[FONT="]خطبه شور انگیز امام (ع) به هنگام صف آرایی دشمن [/FONT]
[FONT="]هنگامی که سپاه دشمن در صبح اشورا آماده حمله شد ، امام حسین (ع) مرکب خود را طلب کرد و بر آن سوار شد و با صدای بلند به طوری که صدای آن حضرت را همگی می شنیدند فرمود: هان ای مردم ! سخن مرا بشنوید ، و برای کشتن من شتاب مکنید، تا شما را بر چیزی که حق شما بر من است، موعظه کنم و دلیل آمدنم را به این دیار با شما در میان بگذارم. اگر سخنم را پذیرفتید سعادتمند خواهید شد و اگر نپذیرفتید و از مسیر عدل و انصاف کناره گرفتید پس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند، سپس مهلتم ندهید.[/FONT]
[FONT="]ولی سرپرست من كسی است که قرآن را نازل کرده است، و او ولایت و سرپرستی همه صالحان را بر عهده دارد.[/FONT]
[FONT="]امام فرمودند: نسب من را بررسی کنید و ببینید من کیستم؟ و به خود آیید و نفس خود را مورد سرزنش قرار دهید. آیا کشتن و هتک حرمت من بر شما رواست؟[/FONT]
[FONT="]آیا من پسر دختر پیامبر شما و فرزند جانشین و پسر عموی او نیستم؟ همان کسی که قبل از همه ایمان آوردو رسول خدا را به آنچه از جناب خدا آورده بود تصدیق کرد؟!آیا حمزه سید الشهدا عموی پدرم نیست؟ آیا شما نمی دانید که رسول خدا در مورد من و برادرم فرمود: این دو سرور جوانان اهل بهشتند؟[/FONT]
[FONT="]اگر سخنان حق مرا تصدیق کنید به نفع شماست، به خدا سوگند! از زمانی که دانستم خدا نسبت به دروغ گویان خشم می گیرد، هرگز آهنگ دروغ نکرده ام و اگر کلام مرا باور ندارید، در میان شما افرادی هستند که اگر از آنها بپرسیدبه شما خبر خواهند داد. از جابربن عبدالله انصاری و ابو سعید خدری و سهل بن سعد ساعدی و زید بن ارقم و انس بن مالک بپرسید. آنها به شما خبر خواهند داد که خودشان این سخن را از رسول خدا شنیده اند که آن را در حق من و برادرم فرمود . آیا این گواهی ها سبب آن نمی شود تا از قتل من دست بردارید؟[/FONT]
[FONT="]در این جا شمر بن ذی الجوشن گفت: او تنها خداوند را به زبان می پرستد اگر بداند که چه می گوید.[/FONT]
[FONT="]حبیب بن مظاهر در پاسخ گفت: به خدا سوگند! من تو را می بینم که خدا را به هفتاد زبان پرستش می کنی! و من گواهی می دهم که تو راست می گویی؛ که نمی فهمی امام چه می گوید!! خداوند بر دل تو مهر زده است.[/FONT]