سلام خوشحالم از موفقيتت ولي اگه فضولي نيست ميشه بگي به چي اعتياد داشته
ممنونم.گاهی وقتا فکر میکردم که چرا باهاش ازدواج کردم.اما زود پشیمون میشدم......امیدوارم شما هم زندگی خوبی داشته باشید...خوش به حال شوهرتون که شما رو داره.
ممنونم دوست عزیزممنونم.گاهی وقتا فکر میکردم که چرا باهاش ازدواج کردم.اما زود پشیمون میشدم......امیدوارم شما هم زندگی خوبی داشته باشید...
دوست عزیز برام دعا کنید.دعای غریبه ها بیشتر میگیره.از اینهمه لطفی که دارید سپاسگذارم.ممنونم دوست عزیز
واقعا باید شوهرتون هر جا میره سرشو بالا بگیره بگه این زنه منه
این که پاش نشستید و این قدر پا به پاش حرکت کردید و کمکش کردید خیلی جای تقدیره
ایشالله که همین طور بشه
به تریاک اعتیاد داشته. خوب من شک کردم.چون مجبور بود برای بیرون رفتن از خونه بهانه های الکی بیاره.البته من خیلی حساس هم بودم.هرکاری میکرد میفهمیدم.زیرنظرش داشتم.البته نمیذاشتم بفهمه.بالاخره فهمیدم و گفتم اما کتمان کرد و من از اینکه نمینونستم ثابت کنم زجر میکشیدم و همش میگفت بریم آزمایش بدم و من میدونستم آزمایش الکیه.واسه همین اعصابم داغون بود. تا اینکه یه بار از دانشگاه زود برگشتم.به جای اینکه 5 برگردم. 2 اومدم و دیدم گلپر دود کرده تا بوی تریاک نده خونه.و همیشه هم نبات میخورد.بالاخره مچشو گرفتم وقتی که با داداش نامردش خونمون بود سرزده رفتم و آبروشونو بردم.شاید فکر کنید کار بدی کردم.اما من آینده رو میدیم.واسه همین پی همه چیو به تنم مالیدم.الان خانواده شوهرم منو تحسین میکنن.
دقیقأ همینطوره.ولی خداییش الان کلی حال میکنم از اینکه همیشه مچشو گرفتم.شوهرم بهم میگه تو عین کاراگاه گجتی.همی چیو میفهمی.میگه تا حالا نشده کاری کنم و نفهمی.بالاخره دیر یا زود میفهمی.
ولی من حواسم هست.گول نمیخورم.همیشه مواظبم.شاید تا آخر عمرم هم مواظبش باشم.حواست باشه اين يه ترفند قوي هست - زياد گول نخوري از اين سبك حرفا زياد هستش
اين جوري مغرورت ميكنه
دوست عزیز جون من فردین بازی در نیاراگه یک روز بفهمی عزیزترین و بهترین دوستت عشقت را دوست داره چه کار میکنی حساب کن طرف مقابلتون هیچ مشکلی با ازدواج با هیچ کدموم ندازه ولی از موضوع هم خبری نداره
اون بی میل نبود ولی من چی که هیچ کاری نمتونم بکنم از یکطرف عشقمه از یک طرف بهتربین دوستم که 19 ساله با هم بزرگ شدیم حساب کن داداشمه
نه عزیزم اینکه خودش دوست داشته ترک کنه خیلی مهمه.واسه همین ترس ندارم دوباره برگرده چون واقعأ نمیخواد. ما باهم خیلی خوبیم اوایل یه کمی خواه ناخواه سرکوفت میزدم از کارهایی که باهام کرده بود.وقتایی که تنهام گذاشت و ... اما الان
گوش شیطون کر روال عادی داره زندگی مون. و من همه چیو فراموش کردم به جز بدی هایی که برادرشوهرم درحقم کرد....
سلام به همه ی دوستان.
اگه هم کلاسی ادم که به ظاهرش میخوره پسر خوبی باشه و اهل مسخره بازی و .. نباشه
و از نگاهاش و رفتارش مشخص باشه یه نظری بهت داره
یه روز بیاد تعقیبت بعد ببینیش و بهت پیشنهاد ازدواج بده و بگه دوست دارم و .....
و ادم شوکه بشه !!!چی رفتاری بهتره؟؟؟من خیلی شوکه شدم
از کجا بفهمم راست میگه؟؟؟
و اینم بگم که بهت بگه همه ی شرایط ازدواج از مسکن تا ....داره ولی فعلا درس میخونه
چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام به همه ی دوستان.
اگه هم کلاسی ادم که به ظاهرش میخوره پسر خوبی باشه و اهل مسخره بازی و .. نباشه
و از نگاهاش و رفتارش مشخص باشه یه نظری بهت داره
یه روز بیاد تعقیبت بعد ببینیش و بهت پیشنهاد ازدواج بده و بگه دوست دارم و .....
و ادم شوکه بشه !!!چی رفتاری بهتره؟؟؟من خیلی شوکه شدم
از کجا بفهمم راست میگه؟؟؟
و اینم بگم که بهت بگه همه ی شرایط ازدواج از مسکن تا ....داره ولی فعلا درس میخونه
چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست عزیز واقعا مشخصه مخصوصا ازروی امضات و زندگی نامتسلام دوستان
لطفا کمکم کنید
من یه مدتیه اعتماد به نفسمو از دست دادم.دست به هر کاری که میرنم خراب میکنم اینم باعث میشه که اطرافیانم بهم اعتماد نکننن و دیگه ازم در مورد هیچ کاری کمک نخوان
احساس تنهایی میکنم و این موضوع رفته رفته تو کل زندگیم تاثیر میذاره....
نمیدونم چرا اینجوری میشه؟؟؟؟؟؟؟/
سلام دوستان
لطفا کمکم کنید
من یه مدتیه اعتماد به نفسمو از دست دادم.دست به هر کاری که میرنم خراب میکنم اینم باعث میشه که اطرافیانم بهم اعتماد نکننن و دیگه ازم در مورد هیچ کاری کمک نخوان
احساس تنهایی میکنم و این موضوع رفته رفته تو کل زندگیم تاثیر میذاره....
نمیدونم چرا اینجوری میشه؟؟؟؟؟؟؟/
سلام من مشکلی دارم که مدتیه تصمیم گرفتم برطرفش کنم.لطفا کمک کنید.
چطور میشه ترس رو کنار زد؟چطور میشه شجاع بود؟از چیزایی مثل روح، از ما بهترون... وزلزله ،تاریکی در حد مرگ میترسم.شاید واسه اینه که تو بچگی ،دوستای بیخودی داشتم که با خالی بندی هاشون بقیه رو میترسوندند،یا اینکه اکثرا تو خونه تنها بودم و خیال پردازی میکردم،فیلمای ترسناک میدیدم و کتابای ترسناک میخوندم.حالا که بزرگ شدم،میدونم چی درسته اما حتی با شنیدن کلمه ترس هم میترسم.
چکار کنم؟
خود من هم چنین تجربه ای داشتم و خیلی می ترسیدم در بچگی به دلیل قوه ی تخیل بسیار بالا.اینقدر بالا بود که حس می کردم واقعی هستن و کلی اذیت می شدم.و اخر با خوندن کتاب هری پاتر راهکارم رو از دورنش پیدا کردم.و دیگه از اون موقع هیچ ترسی ندارم و خیلی کم شده .می گم شاید به دردتون بخوره.
توی کتاب هری پاتر یه موجودی بود که وقتی با شما بر خورد می کرد ذهن شما رو می خوند و خودش رو به اون چیزی تبدیل می کرد که شما ازش می ترسیدید .و اونا ها باید یه وردی بخونن و بعد اون چیزی که ازش می ترسید رو مضحک تصور می کردن و اون موجود تبدیل می شد به اون چیز مضحک.مثل گرگ باشه شما تصور می کنی که یه گرگی که لباس صورتی پوشیده و گوش هاش خیلی درازه.همین باعث خنده شما و دوری از ترستون می شه.منم همین کارو کردم .از همین قوی تخیلم بر علیه خودش استفاده می کردم و نمی زارم به یه چیزی عمیق فکر کنم و هر وقت بخوام به چیزی فکر کنم یهو همه رو میارم به ذهنم و مانع تمرکز می شم و خودش گم می شه.و یه سری تمرین هایی هم هست.هر وقت یاد یه چیز ترسناک افتادید یا اونو مضحکش کنید یا همه ی چیزهای وحشتناک رو با هم بیارین و سریع تغیر موضوع بدین .به من که خیلی کمک کرد امیدوارم به شما هم کمک بکنه.
روح و جن هم ترس نداره.وقتی شما کاریشون ندارین .اونا هم کاریتون ندارن.جن هم در شهر شلوغ و اپارتمانی اصلا نیست.حرف زیاده ولی خب نمی شه همه رو گفت.موفق باشید
مرسی.امتحانشون میکنم.امیدوارم کمکم کنه.واقعا ممنون.
حتما میدونید گاهی ترس اونقدر بهت غلبه میکنه که احساس میکنی فلج شدی و توان انجام کاری رو نداری.
هرچیزی اولش سخته.
توجه کردین وقتی عصبانی می شید دیگه نمی ترسید.می گین هر چی می خواد بشه وقتی هم ترسید بگین هر چی می خواد بشه.شما هم وقتی می خواد ترس بیاد سراغتون سریع یه داستان بسازید و شما بشید قهرمانشون و محو فیلم سازی بشید و از اون چیزی که می ترسید یه عالمه تصور کنید و فیلم اکشن بسازین
ولی خب ترس عذاب اوره به خصوص برای من که یه عالمه تنها می موندم و اون توی یه خونه بزرگ و پر از درخت.و تصمیم گرفتم حل ش کنم.سعی کنید همیشه به جای فرار از مشکلات و به داخل مشکلات شیرجه بزنید و اونا رو از بین ببرید که یه عمر فرار اذیتون نکنه.به امید دیدن اون روز برای شما
خوب واسه این اینجا مسائل و بیان میکنیم تا دوستامون راهنماییمون کنن.راستی این تاپیک مشاوره همیشگی نداره ما هردفعه مشکلمونو میگیم کسی نیست اصولی راهنمایی کنه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
S | مشاوره تحصیلی تلفنی | تالار مشاوره | 0 | |
A | مشاوره برای تغییر شاخه در رشته فنی حرفه ای از الکترونیک به کامپیوتر یا مکانیک! | تالار مشاوره | 1 | |
سیستم مشاوره جدید در ایران | تالار مشاوره | 0 | ||
A | مشاوره کاری | تالار مشاوره | 1 | |
اساسنامه تالار مشاوره | تالار مشاوره | 2 |