عشـــق بـــازی

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


این روزها خدا بیقراری می کند در دل تک تک آدمها ...
با این همه لوندی که می کند
هرگز... نمی توانم چشم از جمال و جلالش فرو بندم
این روزها عاشقش می شوم
و همه را واله اش می کنم
معرفی می کنم:
او معشوق من است
معبود من... تکیه گاهم...
در لحظه های انفجار حزن
نازم را به هزاران خواهش می خرید
و روزهایی که تمرّد می کردم
و فریاد می زدم بر سرش
او لبخند می زد و سکوت....
و تمام خون گریه هایم را مرهم می شد
با دستان نوازشگرش...
و حالا... نوبت شوریدگی های من است
آن دم که عاشقانه سجده اش کنی
به عروج آرامشی آسمانی می رسی
کافیست از این گور و کرمهای خاکی اش دل بکنی...
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=1]فوت و فن عشق بازی با خدا



[/h]
در سایه سار وحی(پیش درآمد)
«…باید تكانید خود را، و خودیت ها را، و آنگاه به راه افتاد و حركت را آغازید .
گفتم: حركت !
آری ؛ حركت !
اما نه به سمت بالا ؛ بل به سوی پایین !
كه خدای در پایین است !
نشنیدی كه خدای خود را گنج نامید ، آنجا كه بفرمود : كُنتُ كَنزاً مَخفِِِیّا !
راستی ، گنج در كجا پنهان است ؟!
پایین ، یا بالا ؟!
در آبادی، یا خرابه ها؟!
پهلو به پهلوی نیش ها، یا نوش ها؟!‌
كه سگ آنجاست كاباد است ؛
و گنج آنجا كه ویرانی !
آنها که از خُمِّ مصاحبت استاد بزرگوار جرعه ها نوشیده و از لطف بیان، ملاحت طبع و جوشش ضمیر ایشان، نکته ها برگرفته اند بر این باورند که باریک بینی، نغز گویی، تمثیل سازی، استشهاد بجا به آیات، روایات و ابیات، چند شاخصه برجسته کلام استاد است که موجب شده تا حلوای سخن ایشان، کام دلهای بی شماری را شکربار سازد.


آری، خدای اگر چه بالاست، اما در پایین است !
خانه اش نیز در پایین !
كعبه را می گویم كه گویند: در گودی و سرازیری است !
و گویی ما را چنین رهنمون است كه : در فرازها ، و صعودها ، و در حركت به سوی بالایی ها ، و بلندی ها به عظمت دست نخواهیم یافت؛ كه این همه را بایست در فروتری و فروتنی جستجو نمود !
آری چشم ها را باید شست ؛
جور دیگر باید دید !
باید كه فرو رفت؛ و فرود آمد، تا به رشد و رویشی دست یافت و به بارو بری نشست !
در این حضرت آنان گرفتند صدر
كه خود را فروتر نهادند قدر
قلمه های گل آنگاه طراوت حیات یابند، و سبز شوند، و بالا آیند، و بالنده گردند، و به گل نشینند كه، در زمین فرود آیند . و كبوتران آسمان نیز فرود آیند؛ چرا كه همی دانند كه دانه ها در زمین باشند .
آری، فرود آی !
كه قرآن را نیز فرود آوردند !
انّا انزَلناه ؛ ما قرآن را فرود آوردیم،
یعنی كه، شما نیز فرود آیید !
آن را نازل نمودیم؛
وشما نیز نازل شوید !
تا بالایید و بر مركب مَنِیّتْ سوار، هرگز قرین قرآن نخواهید شد، و بدان دست نخواهید یافت .
اگر«قلب» انسان به كینه ای آلوده باشد كلمات«نماز»با او جوش نمی خورد .


و قرآن را پایین آوردند تا پایینیان را بالا برند !

درست مثل باران؛
كه پایین می آید تا دانه های زمین را بالا كشاند .
و یا همچون ریسمان !
ریسمانی كه آدمی را به آسمان می برد .
نردبان آسمان است این كلام
هر كه از این بر رود آید به بام »
...آنچه گذشت، قطعه ای گزیده از پیش در آمد کتاب "در سایه سار وحی" است که به کوشش "محمدرضا رنجبر
 
بالا