دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از پیشنهادت
ولی اینجا همش صحبتهای لطیف و عاطفیه
اژدها موجود خشنیه زیاد درگیر مسایل عاطفی نمیشه ولی اگه بشه واویلا ...


حالا اگه این اژدها یکم احساس خرج کنه میشه یه اژدهای دوست داشتنی

:whistle:
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،


اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،


قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،


زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی . . .
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سخت ترین لحظات
در تلخ ترین روزها
در غمبارترین ایام
در مواقعی که قلبمان سرشار از غصه ها و تلخی هاست
و درتمام لحظاتی که تمام سختی ها و مشکلات به سراغمان می آیند تنهام نام و یاد خداست که آراممان می کند !
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک دقیقه سکوت به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه و

ابلهانه باقی ماند...

یک دقیقه سکوت به خاطر امیدهایی که به نا امیدی مبدل شد...


یک دقیقه سکوت به خاطر ستاره ی کوچکی که همیشه در آسمان

پر ستاره و بی انتها تنها ماند...


یک دقیقه سکوت به خاطر همه ی کسانی که به جرم دیگری محاکمه

شدند...


یک دقیقه سکوت به خاطر پرنده ی کوچک خوشبختی که هر گاه بر بامی

نشست با سنگ از او پذیرایی کردند...



یک دقیقه سکوت به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشت

له شد...
یک دقیقه سکوت به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند...



یک دقیقه سکوت به خاطر همه ی کسانی که فکر می کردند دنیا روزی

بهتر خواهد شد...


یک دقیقه سکوت به خاطر کسانی که معتقدند یک روز همه چیز تغییر

خواهد کرد...


یک دقیقه سکوت به احترام کسانی که گمان می کنند زنده بودن زندگانی

را کافیست...
یک دقیقه سکوت برای کسانی که از فرط مشکلات به جنون می رسند...


یک دقیقه سکوت برای رویاهای شیرین کودکی، که هرگز باز نخواهند

گشت...
یک دقیقه سکوت برای صداقت که این روز ها وجودی فراموش شده است...



یک دقیقه سکوت برای ظلمت و تاریکی شب، که با دستان سخاوتمند

سیاهش همه ی تفاوت ها را می پوشاند...

یک دقیقه سکوت برای تمام لحظه های از دست رفته ی عمر..



یک دقیقه سکوت برای ورق هایی که با نوشته هایی این چنین سیاه

می شوند...

یک دقیقه سکوت برای احساساتی که همواره نادیده گرفته می شوند...

یک دقیقه سکوت به احترام تمام لحظه هایی که احساس وحشت کردم...

یک دقیقه سکوت به احترام تمام کسانی که سکوت کردند...



یک دقیقه سکوت ...

و یک دقیقه سکوت به احترام تمام سکوت هایم...
__________________
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
We were given: Two hands to hold. To legs to walk. Two eyes to see. Two ears to listen. But why only one heart?Because the other was given to someone else. For us to find


به ما دو دست داده شده است برای نگهداشتن. دو پا برای راه رفتن. دو گوش برای شنیدن. اما چرا تنها یک قلب؟ چون قلب دیگر به فرد دیگری داده شده است که ما باید پیدا کنیم.
 

شيته گيان

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی از اشخاص چنان به خود
مغرورند که اگر روزی عاشق
شوند بیشتر به خود
عشق می ورزند تا به
معشوق خود .:cry:
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تو هستم
تویی که رویت را از من بر میگردانی
به چشمانم نگاه کن
اشکهایم هنوز خشک نشده اند
از چه میترسی ,من گناهت را بخشیده ام
هنوز آنقدر عاشقت هستم که هیچ کینه ای از تو به دل ندارم
تو را به خدا سپرده ام ,نه نگران نباش نفرینت نمی کنم
برایت دعا ی خیر میکنم
دعا میکنم که خدا هم ترا ببخشد وتنهایت نگذارد
دوست ندارم تو هم مثل من طعم تلخ تنهایی را حس کنی
دوست ندارم تو هم مثل من شکستن قلبت را تجربه کنی
پس هرگز نفرینت نخواهم کرد وترا به خدا خواهم سپرد
تا در پناه او به زندگیت ادامه دهی .در کنار هر کس وهر چیز که دوستش داری
به چشمانم نگاه کن , آنها را به خاطر بسپار
آنها همیشه نگران تو هستند
 

شيته گيان

عضو جدید
کاربر ممتاز

هیچ وقت از دوسـت داشــتــــن

انصراف نده حتی اگه کسی بهت

دروغ گفتــه باشه بــازم بـهـش

فرصـت بـده چـون روزی فـرا می

رسـه که خودت محـتاج فرصت

دادن دیگـران می شـی.
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
با مداد رنگی روزه آمدنت را نقاشی میکنم و جادهای رفتنت را خط خطی! کسی برایه من نیست. بیا غلط های زندگیم را به من بگو و زیر اشتباهتم را خط بکش.بودنت مثله دریایی مرا در بر میگیرد آنجا که تو هستی،ماهیها هم نمیتوانند بییند چه رسد به من..............................!!!
کدام صبح میایی؟ کدام چمدان ماله توست؟ کدام دست ترا به من میرساند؟کدام روز ماله من میشوی؟بیا که درد دلم را فقط تو میفهمی.
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل باغ آرزوهام توی دست سرد باده


واسه من گرون تموم شد این یه دل دادن ساده


رفتی ازم گرفتی رنگ خنده و صدامو


از درخت شبا چیدی همه ستاره هامو


کاش نمی دیدمت


هیچ وقت


سخت از تو دل بریدن


بهترین بهونه ای تو واسه نفس کشیدن


جای تو خالی حالا


حالا تو دوری و دوری بین ما شکسته پلها


اولش دست زمونه گره عشقمو کور کرد


بعدش آورد جدایی قلبمو زنده به گور کرد


دل بهت دادمو گفتم با خوب و بدت میسازم


آخر کار و نخوندم که جونیمو می بازم


حالا تو یه قطره اشکی می درخشی توی چشمام


کاش نمی دیدمت


هیچ وقت


کاش نمی دیدمت


هیچ وقت…………..
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

وقتي کوچيک بوديم دلمون بزرگ بود ولي حالا که بزرگ شديم بيشتر دلتنگيم ............کاش کوچيک مي مونديم تا حرفامون رو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شديم و فرياد هم که مي زنيم باز کسي حرفمون رو نميفهمه
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

خدا عظیم نیست ، او عظمت است . خدا مهربان نیست ، او مهربانی است. خدا عاشق نیست ، او عشق است. وقتی دست ناتوانی را می گیریم ، وقتی با عشقی خالصانه به حرفهای انسانی تنها و درمانده ای گوش میدهیم. پروردگار مجال حضور بر زمین یافته است. کار خدا خلق انسان بود و رسالت انسان تجلی خداوند بر زمین. انسان نردبانی است که از طریق آن خدا از فراز آسمان بر زمین گاه می نهد.
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

از انسانها غمی به دل نگیرزیرا خود نیز غمگینند!
زیرا با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند!

زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند.

پس دوستشان بدار حتی اگر دوستت نداشته باشند
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...
دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . .
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

یک نفر هست که از پنجره‌ها
نرم و آهسته مرا می‌خواند
گرمی لهجه بارانی او
تا ابد توی دلم می‌ماند
یک نفر هست که در پرده شب
طرح لبخند سپیدش پیداست‌
مثل لحظات خوش کودکی‌ام‌
پر ز عطر نفس شب‌بوهاست‌
یک نفر هست که چون چلچله‌ها
روز و شب شیفته پرواز است
توی چشمش چمنی از احساس
توی دستش سبد آواز است
یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم می‌روید
آسمان، باد، کبوتر، باران‌
قصه‌اش را به زمین می‌گوید
یک نفر هست که از راه دراز
باز پیوسته مرا می‌خواند!
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
اوني كه يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد، دل مي گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهميدم كه دروغه وهوسه، غصه خوردن نداره ،گريه كردن نداره، به يه قلب بي وفا دل سپردن نداره، آخر قصه چي شد، قلب اون مال كي شد اون كه از من پر گرفت چي مي خواستيم وچي شد، اوني كه مال تو بود اگه لايق تو بود تورو تنها نمي ذاشت، با خودت جا نمي ذاشت... اوني كه يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنگاه که خنده بر لبت می میرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چون جمعه ی پاییز دلم می گیرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیروز به چشمان تو گفتم که برو[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] امروز دلم بهانه ات می گیرد[/FONT]
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌، براي ستاره ها ساز دلتنگي مي زني و من مي شنوم مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ، اي شکوه بي پايان اي طنين شور انگير من مي شنوم به آسمان بگو که من مي شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب را دوست دارام بخاطر سكوتش
سكوت را دوست دارم بخاطر آرامشش
آرامش را دوست دارم بخاطر بودنش در تنهايي
تنهايي را دوست دارم بخاطر بودنش در عشق
و عشق را دوست دارم بخاطر..........

بچه ها شما بگین به خاطر چی؟
هرکی هرچی به ذهنش میاد بگه
ممنوووووووون
:w26::w14:
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
 

raha88

عضو جدید
به پایان رسیدیم اما،
نکردیم اغاز
فروریخت پرها
نکردیم پرواز
 
آخرین ویرایش:

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلممون واسه استارتر تاپیک تنگ شده
امیدوارم زودتر برگرده چون جاش خالیه:gol:

 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
من میبینم روزی را که به خدا گلایه میکنم چرا رفت؟
و خدا آهسته در گوشم زمزمه میکند.... باید میرفت...
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

بگذار گریه کنم .................نه برای تو.................... برای عشقی که مرده است بگذار گریه کنم .................نه برای تو..................برای صداقت که کمرنگ شده است بگذار گریه کنم .................نه برای تو ...................برای غمها که یکنواخت شده است بگذار گریه کنم .................نه برای تو....................برای آرزوها که از بین رفته اند بگذار گریه کنم ................نه برای تو....................برای محبت ها که ساکت شده اند بگذار گریه کنم .................نه برای تو....................برای آدمیان که بی تفاوت از این همه اند
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهرش عبور کرد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی مجنون به خود آمد و گفت : من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

اگر تمام شب برای از دست دادن خورشید گریه کنی لذت دیدن ستاره ها را هم از دست خواهی داد
 

*mahda*

عضو جدید
خورده ام زخمی ز تیر نا رفیق

زخم و سوزی را که از بیگانه نیست

در گمانم وهم می آمد جفا

هاتفم گفتا که این افسانه نیست
هدف از نگاه مهدا:

ه:متشکل از دایره ای که همانند ماه شق القمر شده.
د:نیمی از لوزی زندگی(چرا لوزی زندگی؟از چهار خط تشکیل شده،خط اول کودکی،خط دوم نوجوانی،خط سوم جوانی،خط چهارم پیری)
ف:از محدود به بینهایت منتهی میشود(نیم دایره که پلی از دنیا به اخرت است وخط راست)
نظرتون ؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا