تفسیر سوره اسراء ؛ آيات 82 - 100
و ننزل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤ منين و لا يزيد الظالمين الا خسارا(82) و اذا انعمنا على الانسان اعرض و نا بجانبه و اذا مسه الشركان يوسا(83) قل كل يعمل على شاكلته فربكم اعلم بمن هو اهدى سبيلا(84) و يسلونك عن الروح قل الروح من امر ربّى و ما اوتيتم من العلم الا قليلا(85) و لئن شئنا لنذهبن بالاذى اوحينا اليك ثم لا تجد لك به علينا وكيلا(86) الا رحمة من ربّك ان فضله كان عليك كبيرا(87) قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان ياتوا بمثل هذا القرءان لا ياتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا(88) و لقد صرفنا للناس فى هذا القرءان من كل مثل فابى اكثر الناس الا كفورا(89) و قالوا لن نؤ من لك حتى تفجر لنا من الارض ينبوعا(90) او تكون لك جنة من نخيل و عنب فتفجر الانهار خللها تفجيرا(91) او تسقط السماء كما زعمت علينا كسفا او تاتى باللّه و الملئكة قبيلا(92) او يكون لك بيت من زخرف او ترقى فى السماء و لن نومن لرقيك حتى تنزل علينا كتبا نقروه قل سبحان ربّى هل كنت الا بشرا رسولا(93) و ما منع الناس ان يومنوا اذ جاءهم الهدى الا ان قالوا ابعث اللّه بشرا رسولا(94) قل لو كان فى الارض ملئكة يمشون مطمئنين لنزلنا عليهم من السماء ملكا رسولا(95) قل كفى باللّه شهيدا بينى و بينكم انّه كان بعباده خبيرا بصيرا(96) و من يهد اللّه فهو المهتد و من يضلل فلن تجد لهم اولياء من دونه و نحشرهم يوم القيمة على وجوههم عميا و بكما و صما ماوئهم جهنم كلما خبت زدناهم سعيرا97 ذلك جزاوهم بانهم كفروا بايتنا و قالوا اءذا كنا عظاما و رفتا اءنا لمبعوثون خلقا جديدا(98) اولم يروا ان اللّه الّذى خلق السموات و الارض قادر على ان يخلق مثلهم و جعل لهم اجلا لا ريب فيه فابى الظالمون الا كفور(99) قل لو انتم تملكون خزائن رحمة ربى اذا لامسكتم خشية الانفاق و كان الانسان قتورا(100)
ترجمه آيات
و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است ، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود (82).
و ما هر گاه به انسان نعمتى عطا كرديم رو بگردانيد. و دورى جست و هر گاه شر و بلائى به او روى آورد (مى بينى كه ) به كلى ماءيوس و نااميد شد (83).
تو به خلق بگو كه هر كس بر حسب ذات و طبيعت خود عملى انجام خواهد داد و خداى شما بر آن كس كه راه هدايت يافته از همه آگاهتر است (84).
و (واى رسول ما) تو را از حقيقت روح پرسش مى كنند، جواب ده كه روح از سنخ امر پروردگار من است (و بدون واسطه جسمانيات بلكه به امر الهى به بدنها تعلق مى گيرد) و آنچه از علم به شما روزى شده بسيار اندك است (85).
(اى پيامبر) اگر ما بخواهيم آنچه به تو وحى كرده ايم از تو بگيريم و ببريم مى توانيم و آنگاه تو بر قهر ماهيچ مددى نخواهى يافت (86).
مگر آنكه باز لطف پروردگارت به تو مدد كند كه فضل او بر تو بسيار است (87).
بگو اى پيغمبر اگر جن و انس متفق شوند كه مانند اين قرآن كتابى بياورند هرگز نتوانند هر چند همه پشتيبان يكديگر باشند (88).
همانا در اين قرآن براى مردم هرگونه مثال آورديم اكثر مردم از كفر و عناد گذشته هيچ حرف ديگرى نمى پذيرند (89). و صريحا گفتند: ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد تا آنكه از زمين براى ما چشمه آبى بيرون آرى (90).
يا آنكه تو را باغى از خرما و انگور باشد كه در ميان آن باغ نهرهاى آب جارى گردد (91).
يا آنكه همانطور كه خودت پنداشتى آسمان بر سر ما فرو افتد يا آنكه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر سازى (92).
يا آنكه خانه اى از طلا تو را باشد و يا بر آسمان بالا روى ، البته ادعاى تو را كه به آسمان رفتم قبول نمى كنيم بلكه بايد كتابى بر ما نازل كنى آن را به چشم خود قرائت كنيم (اى رسول ) بگو خدا منزه است (از اينكه من او را و يا فرشتگانش را حاضر سازم ) و من فرد بشرى بيشتر نيستم كه از جانب او به رسالت آمده ام (93).
بعد از آمدن قرآن چيزى مردم را از هدايت باز نداشت مگر همين استبعاد كه مگر خدا تاكنون بشرى را به رسالت فرستاده است ؟(94).
اى پيغمبر بگو اگر فرشتگان را در زمين سكنى بودى باز ناگزير بوديم فرشته اى از آسمان به سوى آنان رسول فرستيم (95).
بگو خدا شاهد ميان من و شما كافى است كه او به احوال بندگانش آگاه و بصير است (96).
هر كه را خدا راهنمائى كند آنكس به حقيقت هدايت يافته و هر كه را گمراه كند ديگر جز خود او راهنما و دوستى و نگهبانى برايش نخواهى يافت و روز قيامت زير و رو در حالى كه كور و گنگ و كر هم باشند محشورشان مى كنيم و منزلگاهشان جهنم است جهنمى كه هر گاه آتشش خاموش شود باز شديدتر سوزان و فروزان مى كنيم كه (97).
اين است كيفر آن كافران چون به آيات ما كافر شدند و گفتند آيا پس از آنكه ما استخوانى پوسيده شديم از نو برانگيخته مى شويم (98).
آيا نديدند و ندانستند كه آن خدائى كه زمين و آسمان را آفريد قادر است كه مانند اينها را باز خلق كند و بر ايشان وقتى معين قرار دهد (ولى با همه اين آيات روشن ) باز ستمكاران جز راه كفر و عناد نمى پيمايند (99).
اى رسول ما به اين مردم پست بگو اگر شما داراى گنج هاى مرحمت خدا شويد باز هم به خاطر ترس فقر از خرج كردن آنها خوددارى خواهيد كرد كه انسان طبعا بسيار ممسك و بخيل است (100).
بيان آيات
در اين آيات براى دومين بار به مساءله معجزه بودن قرآن اشاره مى كند و مجددا آن را آيت و معجره نبوت معرفى مى كند، و نيز رحمت و بركتش مى خواند، و اين گفتار با جمله (ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم ) كه در آيات قبلى بود آغاز شده ، در اينجا دوباره به همان سخن برگشته و مى فرمايد: (و لقد صرفنا فى هذا القرآن لى ذكروا...) و نيز مى فرمايد: (و اذا قرات القرآن ...) و باز مى فرمايد: (و ما منعنا ان نرسل بالايات ...)
پس در اين آيات مى خواهد اين جهت را بيان كند كه قرآن شفا و رحمت است ، و به عبارت ديگر اصلاح كننده كسى است كه خود نفسى اصلاح طلب داشته باشد، و گرنه همين قرآن نسبت به ستمكاران خسارت و زيان است ، و با اينكه اين قرآن معجره نبوت است ، معجره هاى ديگر از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مى خواهند، و آنگاه جوابشان را مى دهد، و البته غير آنچه گفته شد ملحقاتى هم در اين آيات آمده كه از آن جمله پرسش از چگونگى روح و جواب از آن است .
و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤ منين و لا يزيد الظالمين الا خسارا
كلمه (من ) در (من القرآن ) بيانيه است كه موصول ما در ما هو شفاء را معنا مى كند و معنايش اين است كه ما نازل مى كنيم آنچه را كه شفا و رحمت است ، و آن قرآن است .