هر کی سوتی داده تعریف کنه!

malo0osak

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یه سوتی جالب از خودم

چند روز پیش رفتم داروخونه میخواستم یه ورق قرص استامینوفن کدوئین دار بگیرم داروخونه هم خیلی شلوغ بود منم هی میگفتم اقا یه ورق استامینوفن کدوئین دار از بس شلوغ بود کسی صدای منو نمیشنید رفتم جلوتر باز همونجور پشت سر هم میگفتم اقا یه ورق... بعد از 5دقیقه بلاخره یکی صدامو شنیدو کار ما رو راه انداخت حالا یه ذره جلوتر از داروخونه ویدیو کلوپی بود رفتم فیلم تسویه حساب رو بگیرم اینجوری کردم خانوم یه بسته استامینوفن کدوئین دار حالا چهره دختره اینجوری شده بود:eek: بعدش هر 2تامون اینجوری شدیم:biggrin:
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مگه خودت تا حالا سوتی ندادیی؟

نه.. چیزی یادم نمیاد...
آخه من اصولا زیاد شیطون نیستم... اکثر این سوتی ها برای بچه های شیطون بود..
مخصوصا اون که زد به شیشه ماشین اشتباهی...
خیلی بامزه بود...
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یبار یه دختر زنگ زده بود از من در مورد راه اندازی کامپیوترش کمک میخواست
ازش پرسیدم کجایی؟ گفت:پشت کامپیوتر
گفتم :اونجا چیکار میکنی؟بیا جلوی کامپیوتر

از خجالت تلفن رو قطع کردم

یادمون بشه مشکلات کامپیوتریمون رو از تو نپرسیما..
 

M.kiarash

عضو جدید
یه روز مادر بزرگم از دستم عصبانی شده بود خیلی هم پیره ...
منم خیلی باهاش شوخی میکنم ...
داشتم باهاش شوخی میکردم که یهو اومد که بگه خفه شو
گفتش کم خفه شو .. میزنم پهن شی وسط قالی هاااااااااااااا ...
(پیر زن 80 ساله با یک لگد نوه اش را پهن زمین کرد ...)
 

خان عمو

عضو جدید
سلام
این اتفاق حدود چن سال پیش افتاد.
یکی از اقوام ما که خیلی ادعای باهوشی و زرنگیش میشد و منتظر بود یکی یه حرکت اشتباه کنه و بهش بخنده یه بار خودش بدجور سوتی داد.
از قضا با چن نفر از فامیلا قرار میزارن که جمعه برن خارج شهر وقتی راه میفتن دوستاشونم بهشون اضاف میشن که یهو خانومش یادش میفته یه چیزی فراموش کرده اینهم شروع میکنه به مسخره کردن خانومش و به ناچار همگی(3تاماشین بودن)برمیگردن تا وسیله مورد نظر رو بردارن این سو/ه مورد نظر هم اینقدر گرم سربسر گذاشتن خانومش میشه که وقتی جلو در میرسن به اشتباه کلیدو میندازه رو در خونه همسایه(در هردوشون یه رنگ بوده) خوب هرکاری میکنه در باز نمیشه(درشون هم از قبل کمی گیر داشته فکر میکرده از گیر دره باز میشه و به ذهنش نرسیده در خودشون نیست)این بنده خدا درحالی که بادر ور میرفته دوستاش و خانومش که تو ماشین بودن از خنده روده برشده بودن و دوستاش برا تنبیه شدنش هیچ اشاره ای بهش نکرده بودن تا اینکه همسایشون در رو باز میکنه و طرف میفهمه عجب گافی داده.خلاصه همه از خنده روده بر شده بودن فقط طرف از خجالت قرمز شده بوده و هیچی نمیگفته .
از اون به بعد دیگه خنده ایشون به دیگران رو کسی ندیده.
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب رفته بودیم خرید... منم دست داداشم رو گرفته بودم با هم میگفتیم و میخندیدیم..
بعد یه لحظه جدا شدیم.. من بدون اینکه نگاه کنم دست انداختم دور دست یکی.. چند قدم رفتم.. اومدم به محمد یه چیز بگم بخندیم.. دیدم واااااییییی.. محمد نبود..یه پسره دیگه بود... شانس آوردم سرش گرم بود متوجه نشد.....
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب رفته بودیم خرید... منم دست داداشم رو گرفته بودم با هم میگفتیم و میخندیدیم..
بعد یه لحظه جدا شدیم.. من بدون اینکه نگاه کنم دست انداختم دور دست یکی.. چند قدم رفتم.. اومدم به محمد یه چیز بگم بخندیم.. دیدم واااااییییی.. محمد نبود..یه پسره دیگه بود... شانس آوردم سرش گرم بود متوجه نشد.....

ای کاش من هم یکی دیگه بودم!
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب رفته بودیم خرید... منم دست داداشم رو گرفته بودم با هم میگفتیم و میخندیدیم..
بعد یه لحظه جدا شدیم.. من بدون اینکه نگاه کنم دست انداختم دور دست یکی.. چند قدم رفتم.. اومدم به محمد یه چیز بگم بخندیم.. دیدم واااااییییی.. محمد نبود..یه پسره دیگه بود... شانس آوردم سرش گرم بود متوجه نشد.....
dhonhhhhhhhhhh
یا خداااااااااااااااااااا تو دیگه کی هستی
دست منو از پشت بستی...
 

PESARE IRAN

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیروز من خوابیده بودم برادرم یه دختر کوچیک داره 3 سالشه اومده بود انگشتای دست چپمو لاک صورتی زده بود منم متوجه نشده بود رفتم مغازه صاحب مغازه با تعجب منو نیگا میکرد گفتم چی شده ؟ گفت اخر الزمان شده ! گفتم چطور مگه ؟ بهم نشون داد کلی خندیدم
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب رفته بودیم خرید... منم دست داداشم رو گرفته بودم با هم میگفتیم و میخندیدیم..
بعد یه لحظه جدا شدیم.. من بدون اینکه نگاه کنم دست انداختم دور دست یکی.. چند قدم رفتم.. اومدم به محمد یه چیز بگم بخندیم.. دیدم واااااییییی.. محمد نبود..یه پسره دیگه بود... شانس آوردم سرش گرم بود متوجه نشد.....


من یه بار با خواهرم و برادرم رفتم بیرون خواهرم داشت با هیجان بسیار از اتفاقی که تو محل کار افتاده بود واسه برادرم میگفت یهو ما دیدیم ده متر جلوتر از ما داره با یه پسر راه میره و براش تعریف میکنه
من و پسره این ریختی شدیم :w15:

خواهرم :w00:
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیروز من خوابیده بودم برادرم یه دختر کوچیک داره 3 سالشه اومده بود انگشتای دست چپمو لاک صورتی زده بود منم متوجه نشده بود رفتم مغازه صاحب مغازه با تعجب منو نیگا میکرد گفتم چی شده ؟ گفت اخر الزمان شده ! گفتم چطور مگه ؟ بهم نشون داد کلی خندیدم

:w15::w15::w15::w15: چقدر خوش سلیقه هم بوده
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
dhonhhhhhhhhhh
یا خداااااااااااااااااااا تو دیگه کی هستی
دست منو از پشت بستی...

نه..من هنوز مونده تا به شما برسم...
فکر کنم این آقای حامد دعا کرد من یه سوتی بدم... یه کم هم شما به سوتی های من بخندید..
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در این تاپیک اسپم مــمــنــوع! :دی
 

mina.a.s

عضو جدید
چند روز پیش که داشتم با قطار بر میگشتم خونمون توی قطار یکی از هم کلاسی هامم بود قطار از این تند رو ها بود .اتوبوسی ها.خلاصه وسط راه احساس کردم که اگه یه دستشویی برم بد نیست نگاه کردم دستشویی کلی ادم دم در منتظر بودن خلاصه اوضاع وخیم بود هر چی میخواستم جلوی پسره هم کلاسیم که یه کم جلوتر نشسته بود نرم دستشویی نشد خلاصه بلند شدم همین که از کنارش رد شدم داد زد:دستشویی خرااابههههههههه
بنده خدا هندز فیری تو گوشش بود فکر میکرد من صداشو نمیشنوم.بغل دستی هاش پوکیدند از خندها
منو میگی مثل فشنگ رد شدم رفتم تو دسشویی.دیگه نمیتونستم بیرون بیام .خلاصه وقتی اومدم بیرون دیدم بنده خدا اومده وایساده اونجا همین که دیدمش زدیم زیر خنده.دیگه هیچ کدوم رومون نمیشد برگردیم سر جامون خلاصه با هر بد بختی بود سرمو انداختم پایینو رفتم سر جام نشستم.....................
 

mehravehoath

عضو جدید
من عادت داشتم از لفظ جيگر براي دوستام خيلي استفاده ميكردم اوايل كارم بود يه دفعه با يكي از دانش اموزام تماس تلفني داشتم ازش خواستم گوشي رو بده به اوليا باباش گوشي رو گرفت بهش گفتم سلام جيگر....بعدش اصلا نميدونستم دارم چي ميگم تند تند تمام حرفامو زدم و با كلي شرمندگي قطع كردم.يكبار هم اول اوليا گوشي رو برداشته بود بعد از سلام و احوال پرسي ازس خواستم گوشي رو به دخترش بده و بهش گفتم از طرف من خدافظ.خلاصه اوايل كارم كلي سوتي به اوليا دادم
 

خان عمو

عضو جدید
من عادت داشتم از لفظ جيگر براي دوستام خيلي استفاده ميكردم اوايل كارم بود يه دفعه با يكي از دانش اموزام تماس تلفني داشتم ازش خواستم گوشي رو بده به اوليا باباش گوشي رو گرفت بهش گفتم سلام جيگر....بعدش اصلا نميدونستم دارم چي ميگم تند تند تمام حرفامو زدم و با كلي شرمندگي قطع كردم.يكبار هم اول اوليا گوشي رو برداشته بود بعد از سلام و احوال پرسي ازس خواستم گوشي رو به دخترش بده و بهش گفتم از طرف من خدافظ.خلاصه اوايل كارم كلي سوتي به اوليا دادم
آره
خالم تعریف میکرد میگفت معلم دخترش هردفعه که زنگ میزنه یه سوتی میده نکنه شما بودی.دی
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روز پیش یه اس ام اس واسه خالم فرستادم
:
another year ...another month
....
خلاصه واسه تبریک عید
خاله ام هم بنده خدا شماره جدیدمو نداشت...منم نمیدونستم!
پریروز دیدم زنگ زده خونمون با مامانم غش غش میخندن:D
نگو طفلی شماره نا اشنا رو که میبینه هول میکنه دخترشو صدا میزنه: شیما شیماااا بیا یه نفر sms داده گفته تو انتری....(شرمنده روم به دیفال):ی:cool::D
 

Similar threads

بالا