من یه کم حرف دارم
بزنم؟
اگه يکمه ايراد نداره بگو
اگه يکمه ايراد نداره بگو
پس چرا هیچ کس از من تعریف نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟من که از اون مهدبونتتلم که؟؟؟؟؟
داستان خیر و شر
دو رفيق بودند به نام"خير" و "شر". روزي آهنگ سفر كردند. هر يك توشه ي راه و مشكي پر آب با خود برداشتند و
رفتند تا به بياباني رسيدند كه ازگرما چون تنورى تافته بود و آهن در آن از تابش خورشيد نرم مي شد.
خير كه بي خبر از اين بيابان سوزان،آب هاى خود را تا قطره آخر،آشاميده بود تشنه ماند امّا چون از بد ذاتي رفيق خود
خبر داشت،دم نمي زد* ؛ تاجايى كه از تشنگى بى تاب شد و ديده اش تار گشت .
سر انجام دو لعل گران بهايى را كه با خود داشت، در برابر جرعه اى آب به شر واگذاشت .
شر به سبب خبث* طینت* آن را نپذيرفت و گفت: از تو فريب نخواهم خورد. اكنون كه تشنه اى لعل مى بخشى و
چون به شهر رسيديم آن را باز مى ستانى .چيزى به من ببخش كه هر گز نتوانى آن را پس بگيرى.
خير پرسيد:منظورت چيست؟
گفت: چشم هايت را به من بفروش.
خير گفت: از خدا شرم ندارى كه چنين چيزىاز من مىخواهى؟ بيا و لعل ها را بستان و جرعه اى آب به من بده.
حالى آن لعل آبدار گشاد پیش آن ريگ آبدار نهاد
گفت مردم ز تشنگى در ياب آتشم را بكش به لختی آب
شربتى آب از آن زلال چونوش يا به همّت ببخش يا بفروش
هر چه خير التماس كرد، سود نبخشيد و چون از تشنگى جانش به لب رسيد ، تسليم گشت و:
گفت برخيز تيغ و دشنه* بيار شربتى آب سوى تشنه بيار
ديده ى آتشين من بر كش و آتشم را بكش به آبى خوش
شركه آن ديد ، دشنه باز گشاد پيش آن خاك تشنه رفت چوباد
در چراغ دو چشم او زد تيغ نامدش كشتن چراغ دريغ
چشم تشنه چو كرده بود تباه آب نا داده كرد همّت راه
جامه و رخت و گوهرش بر داشت مرد بى ديده را تهى بگذاشت
چوپان توانگرى كه گوسفندان بسيار داشت ، با خانواده ى خود از بيابان هامىگذشت وهر جاآب و گياهى مىديد، دو
هفته اى مى ماند وپس از آن گلّه را برای چرا به جاى ديگر مى برد. از قضاآن روزها گذارش به آب بيابا ن افتاد . دختر
چوپان به جست وجوى آب روان شد وبه چشمه اى دور از راه بر خورد .كوزه اى از آب پر كرد و همين كه خواست به
خانه باز گردد ، از دور ناله اى شنيد. بر اثر* ناله رفت. ناگهان جوانى را ديد نابينا كه بر خاك افتاده است و از
درد و تشنگى مىنالد و خدا را مىخواند.پيش رفت. و از آن آب خنك چندان به او داد تا جان گرفت و چشم هاى كنده
ى او را كه هنوز گرم بود،بر جاى خود گذاشت و آن را محكم بست . پس از آن جوان را با خود به خانه برد و غذا و
جاى مناسبىبرايش آماده كرد .
شبانگاه كه چوپان به خانه باز آمد ، جوانى مجروح و بيهوش را در بستر يافت و چون دانست كه ديدگانش از نابينايى
بسته است ، به دختر گفت :درخت كهنى در اين حوالى است كه داراى دو شاخه ى بلند است . برگ يكى از شاخه
ها براى درمان چشم نابيناست و برگ شاخه ى ديگر موجب شفاى صرعيان*. دختر از پدر كمك خواست تا چشم
جوان را در مان كند . پدر بى درنگ مشتى برگ به خانه آورد و به دختر سپرد . دختر آن ها را كوبيد و فشرد و آبش را
در چشم بيمار چكاند . جوان ساعتى از درد بى تاب شد و پس از آن به خواب رفت.
پنج روز چشم خير بسته ماند و او بى حركت در بستر آرميد . چون روز پنجم آن را گشودند :
چشم از دست رفته گشت درست شد بعينه* چنان كه بود نخست
خيرهمين که بينايی خود را بازيافت به سجده افتاد و خدا را شکر گفت و از دختر و پدر مهربان او نيز سپاس گزاری
کرد.اهل خانه هم شادگشتند.پس ازآن خير هرروز با چوپان به صحرا می رفت و در گلّه داری به او کمک می کرد و
براثرخدمت و درست کاری هر روز نزد پدر و دختر عزيزترمی شد.
چون مدّتی گذشت،خير به دختر علاقه مند شد؛ زيرا که وی جان خود را به دست او باز يافته بود وپيوسته نيز از لطف
ومحبّت او برخوردار *می شد اما با خود می انديشيد که اين چوپان توانگر با اين همه مال و منال *هرگز دختر خود را
به مفلسی *چون او نخواهد داد و چگونه می تواند، بی هپچ اندوخته و مال، دختری را بدپن جمال و کمال به دست
بپاورد.سر انجام عزم سفر کرد تا بپش از اپن دل به دختر نبندد.
شبانگاه قصد سفر را با چوپان در مپان گذاشت و گفت: نور چشمم از توست و دل و جان باز پافته ی تو . از
خوان*توبسی خوردم و از غرپب نوازی تو بسی آسودم.از من چنان که باپد سپاس گزاری بر نمی آپد،مگرآن که خدا
حق تو را ادا کند. گرچه از دوری تو رنجور و غمگپن خواهم شد ، امّا دپرگاهی است که از ولاپت خوپش دور
افتاده ام؛اجازه می خواهم که فردا بامداد به سوی خانه ی خود عزپمت کنم.*
چوپان از اپن خبر سخت اندوهگپن شد و گفت: ای جوان، کجا می روی؟ می ترسم که باز گرفتار رفپقی چون
شربشوی؛ همپن جا در ناز ونعمت بمان.
جز پکی دختر عزپز مرا نپست وبسپار هست چپز مرا
گرنهی دل به ما و دختر ما هستی از جان عزپزتر بر ما
بر چنپن دختری به آزادی اختپارت کنم* به دامادی
وآن چه دارم ز گوسفندوشتر دهمت تا ز ماپه * گردی پر
خپر که اپن خبر را شنپد،شادمان شد و از سفر چشم پوشپد.فردای آن روز جشنی بر پا کردند وچوپان دختر خود را به
خپر داد.خپر پس از رنج بسپار به خوش بختی وکام پابی رسپد.
پس از چندی چوپان با خانواده ی خود ازآن جاپگاه کوچ کرد.خیر پپش از حرکت به سوی درختی که شفا بخش چشم
های او بود رفت و دو انبان از برگ های آن - پکی برای علاج صرعپان و دپگری برای درمان نابپناپان - پر کرد و با خود
برداشت و همگی به راه افتادند.
خانوده ی چوپان راه درازی را پپمود تا به شهر رسپد.از قضا دختر پادشاه آن شهر به بپماری صرع مبتلا بود و هپچ
پزشکی از عهده ی درمان او بر نمی آمد.پادشاه شرط کرده بود که دختر خود را به آن کس بدهد که دردش را علاج
کند و سر آن کس را که جمال دختر را ببپند و چاره ی دردش نکند، از تن جدا کند. هزاران کس از آشنا و بپگانه در
آرزوی مقام وشوکت*،سرخوپش به باد دادند.
خير با شنپدن اپن خبر کسی را نزد شاه فرستاد و گفت که علاج دختر در دست اوست و بی آن که طمعی داشته
باشد،برای رضای خدا در اپن راه می کوشد. شاه با مپل پذپرفت و گفت:"عاقبت خپر باد چون نامت". سپس او را با
پکی از نزدپکان به سرای دختر فرستاد.
خپر دختر را دپد که بسپار آشفته و بی آرام است. نه شب خواب و نه روز آرام دارد. بی درنگ مقداری از آن برگ ها را
که همراه داشت، ساپپد و با آن شربتی ساخت و به دختر خوراند. همپن که دختر آن شربت را خورد ، از آشفتگی
بپرون آمد و به خواب خوشی فرو رفت. پس از سه روز بپدار شد و غذا طلبپد. شاه که اپن مژده را شنپد ،
بی درنگ نزد دختر رفت و از دپدن او ، که آرامش پافته و با مپل غذا خورده بود ، بسپار شاد شد . پس به دنبال خپر
فرستاد وبه او خلعت*و زر و گوهر فراوان بخشپد.
از قضا وزپر شاه نپز دختری زپبا داشت که بپماری آبله دپدگانش را تباه*ساخته بود.از خپر خواست که چشم دخترش
را درمان کند.خپر با داروی شفابخش خود چشم آن دختر زپبا را بپنا کرد. پس از آن خپر از نزدپکان شاه شد و هر روز
برجاهش افزوده می گشت تا آن که پس ازمرگ شاه بر تخت شاهی نشست.اتفاقا روزی با همراهان برای گردش به
باغی می رفت ،در راه شر را ديد، او را شناخت و فرمان دادکه در حال فراغت او را به نزدش ببرند . چوپان ، که از
ملازمان*او بود، شمشيربه دست، شر را نزد شاه برد . شاه نامش را پرسيد. گفت:نامم"مبشر" است.
شاه گفت:نام حقپقی خود را بگوی.
گفت:نام دپگری ندارم.
شاه گفت:نامت شرّ است. تو آن نپستی که چشم آن تشنه را برای جرعه ای آب بپرون آوردی و گوهرش ربودی و آب
نداده با جگر سوخته در بپابان تنهاپش گذاردی؟ اکنون بدان که:
منم آن تشنه ی گهر برده* بخت من زنده بخت تو مرده
تو مرا کشتی و خدای نکشت مقبل*آن کز خدای گپرد پشت
دولتم چون خدا پناهی داد اپنکم تاج و تخت شاهی داد
وای بر جان تو که بد گهری جان بری کرده ای و جان نبری
شرچون در او نگرپست،وی را شناخت و خود را به زمپن انداخت و:
گفت* زنهار اگر چه بد کردم در بد من مبپن که خود کردم
نام من شر است و نام تو خپر.پس من اگر مناسب نام خود بدی کرده ام، تو نپز مناسب نام خود نپکی کن.خپر او را
بخشپد و آزاد کرد اما چوپان که داستان خبث طپنت او را از دهان خپر شنپده بود و می دانست که وجود او پپوسته
موجب رنج دپگران خواهد شد، با شمشپر سرش را از تن جدا کرد.
گفت اگر خپر هست خپراندپش* تو شری ، جز شرت نپاپد پپش
درتنش جست و پافت آن دو گهر تعبپه کرده در مپان کمر
آمد آورد پپش خپر فراز گفت گوهر به گوهر آمد باز
مطمئني اين يکم بود
پس چرا هیچ کس از من تعریف نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟من که از اون مهدبونتتلم که؟؟؟؟؟
چه عجب یه پست با محتوا زدی تو...اره دیگه
خوندی؟
اینو راست میگه با من برخورد نداشتی وگرنه به جای سمیرا اسم منو می نوشتی
مگه زیاد بود اوناآره دیگه
یکم + یکم + یکم + .... همین اندازه میشه:دی
چه عجب یه پست با محتوا زدی تو...
مگه زیاد بود اونا
میگم ثبت کننالبته کم نه
می دانی چیه بستگی داره شما با چه واحدی اندازه بگیری فکر کنم واحدت در سازمان استاندارد ثبت نشده
ولی خوب مهم اینه قشنگ بود
میگم ثبت کنن
پس اینارو هم بخون
فریب تبلیغات LED را نخوریم
این روزها بازار لوازم خانگی جهان و به تبع آن ایران آماج هجوم کالاهای مختلف بوده و هر یک از شرکتهای صنعتی و تولیدی جهان در رقابت با سایر شرکتها سعی میکنند مدلهای جدیدی را روانه بازار کشورمان کرده و مشتریان را به سمت خود جلب کنند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با نگاهی به انواع و اقسام کالاها به ویژه در حوزه لوازم خانگی میتوان متوجه شد که شرکتهای فعال در این عرصه به طور متناوب مدلهای جدید خود را روانه بازار کرده و هر روز در پی افزایش سهم خود در بازارهای جهانی هستند.
در این بین شرکتهای جهانی علاوه بر ایجاد تغییراتی در مدلهای جدید خود سعی میکنند قیمت این محصولات را نیز تا جایی که امکان دارد، ثابت باقی نگه دارند که این موضوع باعث جذب مشتریان بیشتری میشود.
اما طی یکی دو سال اخیر یکی از محصولاتی که تبلیغات زیادی روی آن انجام شده، تلویزیونهای ال.ای.دی (LED) است. نوعی از تلویزیون که نسل بعد از ال.سی.دی (LCD) محسوب میشود.
در مورد تلویزیونهای ال.سی.دی تاکنون صحبتهای زیادی شده، اما در مورد تلویزیونهای ال.ای.دی کمتر.
بد نیست در این بین سری به دنیای تلویزیونهای ال.ای.دی زده و به طور مختصر با این نوع تلویزیونها آشنا شویم.
ال.ای.دی مخفف عبارت دیود تشعشع نور (Light-Emitting Diode) است. نمایشگرهای ال.ای.دی آن دسته از نمایشگرها هستند که از دیودهای نورافشان برای نمایش تصاویر استفاده میکنند و این دسته از نمایشگرها در اندازههایی بسیار بزرگ و در مکانهایی خاص کاربرد دارند.
با این وجود باید سوال کرد که چرا این دیودهای نورافشان تحت عنوان تلویزیون به خانهها یا محل کار افراد راه یافتند؟
نکته جالب اینجاست که برخی از شرکتهای معتبر جهان توانستهاند با استفاده از عنوان ال.ای.دی به سود سرشاری دست پیدا کنند و این در حالیست که محصول آنها در واقع ال.ای.دی نبوده است!
به عنوان مثال یکی از شرکتهای کرهیی با سری جدید ال.سی.دیهای خود که از ال.ای.دی برای روشنسازی صفحه بهره میگیرند، توانسته سهم مناسبی را در بازار بهدست آورد. این در حالیست که این نوع تلویزیونها ال.ای.دی نیستند.
همین موضوع اعتراضهایی را نیز نسبت به نحوه تبلیغات این شرکت برانگیخته است.
یک دیود نورافشان یا همان ال.ای.دی هماکنون بسیار بزرگتر از آنست که بتواند جایگزین یک پیکسل به عنوان مثال در تلویزیون خانگی شود.
ساخت تلویزیون ال.ای.دی در مجموع پرهزینهتر از تلویزیونهای کنونی بوده و قیمت آن نیز حدود دو برابر همتای خود یعنی ال.سی.دی موجود در بازار و حتی پلاسماست.
تاکنون نمایشگرهای ال.سی.دی از لامپهای فلورسنت برای روشنسازی صفحه استفاده میکردند. استفاده از این لامپها مشکلاتی را به همراه داشت که از جمله آنها میتوان به نبود قابلیت نمایش رنگ مشکی بطور کامل و عمیق اشاره کرد، چرا که لامپهای فلورسنت همیشه روشن بوده و مقداری نور از آنها رخنه میکند.
فقدان قابلیت نمایش این رنگ به طور عمیق موجب افت وضوح تصویر میشود. همچنین فقدان طیف وسیعی از رنگها در فلورسنت نیز اشباع رنگ را محدود میکند. این مشکلات باعث شد تا صنعت صوتی و تصویری جهان به سمت بهکارگیری فنآوری جایگزین جدیدی جهت روشنسازی صفحهای ال.سی.دی سوق داده شود و آن چیزی نبود جز استفاده از ال.ای.دی.
تلویزیونهای ال.ای.دی در هر صورت میزان برق کمتری نسبت به آن دسته از ال.سی.دیها که به لامپهای فلورسنت مجهزند، مصرف میکنند.
تلویزیونهای ال.سی.دی که از ال.ای.دی برای روشنسازی صفحه بهره میگیرند، از چهار جنبه نسبت به ال.سی.دیهایی که از فلورسنت برای انجام این کار استفاده میکنند، برتر هستند:
- تولید تصویری شفاف و واضحتر و نیز تیرگی عمیقتر (فقط در نوع دوم نه Edge LED)
- باریکی قابل توجه عرض نمایشگر نوع اول یا Edge LED
- مصرف برق کمتر
- ارایه طیف رنگ وسیعتر
یادآوری میشود که نخستین تلویزیونی که از ال.ای.دی در بخش پشتی خود برای روشنسازی استفاده میکرد، توسط شرکت سونی در سال 2004 میلادی معرفی شد.
همچنین باید به این نکته توجه کرد که وضوح تصویر یک تلویزیون ال.سی.دی که برای روشنسازی صفحه از ال.ای.دیهای تعبیه شده در پشت خود بهره میگیرد، به مراتب بالاتر از آن نوع است که ال.ای.دیها را در پیرامون خود جای داده است.
* * وضعیت تولید ال.ای.دی در ایران
بازار صوتی و تصویری ایران نیز چند سالی میشود که مهمان ال.ای.دیهای تولید داخل یا وارداتی است.
به گفته محمدرضا شهیدی - دبیر انجمن تولیدکنندن لوازم صوتی و تصویری - در سال گذشته تنوع تولید تلویزیون در کشور به 140 مدل رسید و همچنین از کل تلویزیون کشور در سال گذشته 80 درصد مربوط به ال.سی.دی و ال.ای.دی و 20 درصد آن مربوط به تلویزیونهای لامپی بود.
امکان دید در شب با تلفنهای همراه میسر میشود
یک محقق مهندسی در دانشگاه فلوریدا دستگاه دید در شبی را طراحی کرده که میتواند به دلیل ریز بودنش بهراحتی در تلفنهای همراه، شیشههای عینک و شیشههای جلوی خودرو بهکار گرفته شود.
به گزارش سرویس ارتباطات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این دستگاه تصویری بسیار کوچک از فنآوری دیود نوری ارگانیکی مشابه با فنآوری بهکار گرفته شده در نمایشگرهای تلفنهای همراه یا لپتاپها برای دید در شب استفاده میکند. اما برخلاف سیستمهای ویژه دید در شب که سنگین و گران هستند، به اندازه کاغذ باریک بوده، سبک و ارزان است.
دستگاههای ویژه دید در شب از فوتوکاتد برای تبدیل فوتونهای مادون قرمز نامریی به الکترونها استفاده میکنند. الکترونها تحت ولتاژ بالا شتاب داده میشوند و به نمایشگر فسفری هدایت شده و تصاویر سبز رنگ از اشیایی تولید میکنند که با چشم در تاریکی قابل مشاهده نیستند.
این روند نیازمند هزاران ولت و لوله خلاء ساخته شده از شیشه ضخیم است، در حالی که در دستگاه تصویری ساخته شده جدید لایههای متعدد از مواد نواری شکل باریک نیمهرسانای ارگانیکی جایگزین لوله خلاء شدهاند.
دستگاهها یا دوربینهای دید در شب متداول چند کیلوگرم وزن و قیمتهای بالایی دارند، در حالی که دستگاه ساخته شده توسط این محقق چند گرم بیشتر وزن نداشته و تولید آن برای سازندگان ارزان خواهد بود زیرا کارخانهها میتوانند از تجهیزات مشابه مورد استفاده برای ساخت نمایشگرهای لپتاپها یا تلویزیونهای صفحه تخت استفاده کنند.
وی همچنین معتقد است که سطح فنآوری به کار رفته در تولید تلویزیونهای ال.سی.دی فرق چندانی با تلویزیونهای ال.ای.دی ندارد و معمولا محصولات جدیدی که در شرکتهای خارجی به تولید میرسند، بعد از گذشت سه تا چهار ماه وارد ایران میشوند.
اينهمه دخترخوووووووووووووب!آدم بايد بادقت چشماشوبازکنه ودوروبرشوببينه!!!!!!!!!!
کوري ديگه!!!!!!!!!!
بیشتر از این باز نمیشه
نگاه کردم
گشتم نبود نگرد نیست
حالا چرا فحش میدی؟
کوري ديگه!!!!!!!!!!
راست ميگي به خدا..اسم منم نبود!!!!!ای بابا ...هر چی گشتم اسممو پیدا نکردم...پیدا کردین منو خبر کنین...
خدا نکنه...مگه من مردم؟
نه
نخیرم،سیندی عقچ خود خودمه......
بععععععععععله.....
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
جملات باحال | گفتگوی آزاد | 1 | ||
ن | اصفهانیای باحال بیایند تو | گفتگوی آزاد | 1 | |
سوتی های باحال | گفتگوی آزاد | 10 | ||
امتحان جمله سازی(کمک در نوشتن یه امضای باحال!!) | گفتگوی آزاد | 37 | ||
نظر سنجی باحال.......... | گفتگوی آزاد | 35 |