته‏ها هم نشده است.
ماده تاریخ منسوب به نقى کمره‏اى هم حاکى است که ساختمان پل امیر در سال (1005 ه.ق) انجام یافته است ولى تاریخ شروع آن معلوم نیست و باید اذعان کرد که اگر منظور همان پل چهل چشمه و یا اللهوردیخان باشد محال است که در ظرف یکسال چینن پلى ساخته شده باشد و حدال باید در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.
آنچه به نظر مى‏رسد این است که براى ساختمان عباس آباد مسلم است که باید ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاریخ ساختمان چهارباغ یعنى اتمام آن مطابق ماده تاریخى که سروده‏اند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاریخ چنین است:
عجب چارباغى است بهجت فزا گرش ثانى خلد گویند شاید
چو تاریخ آن دل طلب کرد گفتم: نهالش به کام دل شه بر آید
که با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نیز تاریخ تکگائى که در خیابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و یازده است که در تذکره نصرآبادى به نقل از تاریخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاریخ چنین است:
کلبه‏اى را که من شدم بانى مطلبم تکیه سگان على است
زین سبب فیض یافتم ز اله که مرا مهر با على ازلى است
خانه دلگشا شدش تاریخ چونکه از کلب آستان على است
و از طرفى اللهوردیخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب گردید و در آنجا به اداره امور و تمشیت مى‏پرداخت تا اینکه حکومت کهکیلویه هم بر حزوه حکومتش افزوده گردید و از مجموع این تواریخ استنباط مى‏شود که شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پیش از اینکه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده که اصفهان را به پایتختى انتخاب کند و از این رو دستور داده بود که طرحهائى براى آبادى اصفهان مهیا کردن آن براى پایتختى ریخته شود و شاید اعزام اللهوردیخان به فراس هم از این نظر بوده که اقدامات عمرانى اصفهان هم زیر نظر او قرار گیرد و عمدتاً باید عمران اصفان از بعد از تاریخ اعزام اللهوردیخان یعین بعد از سال (1004 هجرى) انجام یافته باشد و تقریباً هم همین طور است چه مطابق ماده تاریخى نقى کمره‏اى هم ساختمان پل اللهوردیخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام یافته و عمران خیابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تکایا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى که از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام یافته بوده است.
و اما اینکه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاریخ اتمام پل که (1005 ه.ق) باشد مغایر است، مى ‏توان گفت اللهوردیخان ابتداء طبقه زیرین پل را براى امکان عبور و مرور ساخته بوده که در (1005 ه.ق) به اتمام رسیده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده که پل را به اتمام برساند یعنى طبقه بالا را نیز بسازد که در موقع طغیان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شاید طغیان رودخانه زاینده رود موجب تکمیل پل بوده است و با این فرض دیگر مغایرتى در بین نخواهد بود.
نظر دیگرى هم امکان دارد و آن این است که بگوئیم پل موضوع ماده تاریخ نقى کمره‏اى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاریخ چنین اشاره‏اى نشد ناچار باید پل موضوع ماده تاریخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست.









 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
عناصر تشکيل دهنده ي معماري ایران در دوره اسلامی

عناصر تشکيل دهنده ي معماري ایران در دوره اسلامی


هر بناي دوره ي اسلامي چه بناي مذهبي، مانند مسجد و مدرسه و چه غيرمذهبي، مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهاي گوناگون تشکيل مي شود و گاهي نيز ممکن است فضاي تازه به صورت الحاقي به بناهاي ديگر اضافه شود؛ مثلاً مناره يا منار در مسجد و مدرسه که جزئي از بناست و به طور مجزا هم کاربرد دارد.
ميانسرا

ميانسرا- حياط و صحن- يکي از ويژگيهاي معماري اسلامي است. مساجد، مدارس و کاروانسراها عمدتاً داراي صحن يا حياط مرکزي هستند. ميانسرا در دوره اسلامي دو نقش مهم داشت: اول اينکه نياز مسلمانان را به وضوخانه و محل تطهير در مساجد و مدارس و نياز مسافران را به استراحت، بارگيري و باربندي در حياط کاروانسرا تأمين مي کرد. دوم اينکه با کانون قراردادن فضاي داخلي، بنا را از سر و صدا و فعاليت زندگي روزمره و عادي جدا مي کرد.
شکل ميانسرا عموماً مربع و مستطيل بود، ولي گاهي از نقشه هاي چند ضلعي و مدور هم استفاده مي شد. ميانسرا راه دسترسي به شبستان و بناهاي وابسته مانند راه پله ها و اتاقها را مشخص مي کرد و داراي ايواني در يک يا دو يا چهار طرف بود.
ايوان

ايوان از زمان اشکاني مورد استفاده قرار گرفته و ساخت آن تاکنون به شيوه هاي گوناگون ادامه يافته است.
ايوان که معمولاً از يک طاق آهنگ تشکيل مي شود از سه طرف بسته و به طرف ميانسرا باز مي شود. ايوانها به صورت فضاهاي ورودي و خروجي ساخته مي شوند و در حالي که براي جريان يافتن هوا باز هستند، از تابش آفتاب جلوگيري مي کنند و به عنوان يکي از اجزاي تشکيل دهنده اهميت فوق العاده اي داشته، به بنا، برجستگي و شکوه مي بخشند. ايوان کانوني است براي تزيينات مختلف بنا، چون ايجاد مقرنسها با شيوه ي آجرکاري، گچبري و کاشيکاري.
رواق

به فضاهاي سرپوشيده ي ستوندار يا متشکل از چشمه طاقهايي گفته مي شود که در طرفين صحن يا ميانسراي مساجد يا اماکن مذهبي ساخته مي شود. دهانه ي اينگونه فضاها روبه صحن است و در ورودي مسجد را به شبستان يا گنبدخانه متصل مي سازد.
گنبد

گنبد نيز مانند ايوان يکي از مهمترين عناصر معماري ايران است که سابقه ي آن به قبل از اسلام مي رسد. پوشش گنبدي در معماري اسلامي ويژگيهاي متعددي دارد و بيش از هر نوع پوششي کاربرد داشته است.
ايجاد گنبد روي فضاي مربع و يا چند ضلعي داراي چند مرحله بوده است: نخست اتاق چهار گوش با درها و طاقچه ها و سپس بخش انتقالي بين اتاق چهارگوش و گنبد و در پايان گنبد اصلي معماران ايراني روي بناهاي گوناگون، بويژه روي مقبره ها، مساجد و مدارس، زيباترين گنبدها را ساخته اند. گنبدهاي ايراني داراي اشکال مختلفي است که برخي از آنها عبارتند از: گنبد مخروطي يا رک، گنبد يک پوش، گنبد دو پوش و سه پوش، گنبد پيوسته و گسسته (تصوير 7-1).
شکوه و زيبايي معماري ايران در دوره ي اسلامي بستگي زيادي به گنبدهاي آن داردکه اغلب با کاشيکاري معرق تزيين شده اند (مانند مسجد شيخ لطف الله).
شبستان ستوندار

شبستانهاي ستوندار- که ارتفاع چنداني ندارند- معمولاًَ در طرفين گنبدها بنا شده اند. اين شبستانها به گونه اي ساخته شده اند که بتوان با افزودن يا برداشتن دهانه هايي، آنها را توسعه دارد يا کوچک کرد. به اين ترتيب چنين منطقه ي سرپوشيده اي را مي توانستند با ديواري تيغه مانند که هيچ گونه عملکرد ساختماني نداشت محصور کنند (مانند مسجدنو تربت جام و اميرچخماق يزد).
چهارصفه

قرن هشتم هجري تاريخ تکامل چهار صفه با موارد استفاده گوناگون است. اين بنا در اصل عبارت است از يک فضاي مربع يا مستطيل شکل که با اتاقهاي متصل به هم احاطه شده، به طوري که در اطراف فضاي مرکزي تعدادي اتاقهاي شاه نشين مانند به وجود آورده است (تصوير 8-1).
اصطلاح چهار صفه را مي توان براي اتاق يا چهار طاق (صليبي شکل) يا تالار مستطيل به کار برد، که با چند طاق پوشيده شده باشد. چهار صفه هاي ساده معمولاً در گوشه هاي عمارتي که در وسط حياط قرار دارد ساخته شده اند (مانند مدرسه ي خرگرد خراسان).
حجره

حجره يا اتاق معمولاً در اطراف حياط مرکزي يا ميانسرا به صورت مربع، مستطيل و يا چند ضلعي ساخته مي شد. اينگونه حجره ها در مدارس براي استفاده ي طلاب و در کاروانسراها براي استراحت مسافران و گاهي به منظور چله نشيني و عزلت گزيني درويشان بنا مي شد.
در بعضي موارد حجره ها به صورت دو طبقه ساخته مي شد که رفتن به طبقه بالا از طريق راهروهاي ارتباطي انجام مي گرفت. معمولاً چنين اتاقهايي از حداقل روشنايي برخوردار بودند، سقف آنها کوتاه بود و از نوع طاق آهنگ ساخته مي شد.
مناره

مناره يا منار به معناي جاي نور است و به بنايي بلند و کشيده اطلاق مي شود که عموماً کنار بناهاي مذهبي مانند مدارس، مساجد و مقبره ها ساخته مي شدند.
قبل از اسلام از منار براي راهنمايي استفاده مي کردند که گاهي نيز معرّف وجود آتشکده و آتشگاههاي بزرگ بود و به آن ميل مي گفتند (مانند ميل نورآباد، ميل فيروزآباد). در دوره ي اسلامي احداث مناره گسترش بيشتري يافت. يکي از قديمترين مناره ها متعلق به مسجد جامع دمشق است. از ديگر مناره هاي باقيمانده اوايل اسلام مي توان به منار مساجد سامره اشاره کرد.
اگرچه معلوم نشده که قديمترين مناره در ايران در کداميک از بناهاي مذهبي ساخته شده، ولي منار مسجد جامع سمنان و دامغان را مي توان از قديمترين مناره هاي ايران دانست.
لازم به يادآوري است که در آغاز مناره ها عموماً به صورت منفرد در مجاورت مساجد ساخته مي شدند، ولي از دوره ي سلجوقي به بعد بتدريج مناره ها به صورت زوجي بر سردر ورودي و يا بر ايوان اصلي احداث گرديد (مانند مسجد جامع اصفهان، مدرسه دو منار گلشن طبي). از نظر معماري مناره ها از سه قسمت اصلي پايه، ساقه يا بدنه و کلاهک يا تاج بخشهاي پلکان و نورگير تشکيل مي شود. مناره ها به اشکال استوانه اي، مخروطي و چند ضلعي ساخته شده اند. مناره ها در آغاز احداث بسيار ساده و عاري از تزيينات بودند، ولي بتدريج همانند ديگر عناصر معماري با تزييناتي چون آجرکاري، کاشيکاري، مقرنس و کتيبه آراسته شدند. مصالح ساختماني مناره ها از آجر و سنگ بوده است. مناره ها براي استحکام بخشيدن و جلوگيري از رانش بنا ساخته مي شدند (تصوير 9-1).
بادگير

معماران و استادکاران ايراني با توجه به شرايط اقليمي و جغرافيايي مناطق گوناگون ايران شيوه هاي معماري را در شهرهاي مختلف توسعه بخشيدند؛ همان طور که به دليل سرما ايجاد بناهاي فاقد ميانسرا در آذربايجان متداول بوده، ساختن بادگير نيز در مناطق کويري رواج داشته است.
ساليان بس دراز، بادگير يکي از اجزاي مهم بناها در نواحي گرم و خشک ايران بوده است. هر بادگير شامل برجهاي تهويه بر فراز ساختمان است. در بالاي هر برج يک رشته دهانه هاي عمودي وجود دارد که در مقابل بادهاي وزان قرار گرفته و براي گرفتن نسيم و هدايت آن به اتاق همکف يا زيرزمين که رطوبت را از يک حوض آب اخذ مي کند، تعبيه شده است.
در شهرهاي کويري ايران مانند کاشان، يزد و کرمان از بادگير در بناهاي مختلف به نحو مطلوب استفاده شده است. در بعضي بناها حتي چندين بادگير ساخته شده است (مانند آب انبار پنج بادگير يزد).
پله

گرچه پله يک اثر معماري مهم به حساب نمي آيد، ولي کاربردهاي سودمندي در معماري دارد. راه پله هاي مارپيچ داخل مناره ها و پله هايي که به بامها و فضاهاي داخلي و خارجي بنا و به پاشيرهاي سراشيبي آب انبارها منتهي مي شود از اهميت ويژه اي برخوردارند.
همچنين پله ها، راههاي ارتباطي مفيد به طبقه دوم يا پشت بام به شمار مي روند. در بعضي از بناها پله ها علاوه بر کاربرد ارتباطي، وسيله ي سبک کردن حجمهاي ساختماني نيز هستند (مانند بناي تايباد خراسان). مدرسه ي غياثيه ي خرگرد داراي هشت دستگاه پله است. همچنين مسجد کبود تبريز پله هايي در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نماي اصلي متصل است و چهار دستگاه در گوشه هاي گنبدخانه يا شبستان قرار دارد که به طبقه ي دوم متصل مي شود. مصالح ساختماني پله ها اغلب آجر است.
سردابه

تعداد بسياري از آرامگاهها مدفن اصلي شخصيتي مذهبي يا سياسي هستند که زير طبقه ي همکف ساخته مي شدند. از آنجا که طبقه ي همکف بايد محلي براي زيارت يا مراسم مذهبي مي داشت، معمولاً محل تدفين را در طبقه اي پايين تر از سطح زمين مي ساختند. احداث سردابه بيشتر در آرامگاههاي ناحيه ي شمال و آذربايجان مرسوم بوده است.
از قرن هشتم هجري به بعد نصب ضريح چوبي در روي مزارها به صورت سمبليک متداول شد. صندوقهاي چوبي منبت کاري شده نام بسياري از درودگران هنرمند را برخود دارد.
روشهاي ساخت و تزيين (1)

به طور کلي آگاهي ما از نحوه ي ساخت، طراحي و ساير امور ساختماني دوره ي اسلامي بسيار کم و محدود است. بدون شک ايجاد بناها، چه مجموعه هاي مذهبي و چه غيرمذهبي، مستلزم آگاهي از علومي چون هندسه، رياضي و طراحي بوده است و استادکاران طي قرون متمادي با بهره گيري از اين علوم، توانسته اند شاهکارهايي در هنر معماري به وجود آورند. متأسفانه در متون تاريخي دوره ي اسلامي مطالب مهم و تصاوير چنداني در مورد چگونگي ايجاد بناها به چشم نمي خورد. تنها نمونه هاي قابل ذکر دو نقاشي منسوب به بهزاد، با تاريخ 872 هجري، در ظفرنامه و خمسه ي نظامي است. اين نقاشيها در حال حاضر در دانشگاه هابکينز آمريکا نگهداري مي شوند و در آنها نحوه ي ساخت مسجد جامع تيمور و همچنين کاخ خورنق به شيوه ي منياتور به تصوير کشيده شده است (تصوير 10-1). در اين نقاشيها تا حدودي تزيينات و ابزار و وسايل معماري مرسوم آن روزگار مانند داربست، گونياي چوبي، اره، خط کش، بيل، تيشه، ماله، نردبان و... و همچنين مصالح ساختماني مانند سنگ، آجر، گچ، ملاط و کاشي و مراحل اجراي ساختمان نشان داده شده است.
برخي محققان بر اين عقيده اند که علت فقدان مطالب سودمند درباره ي معماران دوره ي اسلامي و روشهاي طراحي و ساختماني آنها، اين است که معماران در مقايسه با شاعران، فيلسوفان و مورخان، کمتر مورد توجه بوده اند. البته اين رأي درست به نظر نمي رسد؛ زيرا در ادوار مختلف نياز همگان به معمار و استادکاران ساختماني براي ايجاد محلهاي مسکوني، تجاري و عبادي امري مسلم بوده است.
مورخان اسلامي چون بيهقي، ابن خلدون و خواجه رشيدالدين، مطالب سودمندي درباره ي معماري و معماران نوشته اند؛ از جمله نوشته اند معماران از علوم رياضي و هندسه اطلاع داشتند و در احداث بناها قبل از هر چيز به طراحي و نقشه کشي مبادرت مي ورزيدند. فارابي فيلسوف بزرگ ايران مي گويد معماري مبتني بر علم الحيل است و حيل، مهارت، هنر و فني است که با کار استادانه و هنرمندانه در اشکال هندسي نشان داده مي شود. هندسه مبناي معماري بود و معمار بسيار ماهر و استاد را مهندس مي گفتند که به معناي هندسه دان است. (2)
همچنين متوني در دست است که در آنها از هندسه و طرحهاي هندسي براي معماران بحث مي شود و سراسر اين کتابها داراي توضيحاتي است که به معماري عملي ارتباط پيدا مي کند. بخشي ازکتاب مفتاح الحساب نوشته ي جمشيد کاشي رياضيدان و منجم عصر تيموري، به معماري اختصاص يافته و در آن بخش از روشهاي ساختن طاق و گنبد و مقرنس بحث مي کند، از انواع طاقهايي که او شرح مي دهد برخي را در بناهاي تيموري مي توان ديد.
معماران، استادکاران، بنايان و ديگر گروههاي وابسته به علم معماري، با آگاهي کامل از فن معماري و با ابتکار و ابداعات خاص خود و رعايت کامل اصول هندسه و مهارتهاي سنتي و همچنين الهام از عقايد ديني فضاي معماري ايران را شکوهي جاودانه بخشيدند.
مسئوليت ساخت بنا نيز به عهده ي گروه هاي متعددي بوده است؛ مثلاً گروهي مسئول احداث ساختمان تا مرحله ي سفت کاري، و گروهي مسئول تزيينات بنا مانند آجرکاري، گچبري و کاشيکاري بوده اند. همچنين بين استادکاران، سلسله مراتبي وجود داشته، مانند مهندس، معمار، بنّا، سرکارگر، گچکار، کاشيکار و کارگر ساده که هر يک مسئوليت خاصي داشتند.
لازم به يادآوري است که معماران ايراني به علت فروتني از ثبت کردن نام خود بر بناها خودداري مي کردند؛ به همين علت جز تعدادي از بناها که نام معمار يا سازنده ي آن مشخص شد، بقيه فاقد نام استادکار يا سازنده ي آن است. (3)
مصالح ساختماني

مصالحي که در ايجاد بناهاي دوره ي اسلامي به کار رفته متنوع است.
آجر. مهمترين مصالح ساختماني در ايران قبل و بعد از اسلام آجر بوده است. آجرهاي به کار رفته در معماري عموماً مربع شکل است که در کارگاههاي آجرپزي در سراسر ايران ساخته مي شد. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه ي بنا براي تزيين آن نيز نقش مهمي داشت و از اوايل اسلام تا دوره ي تيموري تزيين بيشتر بناها با آجرکاري است. همچنين از آجرهاي ترشدار و قالبي نيز استفاده مي شد. آجرهاي پخته رنگهاي گوناگوني چون زردکمرنگ، قرمز و قرمزتيره داشته که بيشتر در ابعاد 3 ضربدر 20 ضربدر 20، 5 ضربدر 20 ضربدر 20 و 5 ضربدر 25 ضربدر 25 سانتيمتر ساخته مي شد و در قسمتهاي مختلف بنا مانند ايوانها، طاقنماها، گنبدها، مناره ها و اتاقها به کار مي رفت (برجهاي خرقان، گنبد قابوس، مناره ي مسجد ساوه).
گچ. گچ از ديگر مصالح ساختماني است که در تمامي ادوار، در معماري استفاده شده است. از آنجايي که گچ از مصالح ارزان قيمت بوده و زود سفت مي شده است، کاربردهاي متعدد داشته و مورد توجه معماران بوده است. گچبري براي آراستن سطوح داخلي بناها، نوشتن کتيبه ها، تزيين محرابها، زيرگنبدها و ايوانها به کار مي رفته است. بسياري از بناهاي عصر سلجوقي و ايلخاني با گچبري تزيين شده اند. اهميت گچبري در بناهاي اسلامي به حدي بود که هنرمندان اين رشته به «جصاص» معروف بودند و نام بسياري از اين هنرمندان در کتيبه هاي بناها به يادگار مانده است. علاوه بر اين، هنرمندان گچبر در قرن پنجم تا دهم هجري از شيوه هاي گوناگوني مانند گچبري رنگي، گچکاري وصله اي، گچکاري توپر و توخالي، گچبري مشبک و گچبري مسطح و برجسته استفاده کرده اند (مانند اصفهان: محراب اولجايتو، زنجان: گنبد سلطانيه، همدان: گنبد علويان و اشترجان: محراب اشترجان).
کاشي (1). استفاده از کاشي براي تزيين و همچنين استحکام بخشيدن به بناها از دوره ي سلجوقي آغاز شد و در طي قرون متمادي بويژه در عهد تيموري و صفوي به اوج رسيد. کاشي نقش عمده اي در تزيين بناهاي دوره ي اسلامي داشت و با شيوه هاي متفاوت توسط هنرمندان کاشيکار به کار مي رفت. استفاده از کاشيهاي يکرنگ، کاشي هفت رنگ، کاشي معرق و تلفيق آجر و کاشي در دوره هاي سلجوقي، ايلخاني، تيموري و صفوي در تزيين بنا مرسوم بوده و تا عصرحاضر ادامه يافته است. تزيين بخشهاي گوناگون بنا، از پوشش گنبد و مناره گرفته تا سطح داخلي بنا و زيرگنبد و ديوارها و محراب با کاشيهاي مختلف، بويژه کاشيهاي معرق، به بناهاي مذهبي و غيرمذهبي ايران دوره ي اسلامي زيبايي خاصي بخشيده است (مانند گناباد: مسجد گناباد و غياثيه، خرگرد: مدرسه خرگرد، مشهد: مسجد گوهرشاد، تبريز: مسجد کبود، اصفهان: مسجد شيخ لطف الله و مسجد امام).
خشت. از ديگر مصالح ساختماني معمول در معماري ايران خشت است. در دوره ي اسلامي يا تمامي بنا از خشت بوده يا بخشي از ديوار ها از خشت و بقيه از آجر بوده است. از آنجايي که مقاومت خشت در برابر باد و باران و برف اندک است، بناهاي خشتي زيادي از روزگاران گذشته باقي نمانده است.
سنگ. در معماري اسلامي از سنگ براي کار در شالوده، بدنه، فرش کردن کف و تزيين بنا استفاده مي شد. گرچه به علت موقعيت جغرافيايي و اقليمي استفاده از سنگ در برخي نقاط چون آذربايجان بيشتر ديده مي شود، اما بهره گيري از آن تقريباً در سراسر ايران مرسوم و متداول بوده است. استفاده از سنگ در پي بنا و ديوارها اهميت ويژه اي داشت و براي ساختن کتيبه ها سنگهاي گوناگوني چون سنگ سياه، سنگ آهک، سنگ مرمر- که با دقت تراشيده و گاهي حجاري مي شد- به کار مي رفت (مرند: کاروانسراي مرند، شيراز: مسجد جامع، کاشان: کتيبه هاي مسجد ميدان).
چوب. استفاده از چوب براي ساختن در، پنجره، صندوقهاي ضريح، ستونها و تير سقف و چهارچوب، از ويژگيهاي معماري اسلامي است که در ناحيه ي مازندران و گيلان رواج بيشتري داشته است. درختهاي تبريزي، سپيدار، چنار، کاج و گردو از جمله درختهايي بودند که از چوب آنها براي بخشهاي گوناگون بنا استفاده مي شده است (ورامين: مسجد جامع، تبريز: ارگ عليشاه، ساري: امام زاده صالح).
شيشه. کاوشهاي باستانشناسي سالهاي اخير و همچنين بناهاي باقيمانده از ادوار مختلف اسلامي نشان مي دهد که از شيشه هاي الوان به رنگهاي سرخ، آبي، بنفش و سبز براي تأمين روشنايي و تزيين در و پنجره و قابهاي گنبدخانه ها و شبستانها استفاده مي شده است. همچنين مطالعه ي متون تاريخي و مشاهده ي مينياتورهاي قرن ششم تا دوازدهم هجري نشان مي دهد که شيشه، کاربرد وسيعي داشته است (خرگرد: غياثيه، شاه زند: مقبره ي شيري بکا آقا، اصفهان: عالي قاپو).
 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
ویژگیهای هنر معماری اسلامی

ویژگیهای هنر معماری اسلامی

[h=1]
ویژگیهای هنر معماری اسلامی

[/h]
معماری اسلامی برگرفته از زبان قرآن است و عمق و غنای تمدن اسلام را با بهره‌گیری از روح معنویت نشان می‌دهد. این امر به گونه‌ای است که اعتقاد به توحید و ایمان به تعالیم اسلام به عنوان اندیشه زیبایی‌شناسی دین اسلام در معماری اسلامی تجلی می‌یابد مؤلفه‌های به جا مانده از پیش از ظهور اسلام نشان می‌دهد از زمانی که انسان هنر را شناخت یعنی از هزاران سال پیش به طراحی رنگی از حیواناتی که منقرض شدند به منظور نشان دادن واقعیتها و مهارتهای خود بر روی دیوارها پرداخت . در واقع هنر پیش از زبان و ادبیات در زندگی انسان وسیله‌ای برای برقراری ارتباط او به شمار می‌رفت .هنگامی که تمدن پا به عرصه وجود گذاشت، خیزشی جدی در ارائه مهارتهای موجود ایجاد شد که اینک در کشورهای اسلامی و غیراسلامی بخوبی قابل رؤیت است که برخی از آنها به هزاره هفتم قبل از میلاد مسیح (ع) باز می‌گردد اما آنچه که بیشتر از دیگر هنرها توجه انسان را به خود معطوف داشت، معماری و هنرهای تجسمی بود که انسان بر روی اشیاء یا ساختمانهایی که می ساخت از هنر خود بهره مند می شد و آن را به نمایش می گذاشت. معماری هنری بود که به غیر از تنوعات رنگی، هویت و فرهنگ را نشان می‌داد؛ به گونه‌ای که تجلی معماری در تصاویر یا کنده کاریها بخوبی نمایان است. در قصرهای ساخته شده در زمان امویان کنده‌کاریهای رنگی و غیررنگی با عکسهای قدیمی بسیاری داشت. دست نوشته ها، ظروف و یا اثاثیه هایی که به علت تنوعات رنگی و نوع کار بر روی آنها از اهمیت به سزایی برخوردارند، نشانگر ارتباط و علاقه انسان با هنر است. بنابراین باید میان معماری و هنر معماری تفاوت قائل شد که دو مفهوم کاملا مجزا هستند.


















در معماری منظور ساخت و ساز در راستای انجام وظیفه اجتماعی و خدمت رسانی است.
مانند ساختن اماکن مسکونی، عبادتی و یا تحصیلی. اما در هنر معماری تأکید بر استفاده از شاهکارهای هنری و دستاوردهای تزئنیی بر روی دیوارها، سقف، ستونها، پنجره ها و درهاست و حتی باغها و حوض ها نیز به گونه ای با هنر معماری ترکیب می شوند تا تأثیرگذاری بنا بر بیننده بیشتر شود. هنر معماری اسلامی به واسطه وجود معماران زبردست که فعالیتهای ابداعی انجام می دادند با رعایت یکسری اصول خاص بسط و گسترش یافت که این هنر بر درایت و نوع نگاه دینی شخص صحه می گذاشت؛ در واقع این نوع معماری بر نظرات، تجارب و ابتکاراتی متکی بود که معمار از آن بهره می گرفت. این مسئله منجر به تنوع در معماری اسلامی شد و با توجه به اینکه این معماری از زبان قرآن نشأت می گرفت، عمق و غنای تمدن اسلام را با بهره گیری از روح معنویت نشان می داد. با وجود تفاوت میان معماری و هنر معماری، معماری اسلامی دارای شاخصه های متفاوتی می شود که آن را از سبک و سیاقهای دیگر بناها جدا می سازد. این مؤلفه ها شامل هندسه علمی و هنرهای ابداعی بر گرفته از اندیشه های معنوی شخص می‌شود. ابداعی که معمار از آن بهره مند می شد، شیوه ای است که در هنر معماری پیش از این سابقه نداشته است و این به علت ویژگیهای دینی در اندیشه زیبایی شناسی اسلام است که در هنر معماری اسلامی متجلی شده است.

ارتباط معماری با دین اسلام نشانه اعتقاد به توحید، ایمان و عمل به آموزه ها و تعالیم دین اسلام است. اندیشه توحیدی مبنی بر اعتقاد به خدای واحد سبکی بود که در اکثر هنرهای اسلامی به عنوان موضوعی بکر به کار می رفت. معماری اسلامی هنری بود که نه تنها در اماکن دینی چون مساجد مورد استفاده قرار می گرفت، بلکه از آن در مدارس، ضریحها و قصرها و حتی خانه ها و حمامها نیز بهره گرفته می شد. مقیاسهای ریاضیات و هندسه در معماری اسلامی بسیار مورد توجه بود.​
دورانی که معماری اسلامی در اوج رشد و شکوفایی خود بود، ارتباط معنوی شایسته ای با نیازهای انسان، شرایط زندگی و اجتماعی زمان خود برقرار می کرد . بنابراین می توان گفت که معماری اسلامی با روح تمدن اسلام تطبیق داشت.​
[h=4]
هویت معماری اسلامی در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود تعددات فرهنگها دیده می شود. اگر چه رومیها و دیگر اقوام نیز دارای معماری بودند، اما معماری اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. از دیگر ویژگیهای هنر معماری اسلامی تزئینات است که مسجد النبی به عنوان اولین بنای اسلامی دارای معماری اسلامی دارای این ویژگی بوده است. اگر چه در زمان نبی اکرم (ص) سقف آن از شاخه های نخل بود و با اتکا به عناصر تزئینی ساخته نشد، اما در زمان ولید بن عبدالملک معماری اسلام با استفاده از موزاییکهایی با رنگهای بسیار زیبا و متنوع معنوی در آن به کار رفت.​
[/h]
در هنر معماری اسلامی بیشتر از آیات قرآن به عنوان برجسته ترین ابداعات هنر اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت که نوشته‌هایی از آیات قرآن بر روی سقفها، دیوارها و یا ستونها استفاده و به شکل خاص تزئین می شد . از برجسته ترین و قدیمی ترین خطوط زیبایی که با هنر معماری اسلامی تزئین شده داخل قبه الصخره است که آیات قرآن با خط کوفی نوشته و با موزاییک تزئین شده است.​
اما نکته مهم و قابل توجه و نتیجه ای که میخواهم در این یادداشت به آن اشاره دارم این است که وحدت و تنوع در معماری اسلامی شاید از برجسته ترین ویژگیهای آن باشد. این وحدت عامل اساسی توسعه و تکوین هویت معماری اسلامی و تأسیسات دینی به شمار می رود. به طوری که شیوه های معماری اسلامی در هر یک از کشورهای اسلامی متفاوت بوده است، اما وحدت در آنها به خوبی مشاهده می شود. حتی در ساختمانهای دینی که در پاریس، لندن، مونیخ و دیگر شهرهای اروپایی به شیوه معماری اسلامی ساخته می شد، هویت اسلامی کاملا مشخص است و نشان می دهد که اسلام در اروپا اشاعه یافته و مسلمانان به ویژه معماران اسلامی بیشترین نقش را در ارائه تمدن و هویت اسلامی داشتند.
نکته ی دیگر این است که دیگر تمدنها هنر و معماری اسلامی را به عاریت گرفته اند، اما اگر چه تلاشهایی می کنند تا هنر معماری اسلامی را در نظام خود در آورند، اما هنرهای اسلامی اعم از معماری، خط و تزئینات اسلامی بر اقتدار و ابداع مسلمانان تکیه دارد که ما نمونه ای از این تزئینات و هنرهای معماری را در اصفهان، بغداد، دمشق، قاهره، قیروان می بینیم که به 15 قرن پیش به زمان تاریخ تمدن اسلام باز می گردد و انتساب آن به هیچ حاکم و دولتی امکان‌پذیر نیست.
 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
آشنایی با کاروانسراهای ایران – معماری ایرانی

آشنایی با کاروانسراهای ایران – معماری ایرانی

کلمه کاروانسرا ترکیبی از کاروان (کاربان) به معنی گروهی مسافر که گـروهی سفر می‌کنند و سرای، به معنی خانه و مکان است. هـردو واژه برگرفته از زبان پهلوی است
کاروانسرا محل یا بنایی است که کاروان را در خود جای می‌دهد.

کاروانسرا
پلان کاروانسراها معمولاً مربع یا مستطیل شکل است، با یک ورودی برجسته عظیم و بلند، و بدون نقش، با دیوارهایی که گاهی اوقات بادگیرهایی در انتهای آن تعبیه شده است.
تحول و گسترش کاروانسراهای ایران در ادوار مختلف بستگی به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و … داشته است.
برای خواندن باقی این نوشته به ادامه مطلب مراجعه کنید.

اساس معماری کاروانسراهای ایران، مانند سایر بناها، تابع شیوه، سنت و سبک رایج زمان بوده است.
با این ترتیب می‌توان پنداشت که کاروانسراهای پیش از اسلام نیز تابع شیوه معماری زمان بوده و معماری خاصی نداشته است.
شیوه معماری، محل و منطقه، مصالح ساختمانی و موقعیت جغرافیائی نقش موثری در ایجاد اینگونه بناها داشته است.



در کاروانسراها اتاق‌های مسافران معمولا پیرامون حیاط ساخته می‌شده و پشت آنها اصطبل قرار داشته که درب ورودی اصطبل‌ها در چهار گوشه داخلی بنا قرار داشته و گاهی در ایوان ورودی حیاط باز می‌شده است.
در دوره صفوی طرح معماری کاروانسراها متنوع شد و علاوه بر کاروانسراهای چهار ایوانی نوع کوهستانی، مدور، هشت ضلعی و کویری بر طبق موقعیت جغرافیائی و مکانی احداث شد.
در دوره‌های زندیه، افشاریه و قاجاریه احداث کاروانسراها به شیوه گذشته ادامه پیدا کرد.

از نظر طرح و نقشه کاروانسراهای دوره یاد شده عموما از نوع چهار ایوانی بوده و از لحاظ مصالح ساختمانی نیز بر خلاف دوره متقدم که از آجر و سنگ بوده اغلب از خشت استفاده شده است.
آثاری که از کاروانسراهای کهن بدست آمده نشان می‌دهد که اتاق‌هائی برای نگهبانان، کاروانسرادار یا مامورین ساخته می‌شده است. ولی کاروانسراهای تجارتی داخل شهرها عموما دوطبقه بودند.
در دو طرف دروازه ورودی داخل کاروانسرا نیز معمولا اتاق‌هائی برای پاسداران و کاروانسرادارساخته می شده است.
معمولا هر کاروانسرا دارای چاه آب و آب انباری است که گاهی در وسط کاروانسرا در زمانی خارج از محوطه جهت تامین آب مورد نیاز مسافران ساخته شده است.



در بسیاری از کاروانسراها بخصوص از دوره صفویه به بعد بخاری دیواری یا مکانی برای بر افروختن آتش تعبیه شده است. محل بخاری‌های دیواری یا در اتاق‌ها ساخته می‌شده یا در محل‌های سر پوشیده.
در کاروانسراهای نوع کوهستانی اهمیت بخاری به حدی بوده که محل وسیعی را برای قرار دادن آتش و بخاری انتخاب می‌کرده‎اند.

مصالح ساختمانی اصلی بنای کاروانسراها در ایران از سنگ و آجر بوده است، در بعضی موارد سنگ ها کاملاً استادانه تراش داده می‌شده و در برخی اوقات از قطعات کوچک سنگ‌های نتراشیده استفاده می‌کردند.
بام‌ها اکثراً مسطح و با شیب کم ساخته می‌شدند و در قسمت‌هائی که اتاق‌های بزرگ دارند سقف‌ها شکل قوسی دارند.
آب باران بوسیله ناودان‌هائی که در روی دیوار خارجی کاروانسرا ساخته می‎شد به بیرون از کاروانسرا هدایت می‌شد.
در دوره اسلامی، معماری کاروانسراهـا از دیدگاه سبک و تنوع نقشه‌ها به اوج شکوفائـی رسید و در مسیر شهرها و روستا ومعابر کوهستانی و نـواحی کویری، کاروانسرا و رباط‌های برونشهـری و در مراکز اقتصادی و راسته بازارها، با ویژگی‌های متفاوت کاربری احداث شدند.
نمـونـه‌های بسیار زیبـا وجالب تـوجه از معماری این گونه بـناها [در جست‌و‌جوی کاروانسرا] که در سرزمین پـهناور إیـران از کرانه‌های رود ارس تـا سـواحل خلیج فارس بـه یـادگـار مـانـده، مـعـرف ذوق هنـری و مـهارت مـعـمـاران، بنـایـان واستادکارانی است که در ادوار مختـلف و با توجه به نیازهای گونـاگون، باعلاقه فـراوان در طریق تحول، تکامل، زیبـائی و گسترش کاروانسراها به جان کوشیدند.

انواع کاروانسرا:
کاروانسراها به طور کلی به دو دستهٔ اصلی تقسیم می‌شوند:
کاروانسراهای درون شهری
کاروانسراهای برون شهری
کاروانسراهای ایران را می‌توان به گروه‌های زیر تقسیم بندی کرد:

کاروانسراهای کاملاً پوشیده منطقه کوهستانی
کاروانسراهای کرانه‌های پست خلیج فارس
کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران
کاروانسراهای حیاط دار به انواع مختلف تقسیم بندی می‌شوند:

کاروانسراهای مدور
کاروانسراهای چند ضلعی حیاط دار
کاروانسراهای دو ایوانی
کاروانسراها با تالار ستون دار
کاروانسراهای چهار ایوانی
کاروانسراها با طرح متفرقه

 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
دانلود مقاله معماری اسلامی

دانلود مقاله معماری اسلامی

معماری اسلامی
قالب بندی : بیش از ۶۵ صفحه فایل Word

حجم فایل : ۶۶ کیلوبایت


ایران در مرز میانه گرایش های شدید مذهبی و باورهای تاریخی و فرهنگی و آیینی از یک سوء و مختصات نظم پذیری وبریدن از هستی شناسی به شیوه کهن و روی آوری به معرفت شناسی ( epistemology ) از طریق عقل محوری خود بنیان ابزار ساز جهان مدرن از سویی دیگر ؛قرار گرفته است که در آن حتی بازگشت مجدد به اسطورها و مناسک آیینی از دیدگاه عقلی و کاربردی صورت می گیرد و از ابعاد ایمانی و اعتقادی تهی است .

سرفصل :

پیوند معماری با طبیعت

هندسه

شفافیت و تداوم

راز و ابهام

چشم‏دل

پیدایش فرم در معماری ایرانی

فرم‏های ساده

برج‏ها و منارها

ایوان

تالار

چهار طاق

دالان

حیاط فرم‏های مرکب

تاریخچه معماری معاصر ایران

برسی آثار دو معمار معاصر ایرانی

مجتمع فرهنگی سینمایی دزفول

سیر تحول و ویژگیهای معماری میرمیران

بنای مجموعة فرهنگستانهای ایران

بنای مجموعة ورزشی رفسنجان

بنای کتابخانة ملی ایران

بنای موزة ملی آب ایران


 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
" aminvood1 " لطف کنین اینجا آپلود کنین تا بقیه ازش استفاده کنن;)
 

aminvood1

عضو جدید
کاربر ممتاز
بفرمایید دوستان،این فایل 40 تا عکس از خانه عباسیان کاشان و تزییناتش هست(مال سفر تیرماه امسالمه) و تصاویر این خونه قبل از مرمت هم توشه امیدوارم که مفید باشه
کیفیت عکسا هم طوریه که زیر میبینید،عکسهای بیشتر خواستید از کاشان تا جایی که بتونم در خدمتم

Photo0088.jpg

اینم لینک دانلود
http://s1.picofile.com/file/7264800214/abasian.rar.html
 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
معماری پیدایش کیهانی –غیر خطی

معماری پیدایش کیهانی –غیر خطی

چارلز جنکز در سال 1995 براساس یافته های جدید علمی در مورد سیر تکوین کیهان و تطور غیر خطی آن ،کتابی به نام معماری پرش کیهانی منتشر کرد. جنکز در این کتاب به تشریح نحوه تکوین کیهان به زبان ساده پرداخت و بیان داشت که جهان به صورت خطی و یکسویه گسترش و تکامل نیافته، بلکه این تکامل به صورت گسترش خطی و سپس رسیدن به مرز بحران و آشفتگی و در نهایت پرش به شرایطی کاملا متفاوت با گذشته صورت گرفته است.

جنکز پیچیدگی در طبیعت را بدین صورت تعریف می کند:

((پیچیدگی نظریه ای است که می گوید پگونه ارگانیسم های در حال پیدایش به لحاظ تأثیر متقابل اجرا آن بر هم ،از حالت تعادل خارج شده (به واسطه ی افزایش انرژی،ماده یا اطلاعات)و به مرز بین نظم و آشفتگی می رسد. این مرز همان مکانی است که سیستم اغلب پرش می کند،تقسیم می شود ویا به صورت خلاقانه ای تأثیر متقابل می گذارد.این کار به صورت غیر خطی و غیر قابل پیش بینی انجام می پذیرد. ارگانیسم جدید ممکن است از طریق واکنش و دادن انرژی به صورت مستمر حفظ شود.

در این پروسه ،کیفیت به صورت نظم خودی ،معنا ،ارزش ،باز بودن،طرح جز به جز مشابه ،فرم های جزب کننده و اغلب افزایش پیچیدگی (میزان بیشتری از آزادی )به طور همزمان ظاهر می شود.))

لذا در یک کیهان زنده و ارگانیک ،ارگانیسم ها و پدیده های مختلف خلق می شوند و در یک گسترش خطی به مرز آشفتگی می رسند و در نهایت به ارگانیسم یا پدیده ای متفاوت با حالت قبل پرش می کنند.در این مورد می توان پروسه دگرگیسی در پروانه ها و حشرات را مثال زد.به طور نمونه ،پروانه کرم ابریشم که دارای کرم ابریشم که دارای پروسه دگرگیسی کامل است،در ابتدا به صورت تخم ،سپس کرم ، و بعد پیله و در نهایت پروانه در می آید که هر مرحله کاملا متفاوت با مرحله قبل است و در هر مرحله پرش، ایجاد دگرگیسی در ارگانیسم می نماید.

در مسایل روزمره فیزیکی نیز این مسأله را می توان مشاهده کرد. یک کامیون پر از شن را که در حال تخلیه بار خود است تصور کنید.حجم های شن های تخلیه شده بر روی سطح زمین به صورت خود سازماندهی –یک شبه مخروط – افزایش می یابد. در یک لحظه – نقطه بحران آآشفتگی و فاجعه – با اضافه نمودن تنها یک دانه شن به این شبه مخروط ،این نظم متلاشی می شوند و درهم می ریزند . با تخلیه مابقی شن ها ،مجدداً حجم شن ها تحت یک سازماندهی جدید افزایش می یابد تا دوباره به نقطه بحران و آشفتگی و نهایتاً متلاشی شدن و پرش بعدی برسد. این مثال را می توان برای وقوع زلزله یا بهمن نیز به کاربرد. به طور کلی در کیهان ،گسترش و پیدایش به صورت مستمر و در یک مسیر خطی صورت نمی گیرد ،بلکه به صورت غیر خطی و پرشی انجام می شود. بدین معنی که گسترش در هر مرحله ،نهایتاً به نقطه بحران و آشفتگی و متلاشی شدن نظم آن ختم می شود. در این نقطه یک پرش ایجاد می شود و شرایط و نظم آن ختم می شود. در این نقطه یک پرش ایجاد می شود و نظم مرحله ، پیش بینی دقیق مرحله بعدی ایجاد کند.



معماری پرش کیهانی

همان گونه که عنوان شد ،چارلز جنکز،شخصی بود که این نظریات جدید علمی و فلسفی را وارد حوزه معماری نمود. وی مبانی معماری پرش کیهانی را در سال 1995 در کتاب خود مطرح کرد. از نظر چارلز جنکز ،معماری باید معلول باشد ،معلول دیدگاه انسان از خود و از جهان پیرامون خود، معماری امروز باید معلول شرایط امروز باشد ،معلول علم ،تکنولوژی و فلسفه کنونی . به عقیده جنکز،اگر در جهان مدرن فرم تابع عملکرد بوده است در جهان کنونی ،فرم تابع دیدگاه جهانی باید باشد.

اگر میس وندرو شعار کمتر بیشتر است را در معماری مدرن مطرح کرد،جنکز بر اساس نظریه ی پیچیدگی و به نقل از فیلیپ اندرسون شعار بیشتر متفاوت است را تکرار کرد. بدین معنی که جواب دو علاوه دو لزوماً چهار نیست.

اکثر معماران دهه هشتاد سبک دیکانستراکشن که به سمت سبک فولدینگ گرایش پیدا کرده بودند، از اواسط دهه نود میلادی ،مبانی نظری معماری خود را بر اساس مباحث جدید علمی مطرح شده بنا نهادند. معمارانی همچون پیتر آیزنمن ،فرانک گهری و دانیال لیبسکیند روند پیدایش ،تطور و تکامل را در طرح های معماری خود پیاده کرده اند. در ساختمانهای آنها روند طراحی و پیدایش مشابه همان صورتی انجام می پذیردکه در مقیاس بزرگتر یعنی کیهان اتفاق می افتد.

یکی از ساختمانهای جالب توجه که در این سبک ساخته شده، طرح فرانک گهری برای موزه گوگنهایم در شهر بیلبائو است. بندر بیلبائو ،بزرگترین شهر منطقه جدایی طلب باسک در شمال اسپانیا است.در این منطقه ،همواره خشونت ها و درگیری های جدایی طلبانه باعث نمایش چهره ای خشن از آن شده است . ولی با افتتاح موزه ی گوگنهایم در اکتبر 1997 ،توجه هنرمندان و هنر دوستان سراسر جهان ،به شهر بیلبائوبه عنوان یک شهر هنرپرور جلب شد .

گهری،بر خلاف اکثر معماران نام آور،زیاد اهل بحث و تببین مبانی نظری معماری خود نیست .دیگران و خصوصاً چارلز جنکز در مورد طبقه بندی و تشریح مفاهیم طرح های گهری بسیار بیش از خود او تلاش کرده است. جنکز از این ساختمان به عنوان یکی از سه ساختمان مهم سبک معماری پیدایش کیهانی نام برده و معتقد است بسیاری از مبانی این سبک در این ساختمان پیاده شده است.

معماری گهری ،از یک معماری دو بعدی که سطوح را در مقابل و در تقابل با یکدیگر نشان می داد(خانه خود او در سنتامونیکا )به سمت یک معماری سیال و سه بعدی گرایش پیدا کرده است و بهترین نمونه کار او در این زمینه موزه گوگنهایم است. پلان ساختمان به صورت گلی است در حال باز شدن و شکوفا شدن. احجام سه بعدی منحنی شکل که با ورق های فلزی تیتانیوم پوشیده شده ،همچون گلبرگ های یک گل،از مرکز ساختمان به سمت محیط خارج آن گسترش یافته اند. در این ساختمان ،معماری امواج ،چرخش ،استمرار نرم و مشابهت خودی با استادی تمام و به صورت خلاقانه ای طراحی شده است.

گهری در طرح خود از فن آوری رایانه استفاده کرده. بدین منظور وی از نرم افزارکاتیا که در طراحی هواپیما های جنگنده میراژ فرانسوی بوده، استفاده کرده است .تیر ها و ستون های فلزی و سطوح و احجام مختلف با استفاده از این نرم افزار به صورت دقیق طراحی شده است. در این ساختمان ، سازه تابع فرم است .یکی از ایراد هایی که جنکز به این ساختمان گرفته، یک اندازه بودن صفحات تیتانیوم بر روی سطوح با انحنا متفاوت ساختمان است. در صورتی که جنکز معتقد است ،همانند فلس های مشابه با ابعاد مختلف بر روی سطوح متغیر ساختمان ،ابعاد متفاوتی داشته باشد. گهری این موضوع را در ساختمان های بعدی خود رعایت کرده است.
 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
زیباترین خانه تبریز+عکس

زیباترین خانه تبریز+عکس

نصر نیوز: آذربایجان زنده ترین گوشه تاریخی ایران است که هنوز هم می توانید در آن بناهای تاریخی سالم و سرپایی پیدا کنید که شناسنامه هویتی این منطقه هستند.
به گزارش نصر نیوز به نقل از تبیان، در گذشته بخشی از سرزمین تاریخی ماد بود که به «ماد کوچک» شهرت داشت. در دوره ساسانیان هم یکی از مهم‌ترین ایالت‌های ایران بود که به‌ دلیل قرارگرفتن آتشکده‌های بزرگ و مشهور در آن به عنوان یک پایگاه اعتقادی به شمار می رفت. بعد از ورود اسلام به ایران این منطقه باز هم اهمیت خود را حفظ کرد و همچنان محل وقوع حوادث تاریخی زیادی بود. بنابراین اگر از طرفداران تاریخی و فرهنگ ایران هستید، مطمئن باشید که از سفر به آذربایجان شرقی و تبریز دست خالی بر نمی گردید!



اگر گذارتان به تبریز افتاد، پیشنهاد می کنیم بعد از گشت و گذار در شهر و تماشای مقبره الشعرا ، مسجد کبود ،بازار این شهر سری هم به خانه تاریخی بهنام بزنید که یکی از قدیمی‌ترین خانه‌های این شهر به حساب می آید و البته از زیباترین هایشان!

خانه بهنام در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار، به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نوسازی تزیین شد. در همین دوره هم بود که نقاشی های دیواری چشمگیری به آن اضافه شد و خانه بهنام تبدیل شد به چیزی که می بینید و حالا به عنوان بخشی از مدرسه معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز به حساب می آید. خانه ای اعیانی به وسعت ۳ هزار مترمربع که با گچبری‌های هنرمندانه و رنگی چشم هر بیننده ای را خیره می کند.



این خانه که به بهنام گنجه‌ای یا قدکی هم معروف است، یک ساختمان اصلی دارد که به عنوان ساختمان قشلاقی مورد استفاده قرار می گرفته و یک ساختمان کوچک که به عنوان ساختمان ییلاقی شناخته می شد.

این خانه هم به سبک معماری قدیم ایرانی، دو حیاط اندرونی و بیرونی دارد و شامل هشتی ورودی، دالان سردر، ایوان ستون‌دار و... است.

اگر گذارتان به خانه بهنام افتاد، باید ساختمان اصلی را در شمال حیاط ببینید و رو به جنوب ایوان ستون دار آن را مشاهده کنید که یک زیرزمین با اتاق‌هایی برای نشیمن تابستانی دارد. معمارانی که خانه را بررسی کرده اند، معتقدند که یکی از خصوصیات بارز این بنا کامل بودن مجموعه، پلان معماری و تنوع در ابعاد اتاق ها ضمن رعایت تقارن در نما است. به همین دلیل است که خانه بهنام را هم به دلیل معماری و هم به دلیل تزئیناتش به عنوان یک ساختمان مسکونی قابل مطالعه و مهم می شناسند.



فضاهای اندرونی و بیرونی خانه بهنام که در دوره قاجار بازسازی شده، علاوه بر تزیینات داخلی به دلیل طراحی متناسب با فصول مختلف سال یکی از کاربردی ترین معماری های ایران را دارد که در آن تعادل درجه حرارت و چشم‌انداز زیبا در کنار هم به چشم می خورد.
 

یارادان

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان عزیز.
مباحثی در مورد تزئینات مساجد دوره اسلامی میخوام. مثلا مسجد امام اصفهان و... . ممنون میشم راهنماییم کنید. پیشا پیش تشکر.
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام خدمت دوستان عزیز.
مباحثی در مورد تزئینات مساجد دوره اسلامی میخوام. مثلا مسجد امام اصفهان و... . ممنون میشم راهنماییم کنید. پیشا پیش تشکر.

سللم یاردان جان..فک کنم اگه تو قسمت معماری اسلامی یه نگاه بندازی...مطالب خوبی دستت میاد
 

یارادان

عضو جدید
مرسی ستی جون. گشتم چیزی نبود. من فقط مباحث و عکسهای مربوط به تزیینات اسلامی که الهام گرفته از طبیعت وگل و گیاد است دارم. ممنون
 
بالا