بابایی یک تومن چک میده دست بچه ش میگه برو به زورم شده از اونی که کشیده بگیرش ...
بچه میره طرفو پیدا میکنه میگه چکتو بگیر پول بده و گرنه خودت میدو نی...
طرف شروع می کنه به التماس و خواهش که الان ندارم ، یه وقته دیگه بده و ..ازاین حرفا !
پسره میاد داستانو به باباه میگه و اینکه یه وقت بش بده گناه داره دسش تنگه ..
باباه دو تومن میده پسره میگه برا خودت اما فردا دوباره برو سراع طرف هر جوری شده پول و بگیر ..
پسره فردا ش میره در خونه ش اون و همینکه اون اقامی خواد داستانه گریه زاری رو شروع کنه ...
پسره میگه ...برامن ابغوره نگیر من پولمو میخوام مگه میشه این دوره زمونه ادم یه تومن پول تو جیبش نباشه ؟ ها ؟
کلا اینکه .... مومن همه را به کیش خود پندارد ..
این بگیر ببندا ی بدحجابی بخاطر بدچش بودن ادمای مومن وگرنه خارجیا کافر که چشمشون از این بابات پاک پاکه ..
ایا این داستانه با او دوخط پ ایینی ربطی باهم دارند؟
بچه میره طرفو پیدا میکنه میگه چکتو بگیر پول بده و گرنه خودت میدو نی...
طرف شروع می کنه به التماس و خواهش که الان ندارم ، یه وقته دیگه بده و ..ازاین حرفا !
پسره میاد داستانو به باباه میگه و اینکه یه وقت بش بده گناه داره دسش تنگه ..
باباه دو تومن میده پسره میگه برا خودت اما فردا دوباره برو سراع طرف هر جوری شده پول و بگیر ..
پسره فردا ش میره در خونه ش اون و همینکه اون اقامی خواد داستانه گریه زاری رو شروع کنه ...
پسره میگه ...برامن ابغوره نگیر من پولمو میخوام مگه میشه این دوره زمونه ادم یه تومن پول تو جیبش نباشه ؟ ها ؟
کلا اینکه .... مومن همه را به کیش خود پندارد ..
این بگیر ببندا ی بدحجابی بخاطر بدچش بودن ادمای مومن وگرنه خارجیا کافر که چشمشون از این بابات پاک پاکه ..
ایا این داستانه با او دوخط پ ایینی ربطی باهم دارند؟
آخرین ویرایش:
