شما میگید عشق بهتر یا ازدواج؟؟؟؟

ad_kh66

عضو جدید
من دوس دارم عشقم مال خودم باشه. نه اينگه هرلحظه فكر رفتنش رو روح و روانم اثر بد بذاره. هيچوقت از امانت و چيزاي كوتاه مدت خوشم نيومده. حيف عشق نيس خرج يه دوست دو روزه كني!؟ حيفه بخدا....
 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من دوس دارم عشقم مال خودم باشه. نه اينگه هرلحظه فكر رفتنش رو روح و روانم اثر بد بذاره. هيچوقت از امانت و چيزاي كوتاه مدت خوشم نيومده. حيف عشق نيس خرج يه دوست دو روزه كني!؟ حيفه بخدا....

اینم حرفیه.
 

joghd123

عضو جدید
کاربر ممتاز
جفتش باهم اگه بشه عجب چیزه مشتی میشه ها...
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
با هم
ولي اگه فقط يكيش رو بخوام انتخاب كنم
عشق بدون ازدواج رو به ازدواج بدون عشق ترجيح مي دم
 

negarak

عضو جدید
عشق بهتره جون توش هیچ جنبه مادی در نظر گرفته نمیشه و فقط احساسات و عواطف رو در بر میگیره،و اگر این عشق به ازدواج ختم بشه که نور علی نوره
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق خوبه هر كي داشته باشه/هركي نداره ميخوام نداشته باشه/
اول عشق بعد ازدواج/ يا اول ازدواج بعد عشق/ هردو طرف ميشه///
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق بهتره جون توش هیچ جنبه مادی در نظر گرفته نمیشه و فقط احساسات و عواطف رو در بر میگیره،و اگر این عشق به ازدواج ختم بشه که نور علی نوره
عزيزم يعني چي عشق مادي نداره/ مگه همه چي بر حسب ماديه / نخير اين رده از نظر من/
 

masoomeh.bnv

عضو جدید
با سلام به تمام عزیزان متن بسیار جالبی است امیدوارم لذت ببرید

یک روز پدر بزرگم برام يه کتاب دست نويس آورد، کتابي که بسيار گرون قيمت بود، و با ارزش، وقتي به من داد، تاکيد کرد که اين کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا بايد چنين هديه با ارزشي رو بي هيچ مناسبتي به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و يه جايي پنهونش کردم،

چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندي ؟ گفتم نه، وقتي ازم پرسيد چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندي زد و رفت،

همون روز عصر با يک کپي از روزنامه همون زمان که تنها نشريه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روي ميز، من داشتم نگاهي بهش مينداختم که گفت اين مال من نيست امانته بايد ببرمش،

به محض گفتن اين حرف شروع کردم با اشتياق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعي ميکردم از هر صفحه اي حداقل يک مطلب رو بخونم.

در آخرين لحظه که پدر بزرگ ميخواست از خونه بره بيرون تقريبا به زور اون روزنامه رو کشيد از دستم بيرون و رفت.

فقط چند روز طول کشيد که اومد پيشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه مي مونه

ازدواج اطمينان برات درست مي کنه که اين زن يا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر مي کني هميشه وقت دارم بهش محبت کنم، هميشه وقت هست که دلش رو به دست بيارم، هميشه مي تونم شام دعوتش کنم اگر الان يادم رفت يک شاخه گل به عنوان هديه بهش بدم، حتما در فرصت بعدي اين کارو مي کنم حتي اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفيس و قيمتي، اما وقتي که اين باور در تونيست که اين آدم مال منه، و هر لحظه فکرمي کني که خوب اين که تعهدي نداره، مي تونه به راحتي دل بکنه و بره، مثل يه شيء با ارزش ازش نگهداري مي کني و هميشه ولع داري که تا جايي که ممکنه ازش لذت ببري، شايد فردا ديگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتي اگر هم هيچ ارزش قيمتي نداشته باشه...

و این تفاوت عشق است با ازدواج
مررررررررررررررررررررررررررررسی مینا جونم!!!! خیلی جالب بود.
ازدواج همراه با عشق لذت بخش و دوستداشتنی و باعث ارامش انسانه!!! پس هر دوش باید باشه!!!
 

ensan1

عضو جدید
خب به نظرم نوع نگاهه پدر بزرگ داستان نسبت به ازدواج غلطه چون این حس مالکیت نیست که عادت میاره و بلکه این حس مالکیت برمیگرده به نیاز

این داستان برگرفته از عشق نیازه که فرد به یک چیز احتیاج داره و وقتیکه به دست آورد و نیازش رفع شد دیگه باهاش کاری نداره این یکی از انگیزه های اشتباهه در ازدواجه

عشق واقعی و لیاقت قبل لز لزدواج در ازدواج و سالیان سال هم پس از ازدواج ادامه پیدا میکنه چون بر پایه ی درستی بنا شده و بنا بر لیاقت بنا شده است

دوستت دارم نه برای آنکه به تو نیازمندم

دوستت دارم چون دوست داشتنی هستی
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نه عاشق هستم

ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب

که به صد عشق و هوس می ارزد

 

najafi20

عضو جدید
اولا اگه عشق واقعي باشه به ازدواج ختم نميشه
دوما عشق زميني عشق نيست هوسه وزودگذر
عشق واقعي عشق به اون بالاي كه تموم شدني نيست
 

Similar threads

بالا