گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهندسی شیمی خیلی کم واحدای شیمی دارن.بیشتر واحدامون با م.مکانیک مشترکه
بچه های شیمی با مواد بیشتر کار میکنن...آزمایشگاهای بیشتری دارن...خود شیمی رو میخونن...
آینده شغلی ما تو پالایشگاه ها و پتروشیمیاست.کارای فنی.
آینده ی شغلی...:biggrin:
واسه دختر فنی مهندسی خوب نیست...:biggrin:
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

زندگی مثل دیکته است ، هی غلط می نویسیم و هی پاک می کنیم ، دوباره می نویسیم و باز پاک می کنیم ، غافل از اینکه یه روز داد می زندد ورقه ها بالا
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چراخوب نیس؟ینی دختراازپس کارای فنی برنمیان؟؟
نه اینکه عرضشو ندارن...نه...
اصلا بهشون اعتماد نمیکنن و تا حالا بهشون فرصت داده نشده!!
و الا من خودم هم کلاسی دارم از پسرا باهوشتر و زبل تره...
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بودنم را هیچ کس باور نداشت ، هیچ کس کاری به کار من نداشت ، بنویسید بعد مرگم روی سنگ با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ ، آنکه خوابیده در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نکرد .
 

shanim

عضو جدید
کاربر ممتاز
بودنم را هیچ کس باور نداشت ، هیچ کس کاری به کار من نداشت ، بنویسید بعد مرگم روی سنگ با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ ، آنکه خوابیده در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نکرد .


فقط خواستم بگم سلام!
اینجا ساعت ۴:۳۰ یعنی‌ وقت رفتن به خونست
پس خدا نگهدار !
 

panjareh_hossein

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچکی به غیر از خودما از خودما فریب نخورد از ما اگر بتی شکست بتهای تازه جاش نشست
 

malina

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را ، اشک و آه و ناله ها و درد را ، می نویسم بی تو بودن های من پایانم است ، بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من آن ابرم که می خواهد ببارد ، دل تنگم هوای گریه دارد ، دل تنگم غریب این در و دشت ، نمی داند کجا سر می گذارد
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضیا ساکت نشستن...
انگار دیگه قبول کردن که کاری از دستشون بر نمیاد
 

MSI 87

عضو جدید
به دنبال واژه نباش ....
کلمات فریبمان می دهند....
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش برود، فاتحه کلمات را باید خواند...
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قلمی خواهم ساخت از نی باغ بهشت ، جوهر از شیشه ذات ، کاغذ از صفحه دل ، نور از شمع حیات ، تا بنویسم همه جا نام زیبای تو را
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پای من خسته از این رفتن بود ، قصه ام قصه ی دل کندن بود ، دل که دادم به یارم دیدم ، راهش افسوس جدا از من بود
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بازم اومدم................
هیشکی نیست......................
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام.............م.شیمی های گل..............
سلام داداش میمو................
سلام داداش جواد.................(اینکه اشکالی نداره؟داره؟)
احوالات چطوره؟
 
بالا