دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرنوشت تو را بتی رقم زد که دیگران میپرستیدند........
بتی که دیگرانش میپرستیدند.......
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام نگین جان

خوشحالم که بعد از یه غیبت کوچولو بازم تو جمع دوستان پست های قشنگتو مبینم.
از بقیه دوستان هم تشکر میکنم .چون تشکرهام تموم شد نمیدونم چرا ؟چند تا تشکر بیشتر نکرده بودم

سلام عزیزم
.....
:gol:
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا دیگر گونه خدایی میبایست شایسته ی آفرینه ای که نواله ی ناگزیر را گردن کج نمیکند
و خدایی دیگر گونه آفریدم
 

elina1362

عضو جدید
.radsms.com
به من بیاموز ، دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند
کریه کنم برای کسانی که هیچگاه غم مرا نخوردند
لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند
و عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند خداوندالتماس
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل خوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه ی من بالایی است:w11::w11::w11:
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] بوی نم خاکه و باز یاد تو مستم میکنه [/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] تویی که باز نبودنت از همه خستم میکنه[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] بارون بی امونه و دلم بهوونه میگیره[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] تو این رگای خشکیده ،خونه که باز جون میگیره[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] حس میکنم وجودتو ،تو ذره ذره تنم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] تو می چکی از آسمون،کویر منتظر منم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] به حرمت خاطره ها بی تو قدم نمی زنم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] یه روز قسم خورده بودم،عهدمونو نمی شکنم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] گوشه ایوون میشینم بارون منو می پوشونه[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دوسش دارم چون مثل تو وجودمو می سوزونه[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] انگار می خواد بباره و اشکامو همراش ببره[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] تا چشم من نخوابه و تو رو ز یادش نبره[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] داد میزنم به یادتم تو میشنوی من میدونم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] از عمق سرد این صدا می فهمی که پریشونم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] اما جواب این صدا نم نم پاک بارونه[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] منتظر تو وبهار همیشه قلبم می مونه[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] به انتظار تو دلم تا ته دنیا می مونه[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] همیشگی ترین واسم دنیا بی تو یه زندونه[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]چشام و می بندم میرم به یه عالمه دور..یادم میاد آخرین بارنگاهت پر از غم بود ..یه جورایی توش مرگ ستاره ها بود..چشات اون همیشگی نبود..یه جورایی غمگین گفتی " دوستت دارم" خب لابد واسه اینکه منم خیلی غمگین اون بار دوستت داشتم ..آخه قلبم و تیکه تیکه کردی تو...[/FONT]
[FONT=&quot]بالاخره بعد اون همه روز من جرات پیدا کردم بهت بگم "دوستت دارم"..غافلگیر شدی..سکوت کردی ..بعد یهو گفتی ..الوو..چی ..چی گفتی؟!![/FONT]
[FONT=&quot]گفتم"من دوستت دارم ..می دونی"[/FONT]
[FONT=&quot]میشه داد بزنی ...من باورم نمیشه!!تو چی..چی گفتی ..[/FONT]
[FONT=&quot]من خندیدم ..تو اما فکر کنم منفجر شدی ..منم از صدای خنده هات خنده ام بلند تر شد ..[/FONT]
[FONT=&quot]اما تو دلم گریه امونم و بریده بود ..به هزار دلیل..یکیش اینکه هیچ وقت مهر من و باور نکرده بودی تا حالا..یکیش اینکه من قبلا هم گفته بودم دوستت دارم اما انگاری تو همه گذشته ها یادت رفته ..یکی دیگه اش اینکه پس تو از چشام چی رو می خوندی؟!!از مهر صدام چی و حس میکردی؟!!و مهمتر اینکه دیگه خیلی دیره ..واسه اولین باره که میگم ..دیر است ..دیر است برای بازگشت ..[/FONT]
[FONT=&quot]آرووم گفتم ..یعنی این و تو این همه روز و ماه و سال از تو رفتارام نخوندی..یادمه وقتی اینو می گفتم بغض تو گلوم امونم و برید..[/FONT]
[FONT=&quot]سکوت کردی ...سکوتت غمگین بود ..[/FONT]
[FONT=&quot]یکهو گفتی "ناز" من!!"من همیشه دوستت داشتم..الانم دوستت دارم"من اشتباه کردم!!من و ببخش!!!می تونی؟[/FONT]
[FONT=&quot]تو برام...!!![/FONT]
[FONT=&quot]نزاشتم ادامه بدی!!چون که دیره ..خیلی دیره برای دوباره جور شدن ..برای اون همه تیکه هایی که هیچ وقت سر جاشون نمی شینن دیگه ..[/FONT]
[FONT=&quot]می بینی تمام ثانیه ها یادمه ..اما دیگه حوصله فکر کردن دوباره بهشون رو ندارم..می بندم اون رویاها رو و چشام و این بار باز می کنم..[/FONT]

..."خودم"
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز


دلم واسه بارون یه ذره شده یه ذره :w09:
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کلاسی کهنه و بی رنگ و رو
پشت میزی بی رمق بنشسته بود
دخترک اسب نجیب چشم را
در چمنزار کتابش بسته بود
در دل او رعد و برق دردها
ذهن او ابری تر از پاییز بود
فکر دیشب بود ، دیشب تا سحر
بارش باران شب ، یکریز بود
سقف خانه چکه می کرد و پدر
رفت روی بام تعمیری کند
شاید از شرم زن و فرزند خویش
رفت بیرون بلکه تدبیری کند
وقت پایین آمدن از پشت بام
نردبان از زیر پایش لیز خورد
دخترک در فکر دیشب غرق بود
ناگهان دستی به روی میز خورد
بعد آن هم سیلی جانانه ای
صورت بی جان دختر را نواخت
رنگ گل های نگاهش زرد بود
از همین رو رنگ و رویش را نباخت
لحن تندی با تمام خشم گفت
" تو حواست در کلاس درس نیست "
بعد هم او را جریمه کرد و گفت
" چاره کار شماها ترس نیست "
درس آن روز کلاس دخترک
شعر باران بود ، یادم مانده است
نام شاعر رفته از یادم ، ولی
اهل گیلان بود، یادم مانده است
شب سر بالین بابا ، دخترک
" باز باران با ترانه " می نوشت
سقف خانه اشک می باریدۥ او
" می خورد بر بام خانه " می نوشت


امشب باز هم بارون می یاد . یه بارون قشنگ پاییزی ولی....
ای کاش همه آدما خونه داشتند . یه خونه سقف دار ...

ولی من دوست دارم وقتی بارون میاد پنجره اتاقمو باز کنم بزارم بارون بیاد تو یا برم سقف اتاقمو بکنم بارون بباره رو موهام دلم می خواد الان بارون بیاد

 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]چشام و می بندم میرم به یه عالمه دور..یادم میاد آخرین بارنگاهت پر از غم بود ..یه جورایی توش مرگ ستاره ها بود..چشات اون همیشگی نبود..یه جورایی غمگین گفتی " دوستت دارم" خب لابد واسه اینکه منم خیلی غمگین اون بار دوستت داشتم ..آخه قلبم و تیکه تیکه کردی تو...[/FONT]




[FONT=&quot]بالاخره بعد اون همه روز من جرات پیدا کردم بهت بگم "دوستت دارم"..غافلگیر شدی..سکوت کردی ..بعد یهو گفتی ..الوو..چی ..چی گفتی؟!![/FONT]




[FONT=&quot]گفتم"من دوستت دارم ..می دونی"[/FONT]




[FONT=&quot]میشه داد بزنی ...من باورم نمیشه!!تو چی..چی گفتی ..[/FONT]




[FONT=&quot]من خندیدم ..تو اما فکر کنم منفجر شدی ..منم از صدای خنده هات خنده ام بلند تر شد ..[/FONT]




[FONT=&quot]اما تو دلم گریه امونم و بریده بود ..به هزار دلیل..یکیش اینکه هیچ وقت مهر من و باور نکرده بودی تا حالا..یکیش اینکه من قبلا هم گفته بودم دوستت دارم اما انگاری تو همه گذشته ها یادت رفته ..یکی دیگه اش اینکه پس تو از چشام چی رو می خوندی؟!!از مهر صدام چی و حس میکردی؟!!و مهمتر اینکه دیگه خیلی دیره ..واسه اولین باره که میگم ..دیر است ..دیر است برای بازگشت ..[/FONT]




[FONT=&quot]آرووم گفتم ..یعنی این و تو این همه روز و ماه و سال از تو رفتارام نخوندی..یادمه وقتی اینو می گفتم بغض تو گلوم امونم و برید..[/FONT]




[FONT=&quot]سکوت کردی ...سکوتت غمگین بود ..[/FONT]




[FONT=&quot]یکهو گفتی "ناز" من!!"من همیشه دوستت داشتم..الانم دوستت دارم"من اشتباه کردم!!من و ببخش!!!می تونی؟[/FONT]




[FONT=&quot]تو برام...!!![/FONT]




[FONT=&quot]نزاشتم ادامه بدی!!چون که دیره ..خیلی دیره برای دوباره جور شدن ..برای اون همه تیکه هایی که هیچ وقت سر جاشون نمی شینن دیگه ..[/FONT]




[FONT=&quot]می بینی تمام ثانیه ها یادمه ..اما دیگه حوصله فکر کردن دوباره بهشون رو ندارم..می بندم اون رویاها رو و چشام و این بار باز می کنم..[/FONT]



..."خودم"
چقد روان ...راحت و زیبا احساساتتو مینویسی...عالیه:gol:
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدید وقت رفتن که میشه انگار آدما از زل زدن بهم سیر نمیشن ؟؟؟....دیدید موضع دل تغییر میکنه دیگه با زبان حرف نمیزنه فقط با چشم ..با اون زلاله ی چشم ...با اون تیر نگاه که لامصب چه ها که نمیکنه با آدم !!!
دیدید وقت رفتن که میشه انگار هرچی حرف توی دلت داری یهو هجوم میاره برای گفتن ؟؟...یهو دلت میخواد زمان متوقف بشه تا حرف بزنی ؟؟...یک ثانیه ..فقط یک ثانیه بیشتر !!! ...دیدید وقت رفتن که میشه همه جور حرفی میزنی و گور بابای اون غروری که تمام وجودت ازش دم میزنه .
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
در میان من و تو فاصله هاست.

گاه می اندیشم

ــ می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!



تو توانایی بخشش داری.

دست های تو توانایی آن را دارد

که مرا ،

زندگانی بخشد .

چشم های تو به من می بخشد

شور عشق و مستی

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطر بر جسته ای از زندگی من هستی.



دفتر عمر مرا ،

با وجود تو شکوهی دیگر

رونقی دیگر هست



می توانی تو به من

زندگانی بخشی

یا بگیری از من

آنچه را می بخشی
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری ؟
نه
از آن پاکتری
تو بهاری ؟
نه
بهاران از توست
از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو!
سبزی چشم تو
دریای خیال
پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز
مزرع سبز تمنایم را
ای تو چشمانت سبز
در من این سبزی هذیان از توست
زندگی از تو و
مرگم از توست
سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگین جان بازم سلام
یه خورده دیر رسیدم انگار رفتی ، اما خیلی عارف شدی ، نمیفهمم مطالب پستهاتو
لطفا توضیحشون بده

سلام گلم
آره منم زیاد نموندم
توضیح اشعار شاملو چیزی نیست که من از پسش بر بیام
ولی هرکدومو که خواستی میتونم برداشت خودمو واست بگم
در ضمن بار آخرت باشه به من تیکه انداختیاااااااااااااا:w00::w00:
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد از تو در شبان تیره و تار من
دیگر چگونه ماه
آوازهای طرح جاری نورش را
تکرار می کند
بعد از تو من چگونه
این آتش نهفته به جان را
خاموش میکنم ؟
این سینه سوز درد نهان را
بعد از تو من چگونه فراموش میکنم ؟
من با امید مهر تو پیوسته زیستم
بعد از تو ؟
این مباد
که بعد از تو نیستم
بعد از تو آفتاب سیاه است
دیگر مرا به خلوت خاص تو راه نیست
بعد از تو
درآسمان زندگیم مهر و ماه نیست
بعد از من آسمان آبی است
آبی مثل همیشه
آبی

 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل خورشید وا می شد
شعاع مهر از خاور
نوید صبحدم میداد
شب تیره سفر می کرد
جهان ازخواب بر می خاست
و خورشید جهان افروز
شکوهش می شکست آنگه
خموشی شبانگاه دژم رفتار
و می آراست
عروس صبح رازیبا
وی می پیراست
جهان را از سیاهیهای زشت اهرمن رخسار
زمین را بوسه زد لبهای مهر آسمان آرا
و برق شادمانیها
به هر بوم و بری رخشید
جهان آن روز می خندید
میان شعله های روشن خورشدی
پیام فتح را با خود از آن ناورد
نسیم صبح می آورد
سمند خستهپای خاطراتم باز می گردید
می دیدم در آن رویا و بیداری
هنوز آرام
کنار بستر من مام
مگر چشم خرد بگشاید و چشم سرم بندد
برایم داستان می گفت
برایم دساتان از روزگار باستان می گفت
سرکشی می فشانم من به یاد مادر نکام
دریغی دارم از آن روزگاران خوش آغاز
سیه فرجام
هنوز اما
مرا چشم خرد خفته است در خواب گرانباری
دریغا صبح هشیاری
دریغا روز بیداری
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب
خاک کدام میکده از اشک چشم من
نمناک می شود ؟
و جام چندمین
از دست من نثاره خاک می شود ؟
ای دوست در دشتهای باز
اسب سپید خاطره ات را هی کن
اینجا
تا چشم کار می کند آواز بی بری ست
در دشت زندگانی ما
حتی
حوا فریب دانه گندم نیست
من با کدام امید ؟
من بر کدام دشت بتازم ؟
مرغان خسته بال
خو کرده با ملال
افسانه حیات نمی گویند
و آهوان مانده به بند
از کس ره گریز نمی جویند
دیوار زانوان من کنون
سدی ست
در پیش سیل حادثه اما
این سوی زانوان من از اشک چشمها
سیلی ست سهمنک
این لحظه لحظه های ملال آور
ترجیع بند یک نفس اضطرابهاست
افسانه ای ست آغاز
انجام قصه ای
اینجا نگاه کن که نه آغازی
اینجا نگاه کن که نه انجامی ست
این یک دو روزه زیستن با هزار درد
الحق که سخت مایه بدنامی ست
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا