با هم اتاقیم از کنار فروشگاه ها رد میشدیم
با شوق کودکانه به ویترین مغازه ها نگاه میکردیم
یهو
خدایا هوا سرده , رو زمین نشسته
داره مشقاشو مینویسه
یه ترازو هم کنارش
حالم بد شد
خوبی شهرهای کوچیک , مثل شهر خودم اینه که این چیزا رو نمیبینی
اما تو شهر بزرگی مثل مشهد شاید این چیزا برای بعضی ها عادی شده
اما برای من ,نه , هنوز نه
خواستم کمکش کنم , خواستم بهش پول بدم بدون اینکه خودمو وزن کنم
اما نه , اون غرور داشت
رفتم جلو , چقدر میگیری آقا پسر؟
هرچی دادی خانوم !
خودمو وزن کردم , ترازوش خراب بود روز قبل خودمو وزن کرده بودم
عدداش فرق داشت مهم نیست پولشو دادم
خانوم من خرد ندارم , این پول زیاد!
عیب نداره , منم خرد ندارم
بقیه اش مال خودت
کلی ذوق کرد
ازم تشکر کرد
و من بغض کردم , گریم گرفته بود ,با یه لبخند جوابشو دادم
تو فکر رفتم , فکری آزار دهنده
فردای این کوچولو چطوریه؟
با شوق کودکانه به ویترین مغازه ها نگاه میکردیم
یهو
خدایا هوا سرده , رو زمین نشسته
داره مشقاشو مینویسه
یه ترازو هم کنارش
حالم بد شد
خوبی شهرهای کوچیک , مثل شهر خودم اینه که این چیزا رو نمیبینی
اما تو شهر بزرگی مثل مشهد شاید این چیزا برای بعضی ها عادی شده
اما برای من ,نه , هنوز نه
خواستم کمکش کنم , خواستم بهش پول بدم بدون اینکه خودمو وزن کنم
اما نه , اون غرور داشت
رفتم جلو , چقدر میگیری آقا پسر؟
هرچی دادی خانوم !
خودمو وزن کردم , ترازوش خراب بود روز قبل خودمو وزن کرده بودم
عدداش فرق داشت مهم نیست پولشو دادم
خانوم من خرد ندارم , این پول زیاد!
عیب نداره , منم خرد ندارم
بقیه اش مال خودت
کلی ذوق کرد
ازم تشکر کرد
و من بغض کردم , گریم گرفته بود ,با یه لبخند جوابشو دادم
تو فکر رفتم , فکری آزار دهنده
فردای این کوچولو چطوریه؟