اول مهر

[hamidelahi]

سلام.
بیاین خاطره هامونو از اول مهر بگیم.

کیف
کتاب
دفتر
لباس
مداد
..

 

[hamidelahi]

تصاوير خاطره‌انگيز: باز آمد بوي ماه مدرسه​

 

[Maryam.Silent]

اه اه اه اه مدرسه اونم دبستان باز دبیرستان خوب بود یکمی

 

[گرافیک]

توروخدا حالمون رو بد نکن!
بذار زندگیمون رو بکنیم...

 

[گرافیک]

اه اه اه اه مدرسه اونم دبستان باز دبیرستان خوب بود یکمی

یاد هیچ وقتش بخیر نباشه!

 

[yasi * m]

آخی...... ولی باز باران این نبود که!! یه پسره بود داشت تو بارون میدویید!!

 

[عیدی امین]

....................

....................

هروقت خواستیم ازچیزی بدمون بیاد میبینیم بهترین خوبیها توی همون لحظه ایی بود که از دستش دادیم و .................... رفت که رفت دیگه هم برنمیگرده .کاش زندگی ریموت کنترل داشت تا هروقت میخواستی به عقب برش میگردوندی .

 

[rose_1988sh]

هروقت خواستیم ازچیزی بدمون بیاد میبینیم بهترین خوبیها توی همون لحظه ایی بود که از دستش دادیم و .................... رفت که رفت دیگه هم برنمیگرده .کاش زندگی ریموت کنترل داشت تا هروقت میخواستی به عقب برش میگردوندی .

ولی من تا یادم میاد آخرای شهریور دق اول مهر و میگرفتم

 

[lars_manson2002]

یادش بخیر
من خیلی کتابای نو رو دوست داشتم, البته تا قبل از اینکه درس شروع بشه بعد از روزی که معلم درس رو شروع میکرد حالم از کتاب بهم میخورد.

من اما یه چیز رو هنوز نفهمیدم, چرا صبحها مدرسه اینقد هوا سرد بود؟ من یادمه از رختخواب که بیرون میومدم داشتم یخ میزدم و تندی میرفتم تو رختخواب, اما الان اصلا اینطور نیستم.
کلا با اول مهر حال میکردم, شوق رفتن به یه کلاس بالاتر و گرفتن نمره های 20.


اما الان که اول مهر میشه استرس میگیرم, استرس خستگیه کلاسهای دانشگاه, دیدن اون دختره, چونه زدن با یه سری جوون کله شق, راه رفتن های الکی تو کمپ دانشگاه, نوشتن جزوه هایی که هیچوقت خونده نمیشن و اغلب ناقص نوشته میشن و آخرش مجبور شدن به اینکه از اون دختر خر خونه جزوه کامل رو بگیرم, ترسیدن از دیدن نمره آخر ترم, یاد آوردن تابلو بازی های ترمهای یک و دو, و...

 

[m@hn@z.d]

میریم مدرسه ..میریم مدرسه...جیبام پره فندق و پسته....

من که سه هفته است کلاسام شرو شده.....پس اول مهر ندارم! دل همتون بسوزه!

 

[سوگلییی]

ممنون به خاطر تاپیک قشنگت . یاد دوران خوب زندگیم افتادم بچگی و نمره های یواشکی که نمیخواستم مامانم بفهمه.یاد دوستان بچگی . یاد اضطراب شب امتحان

 

[SHRP]

هنوز هم اسم اول مهر و مدرسه كه مياد حالم بد مي شه
بدترين شكنجه اين بود كه شنبه تايم صبح باشي و مشقهات رو ننوشته باشي يا از اون بدتر امتحان داشته باشي!

 

[samira.bas]

سلام.
بیاین خاطره هامونو از اول مهر بگیم.

کیف
کتاب
دفتر
لباس
مداد
..

با اینکه اون موقع فکر می کردیم توی بدترین نقطه زندگی هستیم. اما نسبت به حالا بهترین روزای زندگیمون بودن اون روزا. بازیای زنگ تفریح خوراکیای اون موقع ( بستنی قیفی ها رو یادتون میاد) من یادمه 10 تومن می خریدیمشون یه زمانی . یادش بخیر

 

[bahareh s]

اي خداااااااااا من هميشه گريم ميگرفت ولي الان خوشحالم كه تموم شدن زودتر

 

[butterfly_سبز]

وای باز مدرسه؟
کله های کچل با نمره4. یادتونه؟
شیفت یک پسرا شیفت دو دخترا! یادتونه؟
دخترا زنگ آخرشون رو تخته مینوشتن مرگ بر پسرها! میزاشتن تا ما بخونیم . یادتونه؟
امتحان شنبه ها که جمعه رو زهر میکرد. یادتونه؟
زنگ ورزش و 30-40 تا بچه دنبال یک توپ. یادتونه؟
خوراکیهای مدرسه، یادتونه؟
آخ چه حالی میداد آخر اسفند...
چه فازی میداد کیف نو، کتاب نو دفتر نو...

هنوزم از مدرسه بدم میاد!

 

[jujushow]

حالم از درس و مدرسه و اول مهر و خرداد و کنکور و دانشگاه و ... به هم میخوره

 

[روياي ماه]

از این کتاب فارسی متنفرم چون آخر سال که میشد میخواستم پارش کنم خالم میگفت بدم که به دخترش واسه سال بعدش نگه داره

 

[vleila]

یادش بخیر .هنوزم یاد کفشی که واسهء کلاس اولم خریدم میفتم خجالت میکشم.بسکه اجق وجق بود. یه کفش سفید با دو تا پروانهء درشت صورتی!!!
چقد دلمون خوش بود اون موقع.
چرا آرزو میکردیم زودتر بزرگ شیم؟!!!!!

 

[saba888]

من كه اسم اول مهر مي ياد حالم به هم مي خوره!!!

با اينكه همه نمره هام 20 بود ولي دل خوشي از مدرسه رفتن نداشتم!!!
مخصوصا اول مهر كه مجبور مي شدم صبح زود از خواب بيدار شم!!!

 

[MEG]

یادش بخیر ما وقتی شیفت صبح بودیم ساعت 12.5 که تعطیل میشدیم چون شیفت بعدی دخترا بودن دخترا تو محوطه مدرسه بودن ولی کیفاشونو جایی که صفشون بود به ترتیب میزاشتن . ما هم که زنگمون میخورد با سرعت نور میرفتیمتو راه هم کیفاشونو شوت میکردیم
البته اون موقع ابتدایی بودیم.... یادش بخیر
دخترا هم گریه میکردن
یادش بخیر تو زنگ تفریح 10 دقیقه ای هم همه در حال دویدن بودن

 

[taraneh_de]

من که اصلا خاطره خوشی از مدرسه ندارم. به خصوص دوران ابتدایی.

 

[masih.sh]

یادش بخیر من و داداشم دوقلوییم گفتی اول مهر یاد یکی از دوستام افتادم باباش تو خیابون اردیبهشت اصفهان گز فروشی داشت هنوزم داره یادش بخیر هر چند وقت یه بار برامون گز بی مغز میورد چه قدر خوش طمع بود همیشه وقتی نوبت ما بود که چیز بخریم یکی برای اون می خریدیم ولی وقتی نوبت اون بود برای ما دو تا یکی می خیرید میگفت شما دو تا یه روحید در دو جسم

 

[#AREZOO#]

هیچوقت نتونستم با اول مهر کنار بیام...ولی بعدش از مدرسه خوشم میومد!!!آخه سخته تنبلی سه ماهو یه روزه یادت بره:دی

 

[foodtechnology]

1 2 3 میریم مدرسه
کبری ، دهقان فداکار ، چوپان درغگو، پتروس،دو کاج، روباه و کلاغ و...
زنگ ورزش ، ساعت املا ، موضوع انشاءو...
شیطونی ، پرتاپ گچ، برداشتن گچ های رنگی ،...
زنگ تفریح، بوفه ،بابای مدرسه ، استفاده از شیر آب به عنوان آب پاش، آب پاشیدن به هم دیگه
کیف های کوله پشتی کوچولو ، عکس برگردون، مداد رنگی 24 رنگه
سختی صبح زود بیدار شدن خیلی بد بود...

 

[fari_civil]

خدااااااااااااااااا اول که بودم همیشۀ خدا کیفمو تو سرویس جا می ذاشتم
عجب!!!! تو اون نیمکتای 3 نفری باید یکی میرفت زیر موقع املا یا امتحان
آخرای امتحان زانومون به کل سقط میشد

 

[masoumeh_f]

منم اصلا با اول مهر میونه خوبی نداشتم مخصوصا صبح بخیر ایران این اهنگو میزاشت :باز امد بوی ماه مدرسه ، بعد مجریه فکر میکرد چه خبره هی میرفت رو اعصاب ادم .
تازه دبیرستانم بدتر بود خواهر برادری دانشگاهی شدن صبح ها میخوابیدن من باید میرفتم مدرسه ، ولی اول مهر به همه بیدار باش میگفتم ، دلم خنک شه
ولی میبینم اکثرا چه دل خوشی دارن !!!

 

[Maryam.Silent]

هیچوقت نتونستم با اول مهر کنار بیام...ولی بعدش از مدرسه خوشم میومد!!!آخه سخته تنبلی سه ماهو یه روزه یادت بره:دی

ههههه بچه خرخون خوب منم اگه نمونه میرفتم درس خوندنو دوس داشتم

 

[cinderella]

سلام.
بیاین خاطره هامونو از اول مهر بگیم.

کیف
کتاب
دفتر
لباس
مداد
..

حمید فک کردم الان میخای بگی اول مهر میام تهران!!

 

[hamidelahi]

وای باز مدرسه؟
کله های کچل با نمره4. یادتونه؟
شیفت یک پسرا شیفت دو دخترا! یادتونه؟
دخترا زنگ آخرشون رو تخته مینوشتن مرگ بر پسرها! میزاشتن تا ما بخونیم . یادتونه؟
امتحان شنبه ها که جمعه رو زهر میکرد. یادتونه؟
زنگ ورزش و 30-40 تا بچه دنبال یک توپ. یادتونه؟
خوراکیهای مدرسه، یادتونه؟
آخ چه حالی میداد آخر اسفند...
چه فازی میداد کیف نو، کتاب نو دفتر نو...

هنوزم از مدرسه بدم میاد!

مجید جان ترکوندی مارو با این حرفات

حمید فک کردم الان میخای بگی اول مهر میام تهران!!

اونم میام دیر نمیشه

 

[someone-x]

منم نیازی نیست بگم که از اون آهنگ باز امد بوی ماه مدرسه متنفر بودم و اوغ
و واقعا روی اعصاب آدم مسابقه دو میداد