مشاعرۀ سنّتی

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی

ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن يار کز او خانـه ما جاي پري بود
سر تا قدمـش چون پري از عيب بري بود
هر گنـج سـعادت که خدا داد به حافـظ
از يمـن دعاي شـب و ورد سـحري بود
 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق

هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آن يار کز او خانـه ما جاي پري بود
سر تا قدمـش چون پري از عيب بري بود
هر گنـج سـعادت که خدا داد به حافـظ
از يمـن دعاي شـب و ورد سـحري بود

در چنین راهی که مردان توشه از دل کرده‌اند
ساده لوحی بین که فکر آب و نان داریم ما
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
در چنین راهی که مردان توشه از دل کرده‌اند
ساده لوحی بین که فکر آب و نان داریم ما


اي كه بر مه كشي از عنبر سارا چو گان
مضطرب جال مگردان من سرگردان را
ترسيم اين قوم كه بر درد كشان مي خندند
در سر كار خرابات كنند ايمان را
 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند
 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد

ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه شب ديدم تو آسمون، ستاره اي چشمك زنون


خنديد و گفت كنارتم، تا آخرش، تا پاي جون

ستاره قشنگي بود، آروم و ناز و مهربون

ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون

...

اما زياد طول نكشيد عشق من و ستاره جون

ماهه اومد ستاره رو دزديد و برد نامهربون

ستاره رفت، با رفتنش منم شدم بي همزبون

حالا شبا به ياد اون چشم مي دوزم به آسمون
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل من باز گريست

قلب من باز ترك خورد و شكست

باز هنگام سفر بود

و من از چشمانت مي خواندم

كه به آساني از اين شهر سفر خواهي كرد

و از اين عشق گذر خواهي كرد

و نخواهي فهميد ...

بي تو اين باغ پر از پاييز است! ...
 

polsar

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل من باز گريست

قلب من باز ترك خورد و شكست

باز هنگام سفر بود

و من از چشمانت مي خواندم

كه به آساني از اين شهر سفر خواهي كرد

و از اين عشق گذر خواهي كرد

و نخواهي فهميد ...

بي تو اين باغ پر از پاييز است! ...


تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب الوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من ارام ارام
خش خش گام های تو تکرار کنان
می دهد ازارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ته که رفتی و یار نو گرفتی

قیامت هم حسابه گر تو جویی
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
ته که رفتی و یار نو گرفتی

قیامت هم حسابه گر تو جویی
يا رب اين نوگل خندان که سپردي به منش
مي‌سـپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از کوي وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفـت دور فلک از جان و تـنـش

:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يا رب اين نوگل خندان که سپردي به منش
مي‌سـپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از کوي وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفـت دور فلک از جان و تـنـش

:gol:

شهریارا بی‌جیب خود نمی‌کردی سفر

این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهریارا بی‌جیب خود نمی‌کردی سفر

این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
اگر چه نزد شما تشنه ي سخن بودم
كسي كه حرف دلش را نگفت من بودم !
دلم براي خودم تنگ ميشود آري
هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم !
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اگر چه نزد شما تشنه ي سخن بودم
كسي كه حرف دلش را نگفت من بودم !
دلم براي خودم تنگ ميشود آري
هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم !

ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس ،
چه سفرها کرده ایم ، چه سفرها کرده ایم ...

ما برای بوسیدن خاک سر قله ها ،
چه خطرها کرده ایم ، چه خطرها کرده ایم ...



 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس ،
چه سفرها کرده ایم ، چه سفرها کرده ایم ...

ما برای بوسیدن خاک سر قله ها ،
چه خطرها کرده ایم ، چه خطرها کرده ایم ...



ما اين كم و كاست را نمي دانستيم

دل آنچه كه خواست را نمي دانستيم

باور كن اگر عنايت عشق نبود

دست چپ و راست را نمي دانستيم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ما اين كم و كاست را نمي دانستيم

دل آنچه كه خواست را نمي دانستيم

باور كن اگر عنايت عشق نبود

دست چپ و راست را نمي دانستيم
مرا بی او شکیبایی چه می‌فرمائی ای همدم

شکیب آمد علاج هجر دانم کو شکیب اما
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا بی او شکیبایی چه می‌فرمائی ای همدم

شکیب آمد علاج هجر دانم کو شکیب اما
ايدل غم اين جهان فرسوده مخور
بيهوده نئي غمان بيهوده مخور
چون بوده گذشت و نيست نابوده پديد
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ايدل غم اين جهان فرسوده مخور
بيهوده نئي غمان بيهوده مخور
چون بوده گذشت و نيست نابوده پديد
خوش باش غم بوده و نابوده مخور

رازِ دل با آب گفتم تا نگوید با کسی

عاقبت وردِ زبانِ ماهیِ دریا شدم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا