ساده ترین روش شاید قوی ترین هم باشد.

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روش شما در مبارزه با مشکلات چیست؟

آیا اعتقاد دارید که همه مشکلات با پول حل میشود؟

آیا دانش تنها میتواند انسان را موفق کند؟
این اتفاق را با هم بخوایم و نظر خودمونو برای استفاده همه دوستان ابراز کنیم. ممنونم.

هنگامي که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکي روبرو شد. آنها دريافتند که خودکارهاي موجود، در فضاي بدون جاذبه کار نميکنند. (جوهر خودکار به سمت پايين جريان نمي يابد و روي سطح کاغذ نميريزد.) براي حل اين مشکل آنها شرکت مشاورين اندرسون را انتخاب کردند.
تحقيقات بيش از يک دهه طول کشيد، 12ميليون دلار صرف شد و درنهايت آنها خودکاري طراحي کردند که در محيط بدون جاذبه مي نوشت، زير آب کار مي کرد ، روي هر سطحي حتي کريستال مي نوشت و از دماي زير صفر تا 300 درجه سانتيگراد کار مي کرد .

روسها راه حل ساده تري داشتند: آنها از مداد استفاده کردند !

اين داستان مصداقي براي مقايسه دو روش در حل مسئله است:

* تمرکز روي مشکل : نوشتن در فضا
**يا تمرکز روي راه حل : نوشتن با خودكار !!!!!!!!!

ممکنه متن این تاپیک تکراری باشه ولی جوابهای تازه شما کمکهای مفیدی به ما خواهد کرد. لطفا نظر بدهید.

 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم این مطلبی که ذکر کردی در آخر چقدر صحت داره ولی من با اونش کاری ندارم
ولی خیلی مثال جالبی بود
ممنون

بزار یه کم فکر کنم نظرمو میگم
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم این مطلبی که ذکر کردی در آخر چقدر صحت داره ولی من با اونش کاری ندارم
ولی خیلی مثال جالبی بود
ممنون

بزار یه کم فکر کنم نظرمو میگم
صحت داشتنشو که داره. اسم کمپانی رو هم ذکر کردم.
منتظر نظرات شما و سایر دوستان هستم. :gol:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزارید من مشاهدات خودم رو بگم
اکثر پیمانکارای ما که الان واسه خودشون برو بیایی دارند وضع مالی و اجتماعی خوبی نداشتند
عامل موفقیت خودشون رو خوب فکر کردن، تصمیمات به جا ومنطقی و تلاش فراوان اعلام کردن
شما تو سطح بین الملل هم به رزومه افراد موفق دقت کنید میبینید که نون تفکر و زرنگیشونو میخورند
ولی جاهایی هم هست که واسه شروع فعالیت باید پول داشته باشی
خیلی ها طرحهای قشنگی تو ذهنشون دارند ولی به خاطر کمبود سرمایه نمیتونن کاری کنند
تاثیر دو تا عامل مونده به شرایطی که داری
 
  • Like
واکنش ها: ayja

salaman

عضو جدید
من که دیگه جرئت نمی کنم جواب بدم(شوخی):D:redface:

ولی سوالت خیلی جالب بود . یاد شعر مولانا افتادم که می گفت ای فریاد رس فریاد کنندگان هدایتمان کن که رستگاری نه در علم است نه در ثروت

یه مثالی هم من میزنم

(پادشاهی 3 دانشمند را در اتاقی گرد هم اورد و به انهاگفت که دروازه این اتاق را که با پیچیده ترن مسائل ریاضی ساخته شده باز کنند
2 دانشمند به سرعت دست به کار شده و فرضیه ها را بررسی می کنند . اما دانشمند سوم ارام به سمت در می رود و دستگیره را می چرخاند و در را باز می کند)

گاهی اوقات مشکلات انقدر بزرگ نیستند که ما فکر می کنیم . با اینکه سخته ولی من سعی می کنم مشکل رو اول از نظر ذهنی کوچک بشمارم بعد به جنگ مشکل برم
البته پول و علم هم لازم

تا عاقل بیاندشد که چگونه از رودخانه بگذرد دیوانه ای امد و از ان گذشت


 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که دیگه جرئت نمی کنم جواب بدم(شوخی):D:redface:

ولی سوالت خیلی جالب بود . یاد شعر مولانا افتادم که می گفت ای فریاد رس فریاد کنندگان هدایتمان کن که رستگاری نه در علم است نه در ثروت

یه مثالی هم من میزنم

(پادشاهی 3 دانشمند را در اتاقی گرد هم اورد و به انهاگفت که دروازه این اتاق را که با پیچیده ترن مسائل ریاضی ساخته شده باز کنند
2 دانشمند به سرعت دست به کار شده و فرضیه ها را بررسی می کنند . اما دانشمند سوم ارام به سمت در می رود و دستگیره را می چرخاند و در را باز می کند)

گاهی اوقات مشکلات انقدر بزرگ نیستند که ما فکر می کنیم . با اینکه سخته ولی من سعی می کنم مشکل رو اول از نظر ذهنی کوچک بشمارم بعد به جنگ مشکل برم
البته پول و علم هم لازم

تا عاقل بیاندشد که چگونه از رودخانه بگذرد دیوانه ای امد و از ان گذشت


شما لطف داری.
ما اگه بدونیم کجا ها باید سخت گیری بکنیم و کجا ها باید مدارا , اکثر راهها برامون هموار میشه.
مشکل اینه که اکثر ما ها , اونجا که باید سخت گیری کنیم , مدارا میکنیم و اونجا هم که باید مدارا بکنیم فوق العاده سخت گیر میشیم. نه؟
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روش شما در مبارزه با مشکلات چیست؟

آیا اعتقاد دارید که همه مشکلات با پول حل میشود؟

آیا دانش تنها میتواند انسان را موفق کند؟
این اتفاق را با هم بخوایم و نظر خودمونو برای استفاده همه دوستان ابراز کنیم. ممنونم.

هنگامي که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکي روبرو شد. آنها دريافتند که خودکارهاي موجود، در فضاي بدون جاذبه کار نميکنند. (جوهر خودکار به سمت پايين جريان نمي يابد و روي سطح کاغذ نميريزد.) براي حل اين مشکل آنها شرکت مشاورين اندرسون را انتخاب کردند.
تحقيقات بيش از يک دهه طول کشيد، 12ميليون دلار صرف شد و درنهايت آنها خودکاري طراحي کردند که در محيط بدون جاذبه مي نوشت، زير آب کار مي کرد ، روي هر سطحي حتي کريستال مي نوشت و از دماي زير صفر تا 300 درجه سانتيگراد کار مي کرد .

روسها راه حل ساده تري داشتند: آنها از مداد استفاده کردند !

اين داستان مصداقي براي مقايسه دو روش در حل مسئله است:

* تمرکز روي مشکل : نوشتن در فضا
**يا تمرکز روي راه حل : نوشتن با خودكار !!!!!!!!!

ممکنه متن این تاپیک تکراری باشه ولی جوابهای تازه شما کمکهای مفیدی به ما خواهد کرد. لطفا نظر بدهید.


منم این قضیه خودکارو شنیده بودم اما فکر نمیکردم به جایی رسیده باشن!
خیلی جالبه!
 
  • Like
واکنش ها: ayja

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w25::w25::w25:
حالا ببینم اگه خودت رو بندازن تو یه اتاق،بگن یه مساله پیچیده ریاضی رو حل کن یا 1000ت پول بده تا بذاریم بری بیرون کدوم رو انتخاب میکنی؟:d
به یارو میگن پول مهمتره یا عقل یا ایمان؟میگه یه سه چرخه داری،کدوم چرخ اگه نباشه میشه راه ببریش؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:w25::w25::w25:
حالا ببینم اگه خودت رو بندازن تو یه اتاق،بگن یه مساله پیچیده ریاضی رو حل کن یا 1000ت پول بده تا بذاریم بری بیرون کدوم رو انتخاب میکنی؟:d
به یارو میگن پول مهمتره یا عقل یا ایمان؟میگه یه سه چرخه داری،کدوم چرخ اگه نباشه میشه راه ببریش؟
موضوع این نیست . میگم برای یافتن راه حل باید روی مشکل تمرکز بکنیم یا روی راه حل. اینجوری به موضوع نگاه کن.

* تمرکز روي مشکل : نوشتن در فضا

**يا تمرکز روي راه حل : نوشتن با خودكار
 

مهسا 1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش میتونستیم جواب قطعی به این سوال بدیم!!!
چون اگه میدونستیم اینهمه اذیت نمیشدیم! موقع مشکلات هم از پا در نمی اومدیم و دچار هزار تا درد و مرض عصبی نمیشدیم!!!
:redface:
 
  • Like
واکنش ها: ayja

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
موضوع این نیست . میگم برای یافتن راه حل باید روی مشکل تمرکز بکنیم یا روی راه حل. اینجوری به موضوع نگاه کن.

* تمرکز روي مشکل : نوشتن در فضا

**يا تمرکز روي راه حل : نوشتن با خودكار
ok;)
(من تمرکزم رو این جمله بود که آیا شما معتقدید همه مشکلات با پول ...؟)
 
  • Like
واکنش ها: ayja

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
موضوع این نیست . میگم برای یافتن راه حل باید روی مشکل تمرکز بکنیم یا روی راه حل. اینجوری به موضوع نگاه کن.

* تمرکز روي مشکل : نوشتن در فضا

**يا تمرکز روي راه حل : نوشتن با خودكار

من ترجیح میدم به خود مسئله وفکر کنم شاید مسیرپیدا کنم که بشه سوال رو به شکل دیگهای پرسید وراه حل رو ساده کرد.

یه روز داشتم برا خواهرزادم (سوم دبستان بود)درباره آهنربا وقطب های اون صحبت می کردم و آزمایشاتی براش اجرا کردم.
آخر سر واسه اینکه تشویق بشه یه سوال پرسیدم و یه جایزه سنگین واسش گذاشتم گفتم یه میکروسکوپ می خرم برات( فکرنمی کردم جواب درست بده و راه های که من به نظرم می رسید خیلی فنی و در سطح اون پیچیده بود)
اما در کمال ناباوری دیدم بعد کمتر از یک دقیقه فکر کردن جوابی داد که کفم برید، خودش که نمی دونست اما راه حلش از برهان خلف استفاده کرد.

چون مسئله رو اونطور که من میدیدم نمیدید ساده تر از اون بود که من درسشرو خونده بودم، یعنی من هم باید صورت مسئله رو عوض میکردم و جور دیگه ای میدیدم، محدودیت در ذهن نباید باشه

آخرشم 90 تومن ضررکردم:smile::smile::D
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من ترجیح میدم به خود مسئله وفکر کنم شاید مسیرپیدا کنم که بشه سوال رو به شکل دیگهای پرسید وراه حل رو ساده کرد.

یه روز داشتم برا خواهرزادم (سوم دبستان بود)درباره آهنربا وقطب های اون صحبت می کردم و آزمایشاتی براش اجرا کردم.
آخر سر واسه اینکه تشویق بشه یه سوال پرسیدم و یه جایزه سنگین واسش گذاشتم گفتم یه میکروسکوپ می خرم برات( فکرنمی کردم جواب درست بده و راه های که من به نظرم می رسید خیلی فنی و در سطح اون پیچیده بود)
اما در کمال ناباوری دیدم بعد کمتر از یک دقیقه فکر کردن جوابی داد که کفم برید، خودش که نمی دونست اما راه حلش از برهان خلف استفاده کرد.

چون مسئله رو اونطور که من میدیدم نمیدید ساده تر از اون بود که من درسشرو خونده بودم، یعنی من هم باید صورت مسئله رو عوض میکردم و جور دیگه ای میدیدم، محدودیت در ذهن نباید باشه

آخرشم 90 تومن ضررکردم:smile::smile::D
شاید هم با همان نود تومن آینده شو برای داشتن اعتماد به نفس براش بیمه کردی. :gol:
 

salaman

عضو جدید
شما لطف داری.
ما اگه بدونیم کجا ها باید سخت گیری بکنیم و کجا ها باید مدارا , اکثر راهها برامون هموار میشه.
مشکل اینه که اکثر ما ها , اونجا که باید سخت گیری کنیم , مدارا میکنیم و اونجا هم که باید مدارا بکنیم فوق العاده سخت گیر میشیم. نه؟

من نظرم اینه که محدودیت ذهنی زمانی پدید میاد که ذهن جوابرو داره اما از فهم مسئله می مونه
مثلا شاگردی سر کلاس خوابش می بره و زمانی که از خواب می پره متوجه میشه که معلم به همه شاگرد ها تاکید کرده مسئله پایان کلاس رو تا هفته دیگر تحویل بدهند.شاگرد و مسئله رو تابلو رو یادداشت کرده و هفته بعد تحویل معلم میده.با کمال تعجب معلم متوجه می شه شاگرد مسئله ای رو حل کرده که ذهن برخی از ریاضیدان ها رو مشغول کرده بود.
مسئله روی تابلو برای حل نبود بلکه معلم برای سختی درک ریاضی مسال زده بود و شاگرد اون رو با مسئله پایان کلاس اشتباه گرفته بود.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این طبیعت انسانه و انسان در بیشتر موارد از روش ازمون و خطا استفاده می کنه .به قول کارنگی ما انطور که فکر می کنیم نیستیم بلکه انگونه که فکر می کنیم هستیم.البته افرادی که مسائل رو با ذکر سوال از خودشون شروع میکنند مطمئنا ابتدا بایستی به صورت مسئله نگاه کنند نه به راه حل های حل مسئله .که البته با توجه به همون طبع انسانی خود من هم دچار اشتباهات فراوان می شم و گاهی به جای حل مسئله با سوالات بیهوده مسیر رو گم میکنم و به قول معروف ابرو رو می خوام درست کنم چشم رو کور می کنم.
این سوال شما باعث شد به مسائل با دید دیگری نگاه کنم .
از نظر قشنگتون ممنونم.
بقول اون دوستمون : راههای زیادی برای شناختن خدا هست.
اگه ناخواسته صورت مسئله رو پاک نکنیم و تنها به ذهنمون اعتماد نکنیم و روی نظریه هامون پافشاری نکنیم شاید زودتر به راه حل برسیم. مشکل عمده پافشاری در علم است که اگه نباشه , مسئله زودتر حل میشه. مرسی
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نظرم اینه که محدودیت ذهنی زمانی پدید میاد که ذهن جوابرو داره اما از فهم مسئله می مونه
مثلا شاگردی سر کلاس خوابش می بره و زمانی که از خواب می پره متوجه میشه که معلم به همه شاگرد ها تاکید کرده مسئله پایان کلاس رو تا هفته دیگر تحویل بدهند.شاگرد و مسئله رو تابلو رو یادداشت کرده و هفته بعد تحویل معلم میده.با کمال تعجب معلم متوجه می شه شاگرد مسئله ای رو حل کرده که ذهن برخی از ریاضیدان ها رو مشغول کرده بود.
مسئله روی تابلو برای حل نبود بلکه معلم برای سختی درک ریاضی مسال زده بود و شاگرد اون رو با مسئله پایان کلاس اشتباه گرفته بود.
شاگردی سر کلاس خوابش می بره و زمانی که از خواب می پره متوجه میشه که معلم به همه شاگرد ها تاکید کرده مسئله پایان کلاس رو تا هفته دیگر تحویل بدهند.شاگرد و مسئله رو تابلو رو یادداشت کرده و هفته بعد تحویل معلم میده.با کمال تعجب معلم متوجه می شه شاگرد مسئله ای رو حل کرده که ذهن برخی از ریاضیدان ها رو مشغول کرده بود.
مسئله روی تابلو برای حل نبود بلکه معلم برای سختی درک ریاضی مسال زده بود و شاگرد اون رو با مسئله پایان کلاس اشتباه گرفته بود.[/

این یعنی همه انچه من میخواستم بگم. درود بر شما :gol:
 

frooh

عضو جدید
ر رشته ما حرف اول رو تمرکز روی مشکل می زنه، یعنی اول باید درک کنیم مشکل وافعا چیست بعد فکر کنیم چطوری می توین حلش کنیم. تا مشکل رو نشناسی نمی تونی راه حل درست اراده بدی

از نظر شخصی امروزه پول حلال تمام دردهاست. قدیمترها همیشه فکر می کردم" پول خوشبختی نمی یاره اما نبودش 100% بدبختی می یاره" اما حالا واقعا به این رسیدم که پول خوشبختی می اره. 100 تا دلیل هم براشد ارم.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ر رشته ما حرف اول رو تمرکز روی مشکل می زنه، یعنی اول باید درک کنیم مشکل وافعا چیست بعد فکر کنیم چطوری می توین حلش کنیم. تا مشکل رو نشناسی نمی تونی راه حل درست اراده بدی

از نظر شخصی امروزه پول حلال تمام دردهاست. قدیمترها همیشه فکر می کردم" پول خوشبختی نمی یاره اما نبودش 100% بدبختی می یاره" اما حالا واقعا به این رسیدم که پول خوشبختی می اره. 100 تا دلیل هم براشد ارم.
در رشته شما این زیر شاخه ها هم وجود داره که میگن : نباید روی مشکل تمرکز کنیم باید روی راه حل ها تمرکز کنیم.
اون زیر شاخه ها عبارتند از :
مدیریت تغییر
مدیریت استراتژیک
مدیریت مهندسی ارزش
مدیریت دانش
مدیریت هماهنگی عام
مدیریت بحران
مدیریت توسعه
مدیریت منابع انسانی
مدیریت تحلیل
مدیریت سازمانی
مدیریت مهندسی مجدد
و خیلی ار زیر شاخه ها که روی مشکل تمرکز نمیکنه و همه شون روی راه حل تمرکز میکنند.
اونی که شما میگید تو مدیریت سنتی تعریف شده.
مرسی
 

frooh

عضو جدید
در رشته شما این زیر شاخه ها هم وجود داره که میگن : نباید روی مشکل تمرکز کنیم باید روی راه حل ها تمرکز کنیم.
اون زیر شاخه ها عبارتند از :
مدیریت تغییر
مدیریت استراتژیک
مدیریت مهندسی ارزش
مدیریت دانش
مدیریت هماهنگی عام
مدیریت بحران
مدیریت توسعه
مدیریت منابع انسانی
مدیریت تحلیل
مدیریت سازمانی
مدیریت مهندسی مجدد
و خیلی ار زیر شاخه ها که روی مشکل تمرکز نمیکنه و همه شون روی راه حل تمرکز میکنند.
اونی که شما میگید تو مدیریت سنتی تعریف شده.
مرسی

من مدیریت تغییر خوندم و گفته شما اصلا دست نیست. شناسایی مشکل گام اول در تحقیق مدیریت هست. دو نفر از دوستام در شرف از دست دادن fund هاشون هستند چون نمی تونن advisor هاشون رو قانع کنند که what's the problem .

statement of the problem مهم ترین بخش تز دکتری و ارشد در رشته مدیریت هست. فرق هم نمی کنه چه رشته ای از مدیریت را بخونی.

با عرض پوزش اصلا چیزی در مدیریت به نام مدیریت سازمانی (organizational management) !!! یا مدیریت هماهنگی عام (common coordination management) !!وجود ندارد. البته شاید ترجمه نادرست از دو مفهدم باشدکه من درک نکردم .

توضیحات کاملی هم در مورد باقی موارد که ذکر کردید دارم که ثابت می کنند این گفته درست نیست اما ارتباطی به موضوع تاپیک ندارد.
 
آخرین ویرایش:

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من خوnم مدیریت تغییر خوندم و گفته شما اصلا دست نیست. شناسایی مشکل گام اول در روش تحقیق مدیریت هست. دو نفر از دوستام در شرف از دست دادن fund هاشون هستند چون نمی تونن advisor هاشون رو قانع کنند که what's the problem .

statement of the problem مهم ترین بخش تز دکتری و ارشد در رشته مدیریت هست. فرق هم نمی کنه چه رشته ای از مدیریت را بخونی.
شناسائی مشکل و اسیب شناسی اون منجر به حل مشکل نمیشه.
انتخاب روش هست که میتونه در رفع یا کم اثر شدن مشکل مفید باشه.
کتابهایی که در رشته مدیریت در ایران تدریس میشه قدمت سی ساله داره و هیچکدومش بروز نیست. ترجمه ها هم سلیقه ای بوده و این مشکلات از اونجا ناشی میشه. :gol:
 

frooh

عضو جدید
شناسائی مشکل و اسیب شناسی اون منجر به حل مشکل نمیشه.
انتخاب روش هست که میتونه در رفع یا کم اثر شدن مشکل مفید باشه.
کتابهایی که در رشته مدیریت در ایران تدریس میشه قدمت سی ساله داره و هیچکدومش بروز نیست. ترجمه ها هم سلیقه ای بوده و این مشکلات از اونجا ناشی میشه. :gol:

کاملا حق با شماست و شناسایی مشکل به هیچ وجه منجر به حل مشکل نمی شه اما تا مشکل رو نشناسیم نمی تونیم براش راه حل ارائه بدیم. به مدیر دکتر سازمان هم می گن. چرا ، چون یک پزشک باید تمام و کمال بیمار رو معاینه بکنه تا به دلیل و ریشه مشکل برسه و بعد دوا تجویز بکنه. در علم پرشکی تا دکتر به مشکل اصلی پی نبره به هیچ وجه دوا نمی ده و فقط ازمایش ها رو تکرار میک نه. در مدیریت هم دقیقا همینه شما اول باید ریشه مشکل رو شناسایی کنید تا بتونید راه حل ارائه بدید.
متاسفانه درد مدیریت کشور ما همینه ، بدون شناخت مشکل و تنها از روی علائم مشکل شروع به نسخه پیچی می کنند و نتیجه عکس و زیان بار هم دریافت می کنند.
مانند همین برداشتن سوبسیده، چرا می خوایم سویسید ها رو برداریم؟ که چه مشکلی حل بشه؟ طرف اینکه یک گروه از نظربه پردازان معتفدند که سوبسید دادن اشتباه است که دلیل نمی شه یک مرتبه کل نظام مالی مردم را بهم بریزیم. همین الان در امریکا و اروپا سوبسید وجود دارد.
برداشتن سوبسید اگر منجر به حل یک مشکل شود و مشکلات بیشتری ایجاد نکند درست است اما راه حل کدام مشکل است؟! اگر جواب حقیقی سازی قیمتهاست، باید بپرسیم حقیقت سازی قیمتها کدام مشکل را حل می کند؟! و همین طور ادامه دهیم.
 
آخرین ویرایش:

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاملا حق با شماست و شناسایی مشکل به هیچ وجه منجر به حل مشکل نمی شه اما تا مشکل رو نشناسیم تنی تونیم براش راخ حل ارائه بدیم. به مدیر دکتر سازمان هم می گن. چرا ، چون یک پزشک باید تمام و کمال بیمار رو معاینه بکنه تا به دلیل و ریشه مشکل برسه و بعد دوا تجویز بکنه. در علم پرشکی تا دکتر به مشکل اصلی پی نبره به هیچ وجه دوا نمی ده و فقط ازمایش ها رو تکرار میک نه. در مدیریت هم دقیقا همینه شما اول باید ریشه مشکل رو شناسایی کنید تا بتونید راه حل ارائه بدید.
متاسفانه درد مدیریت کشور ما همینه ، بدون شناخت مشکل و تنها از روی علائم مشکل شروع به نسخه پیچی می کنند و نتیجه عکس و زیان بار هم دریافت می کنند.
دستوالعملهای نهفته در مدیریت های نوین برای درمان مشکلات سازمانهای سنتی و غیر مدرن جواب نمیده.
در ایران همه سیاست ها و تشکیلات سازمانی و اداری و فنی و اقتصادی و مالی بر اساس متد های خارج از رده و سنتی و مترود بنا میشه و تنها راه درمانشون اجرای مهندسی مجدد هست که سیستم این اجازه رو به شما نمیده.
بنا براین ضمن تایید فرمایشات شما میتونم بگم که : چاره شما اینه که به هر شکل ممکن و برای اینکه حداقل بتونید مدرک خودتونو بگیرید باید به همه هجویات مندرج در این کتابها مطابق نظر اونا توجه بکنید و رای بدید و آنقدر میانه روی بکنید که فقط نمره تونو بگیرید و صاحب مدرک بشید. بجز این کار رو انجام بدهید , از هر سو ضرر میکنید.
موفق باشید:gol:
 

frooh

عضو جدید
دستوالعملهای نهفته در مدیریت های نوین برای درمان مشکلات سازمانهای سنتی و غیر مدرن جواب نمیده.
در ایران همه سیاست ها و تشکیلات سازمانی و اداری و فنی و اقتصادی و مالی بر اساس متد های خارج از رده و سنتی و مترود بنا میشه و تنها راه درمانشون اجرای مهندسی مجدد هست که سیستم این اجازه رو به شما نمیده.
بنا براین ضمن تایید فرمایشات شما میتونم بگم که : چاره شما اینه که به هر شکل ممکن و برای اینکه حداقل بتونید مدرک خودتونو بگیرید باید به همه هجویات مندرج در این کتابها مطابق نظر اونا توجه بکنید و رای بدید و آنقدر میانه روی بکنید که فقط نمره تونو بگیرید و صاحب مدرک بشید. بجز این کار رو انجام بدهید , از هر سو ضرر میکنید.
موفق باشید:gol:


من مثل شما فکر نمی کنم، یادمون باشه که دمینگ با چهاده اصل بسیار ساده ژاپن بنجل ساز رو به ژاپن مدرن تبدیل کرد. بیشتر اصول مدیریت چه نوین و چه قدیمی قابلیت پیاده سازی در هز ساختاری رو دارند اگر تغییر در تکنولوژٍی ( تغییر در روش انجام کار) وجود داشته باشه و ریر ساخت اصلی فرهنگ سازمان است. اگر شما پذیرای تغییر باشید همه چیز عوض می شه و اگر نباشید هیچ چیزی تغییر نمی کنه حتی اگر به قول شما ساختار سازمان رو با مهندسی مجدد عوض بکنند. مانند این می مونه که شما یک فرد روستای بی سواد رو در یک کاخ ببرید، ایا رفتار اون روستایی مانند یک کاخ نشین می شه چون صرفا رفته در کاخ نشسته؟

من ارشدم رو در دانشگاه علامه خوندم و در جو ایران هم ساختار ثابت و سنتی رو شکستم و برخلاف همه دوستان از یک روش جدید برای محاسبه یک مفهوم عمومی استفاده کردم. خیلی سختی کشیدم اما بر خلاف گفته شما advisorام ازم کاملا دقاع کرد و تونستم داور رو قانع کنم که این روش بهتره. پس اگر بخوایم مجبور نیستیم به هجویات داخل کتابها کار داشته باشیم. سختی بیشتر است اما اجباری نیست. اکثر دانشجوها دوست دارند از راههای اثبات شده و ساده کار کنند
تا صرفا مدرک بگیرند. دوستان دیگری هم بودند که همین کار رو کردند، هرچند کم اما بودند و هستند.
شما هم موفق باشید.
 
آخرین ویرایش:

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من مثل شما فکر نمی کنم، یادمون باشه که دمینگ با چهاده اصل بسیار ساده ژاپن بنجل ساز رو به ژاپن مدرن تبدیل کرد. بیشتر اصول مدیریت چه نوین و چه قدیمی قابلیت پیاده سازی در هز ساختاری رو دارند اگر تغییر در تکنولوژٍی ( تغییر در روش انجام کار) وجود داشته باشه و ریر ساخت اصلی فرهنگ سازمان است. اگر شما پذیرای تغییر باشید همه چیز عوض می شه و اگر نباشید هیچ چیزی تغییر نمی کنه حتی اگر به قول شما ساختار سازمان رو با مهندسی مجدد عوض بکنند. مانند این می مونه که شما یک فرد روستای بی سواد رو در یک کاخ ببرید، ایا رفتار اون روستایی مانند یک کاخ نشین می شه چون صرفا رفته در کاخ نشسته؟




آموزه های چهارده گانه دمينگ


در اين يادداشت تصميم گرفتم كه آموزه هاي چهارده گانه دمينگ را بگذارم. در مورد هر آموزه اي،‌ يك متن كوچك به عنوان توضيح كوچكي از معناي آموزه گذاشتم. اگر احتمالا براي دوستان كمي تكراري هست ببخشيد.



چهارده آموزه دمينگ براي تغيير شكل مديريت

آموزه 1: اگر غايت شما رقابتي شدن و ماندن در كسب و كار و كار آفريني است، بهبود محصول و خدمات را هدف ثابت و مشخص خود قرار دهيد.

- دمينگ تنها را جهاني شدن و افزايش سود واقعي سازمان ها را در افزايش كيفيت مي داند. وي معتقد است هيچگاه حتي براي مدت كوتاه نيز ‌، براي افزايش سودهاي ظاهري نبايد كيفيت را قرباني كرد.



آموزه 2: فلسفه جديد را اقتباس كنيد. ما در دوران اقتصادي جديدي هستيم. مديران غربي بايد از چالش موجود آگاه شوند، مسئوليت هاي خود را بپذيرند و براي اعمال تغييرات، رهبري را به دست گيرند.



آموزه 3: براي دستيابي به كيفيت، از تكيه بر بازرسي گسترده دست برداريد. با ايجاد كيفيت در محصول، از همان آغاز كار نياز به بازرسي گسترده را از بين ببريد.

- دمينگ معتقد است كه بازرسي ايجاد كيفيت نميكند و هيچ ارزش افزوده اي براي سازمان ايجاد نمي كند. براي دستيابي به كيفيت و افزايش عايدي سازمان بايد كيفيت را در محصول ايجاد كرد.



آموزه 4: به كسب و كار مبتني بر پاداش بر اساس قيمت كالا پايان دهيد. در عوض هزينه هاي كلي را به حداقل برسانيد. هر نوع كالا را از يك تامين كننده بخواهيد و بر اساس يك رابطه دراز مدت مبتني بر وفاداري و اعتماد با او رفتار كنيد.

- دمينگ معتقد است تامين كننده بايد به عنوان جزئي از سازمان باشد و با وي رابطه اي كاملا دوستانه و بر پايه اعتماد برقرار كرد تا وي به دور از تنش هاي ناشي از حضور رقيبي ديگر، به ايجاد كيفيت پايدار در محصول بيانديشد.



آموزه 5: سيستم توليد و ارائه خدمات را پيوسته و هميشه بهبود بخشيد تا كيفيت و بهره وري بهبود يابد و در نتيجه هزينه ها به طور روز افزون كاهش پذيرد.

- تنها به كيفيت پيوسته و بهبود مستمر است كه مي توان هزينه هاي واقعي (قابل ديد و غير قابل ديد)‌ را كاهش داد و سود واقعي و پايدار براي سازمان به ارمغان آورد.



آموزه 6: آموزش در خصوص شغل را برقرار كنيد.

- دمينگ يكي از راهكارهاي بهبود كيفيت را بالا بردن سطح دانش كاركنان در مورد شغل مورد تصدي ايشان مي داند.



آموزه 7: رهبري را اعمال كنيد. هدف از نظارت بايد آن باشد كه به افراد ‌، ابزارها و دستگاه ها براي ارائه كار بهتر كمك برساند. نظارت بر مديريت و همچنين نظارت بر كارگران خط توليد، نيازمند تغيير كلي است.

- دمينگ معتقد است بيش از 80%‌ مشكلات كيفي سازمان بر عهده مديريت است.



آموزه 8: ترس را نابود كنيد تا هر كس بتواند براي شركت بطور موثر كار كند.

- دمينگ معتقد است ايجاد ترس در كاركنان و نظام تشويق و تنبيه نه تنها بر روي كاركنان اثر مثبت ندارد بلكه باعث ايجاد اضطرابي كاري و گاهي نيز خلق راه هاي فرار جديد از زير بار مسئوليت ها مي شود. وي معتقد است كه با اصلاح مديريت بايد كيفيت عملكرد كاركنان را بهبود بخشيد. سيستم تنبيه و تشويق امروزه در اغلب سازمانهاي ما به عنوان يك سيستم ضروري براي افزايش بهره وري وجود.



آموزه 9: موانع موجود ميان بخش هاي شركت را در هم بشكنيد. افراد در بخشهاي تحقيق، ‌طراحي، فروش و توليد بايد گروهي كار كنند تا مشكلاتي را پيش بيني كنند كه ممكن است در توليد ايجاد شوند يا مشتري هنگام استفاده از محصول يا خدمات با آنها مواجه گردد.

- دمينگ معتقد به بكارگيري كار گروهي و مهندسي همزمان به منظور كاهش هزينه و زمان دوباره كاري و اصلاح در فرآيندهاي مهندسي است.



آموزه 10: شعارها، اصرارها و هدف هايي كه براي نيروي كار تعيين مي كنيد و از طريق آنها مي خواهيد كه كارگران هيچ محصول معيوبي نداشته باشند و به سطح جديدي برسند را كنار بگذاريد. چنين تاكيدها و شعارهايي تنها روابط كينه توزانه ايجاد مي كنند. چرا كه عمده علل كيفيت پايين و بهره وري كم ناشي از سيستم است و بنابراين، خارج از حيطه قدرت نيروي كار قرار دارد.

- دمينگ معتقد است اينگونه شعارها و در كل مديريت بر پايه اهداف (MBO) نه تنها رقابت سالمي ايجاد نمي كند بلكه باعث از بين رفتن روحيه كار گروهي و كمك براي حل مشكلات در سازمان مي شود. وي به شدت مخالف مديريت بر پايه اهداف است كه البته اين روزها در جامعه ما رواج بسيار زيادي پيدا كرده.



آموزه 11- الف: استانداردهاي كاري (سهميه ها) را در كارخانه حذف كنيد. رهبري را جايگزين كنيد.

آموزه 11- ب: مديريت بر پايه اهداف را رها كنيد. مديريت بر پايه ارقام و اهداف رقمي را كنار بگذاريد و رهبري را جايگزين نماييد.

- مديريت بر پايه اهداف باعث ايجاد رقابت نا سالم و همچنين چشم پوشي كردن از زواياي پنهان كيفيت در محصول مي شود.



آموزه 12- الف: موانعي را كه كارگران ساعتي را از حق خود در مورد غرور استاد كاري محروم مي كند از ميان برداريد. سرپرستان بايد به جاري ارقام محض، مسئوليت كيفيت را بپذيرند.

آموزه 12- ب: موانعي را كه افراد بخش هاي مديريت و مهندسي را از حق خود در مورد غرور استاد كاري محروم مي كند از ميان برداريد. اين كار به طور ضمني به معناي براندازي ارزشيابي ساليانه يا درجه بندي استحقاقي و مديريت بر پايه اهداف است.

- دمينگ معتقد است محصول وقتي داراي كيفيت است كه كارگران از توليد آن محصول به غرور استادكاري دست يافته و از نتيجه كار خود احساس غرور كنند.





آموزه 13: براي آموزش و خود اصلاحي برنامه اي جدي تنظيم كنيد.

- تاكيد بر آموزش و بهبود مستمر.



آموزه 14: براي دگرگوني، تمام افراد شركت را به كار گيريد. دگرگوني يك وظيفه همگاني است.

- استفاده از نظرات و تجربيات همه سطوح سازمان براي ايجاد دگرگوني و تغيير در سازمان

اینا رو در ژاپن به اون شکلی که شما تصور میکنید , عملی نکردند.
اونا از مدیریت منابع انسانی شروع کردند و بعدش اقدام به طراحی سازمانی نمودند. در ایران به تخصص افراد و ویژه گیهای شخصیتی انسان اهمیتی داده نمیشه. مثلآ فردی که دارای شخصیت ژنتیکی ستادی است و تیپش هم واگراست و نوع هوشش هم درون فردی است , به اجبار رفته و کارشناس صنعتی شده و حالا هم در روابط عمومی بانک مرکزی ریاست میکنه. اینجوری نمیشه به همان نتایجی رسید که ژاپن میرسه.
 

frooh

عضو جدید
اون شخصی که به اجبار درس بخونه و از هیچ نظر با اون رشته سازگار نباشه به هیچ وجه نمی تونه در اون رشته موفق بشه.
ژاپن اول روی تکنولوژی به مفهومی که در مدیریت وجود داره کار کرد.
اول بک توضبح کوچیک بدم: تکنولوژی در مدیریت به معنای عام ان یعنی ابزار و وسابل مدرن نیست، تکنولوژی در مدیریت یعنی روش انجام کار.

ژآپنی ها با اموزش مدیران باعث تغییر در روش انجام کارها شدند، با همان مهندسان و کارگرانی که داشتند. یعنی دمینگ همین چهارده اصل رو به مدیران آنها القا کرد و با همان منابع انسانی قبلی موجب تحول شد چون روشهای انجام کارهاشون رو تغییر دادند. بعد هم شروع به اموزش به سطوح پایین تر کردند.
یکی از مشکلات کشورهای جهان سوم اینه که علم مدیریت رو قبول ندارند. مثلا یک نگاه به آگهی های استخدامی سازمانها و شرکتهای ایرانی در اینترنت بندازید. مدیر می خواهند بعد نوشتند
" ترجیحا مهندس صنابع، مکانیک یا..." اصلا فلسفه رشته (agricultural mba, electronic mba و....)mba چیست؟ مگر جز اینه که این رشته فریاد می زنه اگر متخصص دیگر رشته ها هستید و می خوایددر رشته خودتون مدیر هم بشید باشد 32 واحد مدیریتی هم پاس کنید.

وقتی کسی در پستی قرار می گیره که علم آن رو نداره همین می شه. کشورهای پیشرفته روی دوش مدیرانشون حرکت می کنند و منابع انسانی دیگر ابزارهای تحقق اهداف از پیش طراحی شده هستند.
 

frooh

عضو جدید
یک مطلب دیگر زمانی ما پیشرفت می کنیم که قبول کنیم ما نمی دونیم، ما نمی تونیم پس نیاز به راهنمایی و کمک داریم. مانند دانش آموزی که نمی تونه یک مساله رو حل کنه و قبول می کنه آن را یاد بگیرد.
کشوری چون امارات که 30 سال پیش در چادر زندگی می کردند الان مانند کشورهای صنعتی شده چرا چون قبول کرده علمش رو نداره، توانایی اش را ندارد اما پولش را دارد پس از ان استفاده می کنم و به کسی می دهد که به او باد بدهد، برایش بسازد و ...
ما ایرانیها فقط بلدیم ادعا بکنیم که می توانیم، برای همین 100 بار یک کار را با ازمون- خطا انجام می دهیم ، کلی هزینه می کنیم، اخر سر هم ناتمام رها می کنیم یا نتیجه خیلی کمی می گیریم.ژاپنی ها قبول کردند نیاز به کمک دمینگ دارند.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اون شخصی که به اجبار درس بخونه و از هیچ نظر با اون رشته سازگار نباشه به هیچ وجه نمی تونه در اون رشته موفق بشه.
ژاپن اول روی تکنولوژی به مفهومی که در مدیریت وجود داره کار کرد.
اول بک توضبح کوچیک بدم: تکنولوژی در مدیریت به معنای عام ان یعنی ابزار و وسابل مدرن نیست، تکنولوژی در مدیریت یعنی روش انجام کار.

ژآپنی ها با اموزش مدیران باعث تغییر در روش انجام کارها شدند، با همان مهندسان و کارگرانی که داشتند. یعنی دمینگ همین چهارده اصل رو به مدیران آنها القا کرد و با همان منابع انسانی قبلی موجب تحول شد چون روشهای انجام کارهاشون رو تغییر دادند. بعد هم شروع به اموزش به سطوح پایین تر کردند.
یکی از مشکلات کشورهای جهان سوم اینه که علم مدیریت رو قبول ندارند. مثلا یک نگاه به آگهی های استخدامی سازمانها و شرکتهای ایرانی در اینترنت بندازید. مدیر می خواهند بعد نوشتند
" ترجیحا مهندس صنابع، مکانیک یا..." اصلا فلسفه رشته (agricultural mba, electronic mba و....)mba چیست؟ مگر جز اینه که این رشته فریاد می زنه اگر متخصص دیگر رشته ها هستید و می خوایددر رشته خودتون مدیر هم بشید باشد 32 واحد مدیریتی هم پاس کنید.

وقتی کسی در پستی قرار می گیره که علم آن رو نداره همین می شه. کشورهای پیشرفته روی دوش مدیرانشون حرکت می کنند و منابع انسانی دیگر ابزارهای تحقق اهداف از پیش طراحی شده هستند.
چند روز پیش نزدیک 90 نفر از بهترین اساتید دانشگاه مجبور به استعفا شدند. در هیچ کجای دنیا عضو هیئت علمی بازنشسته نمیشه . اما اینجا اخراج هم میشه. بنابراین اینجا کسی نمیخواد کشور ما پیشرفت کنه. حالا شما این رشته رو بخون بعد مدرک بگیر بعدشم تلاش نکن کار خوب بکنی چون اخراج میشی. فقط باش که بدونند هستی و سر ماه هم حقوقتو بگیر و تمام .
 

frooh

عضو جدید
چند روز پیش نزدیک 90 نفر از بهترین اساتید دانشگاه مجبور به استعفا شدند. در هیچ کجای دنیا عضو هیئت علمی بازنشسته نمیشه . اما اینجا اخراج هم میشه. بنابراین اینجا کسی نمیخواد کشور ما پیشرفت کنه. حالا شما این رشته رو بخون بعد مدرک بگیر بعدشم تلاش نکن کار خوب بکنی چون اخراج میشی. فقط باش که بدونند هستی و سر ماه هم حقوقتو بگیر و تمام .

خبر نداشتم. اساتید کدوم دانشگاهها؟
مطمئنا به جای که برای کارم ارزشی قائل نباشند بر نمی گردم. این یک امر طبیعی است.
 

Similar threads

بالا