دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
کار جنون ما به تماشا کشیده است
یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه بتونم فراموش کنم Unutabilsem
جزيي از احساسات مني Hislerimdesin
آرزوي مني ozlemimdesin
تو در اوقات تلخ و شيرين مني Sen aco sen tatlo günlerimdesin
اگه فراموش کردن آسون باشه Unutmak kolay olsa
من خيلي وقت پيشها فراموش ميکردم çoktan unuturdum
اگه بي خيال شدن آسون بود Bash vermek kolay olsa
خودمو تسلي مي دادم kendimi avuturdum
فوايد بي فايده و ممکن ها غير ممکن شده Faydalar faydasoz imkanlar imkansoz
در اين شبهاي طولاني ساعتها بي زمان شده اند Uzayan gecelerda saatler zamansoz
آه هر کاري مي کنم که بتونم از اين حالت خارج بشم Ah ne yapsam ne yapsam kurtulabilsem
هر کاري مي کنم که بتونم به دلم آرامش بدم Ne yapsam gonlümu avutabilsem
خودمو فراموش کردم وفراموش هم شدم Kendimi unuttum unutuldumda
اگه بتونم تو رو مثل خودم فراموش کنم Bir seni benim gibi unutabilsem
_________________
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گريه کنان Aghlaya Aghlaya

گفتند پشت اين کوهها فصل بهاره shu daghlaron ardo bahar dediler
رفتم و رفتم اما نرسيدم Yürüdüm yürüdüm erishemedim
گفتند هر بنده اي سرنوشتي داره Her kul kaderini yashar dediler
رنجهامو با هيچکس نتونستم قسمت کنم Derdimi kimseyle bolüshemedim
همه سختيهاي زندگيم رو به تنهايي کشيدم Hep yalnoz yashadom acolaromo

احساساتم رو براي يک دوست گشودم Bir dosta açopta duygularomo
گريه کنان نتونستم بفهمونم Aghlaya aghlaya anlatamadom
چه اميدي هست؟ بيهوده است Ne ümitler vardo bosha tashodom
چه رنجها ديدم چه چيزها کشيدم Ne çileler gordüm neler yashadom
دائم در سربالايي زندگي بودم ديگه تحمل ندارم Hep yokushtu koshtum artik usandom
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim

کسي که عمرش مثل باد زود گذره Bir rüzgarlik omru olan

من مه روي کوهم Ben daghlarda bir dumanom

مثل يک هستي نيست شده Bir varmos bir yokmus gibi

فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim

فراموشم کن مثل يک خواب Unut beni bir dün gibi

پخشم کن مثل گرد و غبار Savur beni bir kul gibi

مثل فصل خزان مثل عمر يک گل Güz mevsemi bir gül gibi

فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim

نه زياد عشق ورزيديم نه به پاش سوختيم Ne çok sevdik nede yandik

يک رويا رو حقيقت فرض کرديم Bir rüyayi gerçek sandik

هيچ چيزي رو تقسيم نکرديم Hiç bir sheyi paylasmadik

فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو همون معبدهای قدیم چینی
منم اون عابد پیری که به عشق تو اسیرم
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای هزارمین بار پرسید: تا حالا شده من دلت رو بشکنم؟
منم برای هزار مین بار به دروغ گفتم نه.هیچ وقت...
تا مبادا دلش بشکنه
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن(دکتر شریعتی)
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم یک ساعته چرا دوباره افسرده شدم نمیدونم بخاطره تاپیکهاست یا نوشته های خودم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

همه همسایه ها رفتند
همه عاشق دلها رفتند
همه از خونه و کاشونه دل کندند
درون خونه بیگانگان راهی پیدا نیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

هوای باغ پاییزم
هوای باغ پاییزم
شکفتن رفته از حالم

زدم...زدم سر بس که بر دیوار
زدم سر بس که بر دیوار
تکیده بر فقس بالم
چنان بی یاور و یارم
چنان بی یاور و یارم
چنان بیگانه با خویشم
که حتی سایه ام دیگر
نمی آید به دنبالم
عزیز من...دوست

پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چنان بی یاور و یارم
چنان بیگانه با خویشم
که حتی سایه ام دیگر
نمی آید به دنبالم
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود...
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی ، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!! زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را ، خواهد کشت
 

jolie

عضو جدید
کاربر ممتاز

گفتی که می مانم . . .

گفتم که می روی . . .
یادت هست ؟ تا به ابد . . .

بر می گردم . .
کسی کنار من نیست . . .
دستهایم خالیست . .
خنده های تو از دور دست می آید . . .
و دیگر کنار من کسی نیست . . .
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است ، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی ، و نه در فردایی ظرف امروز ، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با ، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک ، به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر زندگی ، باور دریاست در اندیشه ماهی ، در تنگ زندگی ، ترجمه روشن خاک است ، در آیینه عشق زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
زندگی ، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندی ست
زندگی ، شاید شعر پدرم بود که خواند
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
 

ثمینی

عضو جدید
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
· اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است
 

ثمینی

عضو جدید
اکنون تو با مرگین رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . ا زندگی من است
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
· اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

من یه تاپیک دارم به اسم دوستداران دکتر علی شریعتی
از این تاپیک بیشتر دوسش دارم
اما چون دوستام اینو بیشتر دوست دارن معمولا این تاپیک صفحه اوله
چون از دکتر نوشتی گفتم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

همه همسایه ها رفتند
همه عاشق دلها رفتند
همه از خونه و کاشونه دل کندند
درون خونه بیگانگان راهی پیدا نیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

هوای باغ پاییزم
هوای باغ پاییزم
شکفتن رفته از حالم

زدم...زدم سر بس که بر دیوار
زدم سر بس که بر دیوار
تکیده بر فقس بالم
چنان بی یاور و یارم
چنان بی یاور و یارم
چنان بیگانه با خویشم
که حتی سایه ام دیگر
نمی آید به دنبالم
عزیز من...دوست

پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد


این شاعرش معین کرمانشاهی؟
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه غم آمد به جانم هر سه یک بار:
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری و غم یار
غم یار و غم یار و غم یار
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا