پرسپولیسی یا استقلالی بودن گزارشگران تلویزیون !…

parichehr16

عضو جدید
بحث در مورد پرسپولیسی یا استقلالی بودن گزارشگران تلویزیون یک بحث همیشه داغ است و اتفاقا نظریات مختلفی هم در این ارتباط وجود دارد. برخی از علاقه مندان فوتبال با قاطعیت از پرسپولیسی بودن یک گزارشگر خاص حرف میزنند و عده ای دیگر با همان قاطعیت میگویند طرف استقلالی است و در واقع هرکدام دیدگاه های خاص خود را در این ارتباط دارند



۱) عادل فردوسی پور- پرسپولیسی دو آتشه!

تنها گزارشگر صاحب سبك تلویزیون ایران كه راحت می‌تونه ادعا كنه شیوه گزارشگری ورزشی ایران را متحول كرده. الان حتی گزارشگرهای بسكتبال و هندبال هم سعی می‌كنند مثل او بینندگان را در جریان اطلاعات جانبی قرار بدهند. جوانی خیلی مستعد كه آگاهی‌هایش بر عقلش غلبه نكرده. به این تعبیر كه می‌دونه آگاهی‌هایش را چه زمانی ارائه بدهد و چه زمانی از ارائه آنها چشم‌پوشی كند. خیلی تند و جویده حرف می‌زنه ولی این نه تنها اصلاً شنونده را ناراحت نمی‌كنه، تازه باعث می‌شه احساس صمیمیت هم بكنه. وقتی می‌بینه گزارشگر با هیجان كاملاً طبیعی (و نه هیجان مصنوعی خیابانی) و به زبان عامیانه خود مردم، اینقدر قشنگ بازی را گزارش می‌كنه، كاملاً می‌ره تو جو بازی. فردوسی پور خیلی مطالعه می‌كنه و به قول خودش یك عشق فوتبال واقعیه. ناشناس‌ترین بازیكن‌ها رو می‌شناسه و نكات ریزی از زندگیشون نقل می‌كنه كه یخ سردترین بازی‌ها رو هم می‌تونه بشكنه. ضمن اینكه می‌دونه این اطلاعات رو چه زمانی ارائه بده.
می‌دونه وقتی كه بازی از تب و تاب افتاده و تماشاگر داره كسل می‌شه باید دوباره حواسش رو جلب كرد و این بهترین وقت دادن اطلاعاته. نه اینكه تو هیجان‌انگیزترین صحنه‌های بازی آمار بازی‌های گذشته را بخواهد بخواند. فردوسی‌پور خودش یك كارشناس فوتباله و كاملاً بر سبك‌های بازی و سیستم هایی كه تیم‌ها برپایه اون چیده شده‌اند و حتی تاریخچه سیستم تیم آگاهی داره و خیلی خوب، خیلی بهتر از كارشناس‌هایی كه دعوت می‌كنه، تماشاگر را در جریان مسائل فنی بازی می‌گذاره.
سبك حرف زدنش خیلی جالبه. «چه می‌كنه این فلانی» كه كاملاً از زبان او وارد ادبیات مردم ما شد. علاوه بر این تیكه‌هایی كه خیلی راحت به بازیكنان كم‌كار می‌اندازه، بدون توجه به اینكه طرفداران اون تیم او را به هواداری از دیگری متهم می‌كنند، خیلی آدم رو سر حال می‌آره. بازی ایتالیا و سوئد در یورو ۲۰۰۴ تیكه بسیار بسیار جالبی به دل‌پی‌یرو انداخت، بعد از یك ضربه فنی كه روی دروازه سوئد زد: «نشون می‌ده هنوز یه چیزهایی از فوتبال یادش مونده…!!!» یا در بازی پرسپولیس- پیكان برای اشاره به شایعاتی درباره بی‌اقتداری زوبل: «این هم آقای زوبل، سرمربی پرسپولیس. حداقل اینطور می‌گن!!!!!!»
او خیلی راحت به همه بزرگان فوتبال تیكه می‌اندازه، بدون اینكه بترسد كه او را به هواداری از تیم خاصی متهم كنند. اعلان‌های آغازین برنامه نود فوق‌العاده جذاب و جنجالی هستند. به ویژه وقتی رهبری‌فر و انصاریان را شایسته عضویت در تیم ملی رزمی ایران می‌داند، یا گل‌نزنی‌های مهاجمان استقلال و قهر و آشتی های سامره را تو بوق می‌كنه و راحت از تصمیمات تیم‌ها انتقاد می‌كنه. خیلی باش حال می‌كنم. فوتبال با صدای فردوسی‌پور یه چیز دیگه است.
عادل در نوجوانی یک پرسپولیسی دوآتشه بود و همین حالا هم خیلی دوست دارد پرسپولیس در دربی استقلال را مغلوب کند! او البته وقتی وارد کار روزنامه نگاری شد کمی منطقی تر به قضایا نگاه کرد. عادل چون میخواهد به همه نشان دهد که پرسپولیسی نیست ادای استقلالی ها را در می آورد وبعضا طوری وانمود میکند که انگار از اول استقلالی بوده! در حالیکه چنین چیزی نیست و بهترین مجری ورزشی تلویزیون یک پرسپولیسی دو آتشه است.

۲)مزدک میرزایی – استقلالی و البته یوونتوسی :



از نسل گزارشگران جدید فوتبال در ایران می‌باشد. وی متولد ۲۶ شهریور ماه ۱۳۴۹ و فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع چوب است که در سال ۱۳۸۴ موفق شد جایزه بهترین گزارشگر صدا و سیمای ****** اسلامی ایران را دریافت نماید .
می تونم راحت بگم شاگرد و دنباله‌رو فردوسی پور. خوشبختانه شاگرد خوبی هم هست و اگر ت****‌برانگیز نیست حداقل ما رو از شنیدن صدای غیر قابل تحمل بقیه گزارشگران راحت می‌كنه!!! به پیروی از فردوسی‌پور مرتب اطلاعاتش رو به‌روز می‌كنه تازگی حتی اطلاعاتی مثل تاریخ تولد بازیكنان و روز اولین گل زده‌ و حتی كادوی كریسمشون رو هم به بیننده انتقال می‌ده. البته شاید به وقت‌شناسی فردوسی‌پور نباشه ولی به هر حال از بازی هم دور نمی‌مونه. یك كم هیجان صداش كمه. برای گزارشگری فوتبال یك كم زیادی خونسرده!!!

مزدک درست برعکس عادل, استقلالی است و درست برعکس او میخواهد ثابت کند که استقلالی نیست و ادای پرسپولیسی ها رو در می آورد. میرزایی استقلال رو خیلی دوست دارد و گاهی اوقات استقلالی بودنش بدجوری توی ذوق میزند. او یکی از بهترین و با اخلاق ترین گزارشگران و مجریان شبکه۳ است و دوستی بسیار نزدیکی با عادل دارد.کرکری های عادل و مزدک قبل از دربی ها جالب توجه خواهد بود! مزدک البته علاقه خاصی به تیم ملی ایتالیا و باشگاه یوونتوس دارد.


۳) پیمان یوسفی – پرسپولیسی است :


و هم تمام تلاشش رو می‌كنه تا مثل فردوسی پور بشه، اینه كه تموم اطلاعاتش تاریخچه بازی‌های دو تیمه كه با صدای یكنواخت و بدون هیجانش به تفصیل و با ارائه تمام جزئیات به خورد بینندگان عزیز می‌دهد، بدون اینكه سرش رو بالا كند و ببیند كه بازی در چه حالی پیش می‌ره!! می‌شود كه یك تیم دو تا توپ رو به تیر زده و ضد حمله در راه است و آقا پیمان هنوز داره از روی كاغذ آمار بازی پنج سال پیش دو تیم رو می‌خونه!!! متأسفانه حتی بازیكنان ایرانی رو هم نمی‌شناسه و به جز بچه‌های استقلال و پرسپولیس بقیه بازیكن‌ها رو نشونش بدی نمی‌شناسه!!!
یادم می‌آید بازی نفت آبادان و استقلال تهران تو لیگ برتر سه سال پیش (كه نفت ۱-۰ استقلال رو زد) وسط بازی صدای گزارشگر آبادانی قطع شد و ایشان تا وصل دوباره صدا گزارش بازی رو بر عهده گرفتند. این بابا حتی یك نفر از بازیكنان تیم نفت رو نمی‌نشاخت، با وجود لیستی كه دستش بود و ناچار بود فقط بازیكنان را با شماره یاد كند و ۵ دقیقه بعد از روی لیست اسمش رو بخونه. كلاً از اونهاست كه آدم صدای تلویزیون رو ببنده و فوتبال رو صامت نگاه كنه بیشتر بازی بهش می‌چسبه.
یوسفی هم مثل عادل پرسپولیسی است. او در این چندساله کمی بر اطلاعات فوتبالی خود افزوده وسعی دارد یک گزارشگر بی طرف باشد اما خوب هنوز با عادل و مزدک فاصله دارد. یوسفی هم طبعا دوست داشت پرسپولیس ,استقلال را شکست دهد.
۴) جواد خیابانی – استقلالی قدیمی :



ا یك هیجان كاملاً مصنوعی مشهود سعی در جذاب كردن بازی داره، در حالی كه من فكر می‌كنم بیشتر به درد شاهنامه خوندن می خوره. همه‌اش می خواد الكی بازی را هیجانی كنه و اگه بازی تیم ملی هم باشه كه دیگه هیچ، غرور ملی‌مون رو هم می‌خواهد به عرش برسونه. یك توپ ساده را كه دروازه‌بان می‌گیره به یك شاهكار حماسی تشبیه می‌كنه و یك گل معمولی را چنان بزرگ می‌كنه كه دروازه‌بان هیچ‌وقت این گل را از یاد نخواهد برد و از شنیدن نام این مهاجم بر خود خواهد لرزید!!! به نظرم می‌تونه شغل خوبی در بالیوود به دست بیاره، برای بخش عشقی فیلم‌های هندی!!!
همه‌چیز در خیال این آدم شامل احساسات پاك و غیرت و تعصب است و مربی فلانی را می‌آورد تو میدون تا ترس در وجود مدافعین حریف بیاندازد و فلانی را تعویض می‌كند چون مثلاً ایتالیایی است و بهتر است یك ایتالیایی برود تا «ایتالیایی دیگری، هموطن او، از گوشت و خون او ، دو مردی كه ****ی یكسان و تاریخی به یك شكل دارند جای هم را در زمین پر می‌كنند!!!!» ؟
خیابانی چندی قبل در مصاحبه ای گفت: من یک زمانی در استادیوم تخمه می فروختم! او در جوانی از طرفداران پروپا قرص استقلال بوده و با پرچم و هدبند آبی به استادیوم ها می رفته است اما اگر از خودش بپرسید شدیدا منکر این موضوع می شود. دوستان آقا جواد میگویند او علاقه زیادی به رضا نعلچگر و ناصر حجازی داشت. اما در گزارش دربی ۶۳ خودش را لو نداد.


۵) بهرام شفیع – پرسپولیسی جام تخت جمشید :



پیر دیر و مرشد رهروان طریقت، استاد بهرام شفیع!!! ایشون هم پایه‌گذار یك سبك گزارشگری در ایران بود: سبكی به اسم «چرند بگو و گزارش كن!!!» كماكان گزارشگرانی مثل بهروان و خیابانی دنباله‌رو این سبكند (در حالیكه میرزایی و یوسفی و علی‌فر سعی می‌كنند دنباله‌رو سبك مدرن فردوسی‌پور باشند، هر چند شاید هیچ موفقیتی به دست نیاورند). شفیع فرشته عذاب من است كه كاملاً مطمئن شده‌ام هر وقت گناهی می‌كنم سر و كله‌اش پیدا می‌شه و برای تنبیه من یك بازی خوب رو گزارش می‌كنه (در واقع من رو محروم می‌كنه): تشبیهات شفیع زبانزد خاص و عام است: «دفاع مثل یك سد بتونی است كه اینجور جلوی آب رو می‌گیره. خب اگه سد یك ترك ور داره آب توش نفوذ می‌كنه و بعد از مدتی سد دیگه نمی‌تونه آب رو نگه داره.
بعد از یك مدتی سد خراب می‌شه و می‌شود آنچه كه نباید بشود. حالا دفاع هم مثل همان سد است. باید خیلی مواظب بود كه آب توش نفوذ نكنه و …..(ادامه دارد)» شما در همین حین می‌بینید كه دو تا گل زده شده و یك پنالتی هدر رفته و شش تا تعویض انجام شده ولی هنوز آقای شفیع داره تئوری تشبیه دفاع به سد رو توضیح می‌ده. مثلاً تو بازی آمریكا و كلمبیا تو جام جهانی آمریكا یادمه گیر داده به آلكسی لالاس و اینكه چه اسم آنتیك و قیافه آنتیك‌تری داره و این بابا گیتاریست بوده و تو كمپ زندگی می‌كرده و … تو این فاصله دو تا گل زده شد كه یكیش رو اسكوبار كلمبیایی به خودشون زد و كلمبیا حذف شد و یارو مدافعه رو كشتند و دنیا خبر شد، ولی این آقای شفیع كماكان داشت جزئیات زندگی این آلكسی لالاس رو شرح می‌داد و فقط وقتی گل زده شد گفت: «حالا یك گل هم مدافع كلمبیا به خودشون می‌زنه. به هرحال این آلكسی دست دخترش رو گرفت و رفت ویرجینیا و …..»

شفیع در زمان برگزاری جام تخت جمشید پرسپولیسی بود ولی بعدها به مرور سعی کرد تعادل را حفظ کند. شفیع همه جا مدعی میشود تیم ملی را بیشتر از پرسپولیس و استقلال دوست دارد. او سالهاست که کار گزارشگری را کنار گذاشته و فقط مجری گری والبته فدراسیون داری میکند.


۶)علیفر- او هم استقلالی است :



شاهكاریه واسه خودش. كافیه كه از كسی خوشش نیاد، خشتكش رو بالای نورافكن ورزشگاه آویزون می‌كنه!!!! آدم می‌میره از خنده وقتی كه می‌بینه گزارشگر به جای گزارش بازی داره فلان بازیكن رو دعوا می‌كنه كه چرا به اون یكی پاس نداده و به اون یكی پاس داده و اینكه اون لایق این حقوق و دستمزد نیست و اینكه چرا سر این بازیكن داد كشیده در حالیكه خود خاك بر سرش باید اینقدر بازیكنی خوبی باشه كه توپ رو مستقیم بكنه تو گل و ……!!! ولی از حق نگذریم تو یك مورد داره پیشرفت می‌كنه و اون شناختن بازیكن‌هاست. چند مورد به ویژه تو باشگاه‌های انگلیس چند تا بازیكن گمنام رو در حال گرم كردن چنان سریع شناخت كه كف كردم، به ویژه اینكه به او به اندازه سایرین میدان داده نمی‌شود.
علیفر هم از طرفداران استقلالی بوده اما در گزارشهای خود بی طرفی را رعایت می کند. این روزها علیفر خیلی کم کار گزارشگری را انجام می دهد. او علاقه ویژه ای به محوطه ۵/۵ متر دارد!


۷)رضا جاودانی – ابومسلمی و استقلالی :


رضا جاودانی اهل مشهد و از طرفداران ابومسلم است اما از میان قرمز و آبی دومی را ترجیح میدهد و استقلالی است. جاوانی مجری برنامه های مربوط به کشتی و قوی ترین مردان ایران هم هست اما به فوتبال نیز علاقه خاصی دارد.
 

13213

عضو جدید
عادل استقلالي
مزدك پيمان جواد پرسپوليسي
منم شما حدس بزنيد:biggrin::biggrin::biggrin:........................
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث در مورد پرسپولیسی یا استقلالی بودن گزارشگران تلویزیون یک بحث همیشه داغ است و اتفاقا نظریات مختلفی هم در این ارتباط وجود دارد. برخی از علاقه مندان فوتبال با قاطعیت از پرسپولیسی بودن یک گزارشگر خاص حرف میزنند و عده ای دیگر با همان قاطعیت میگویند طرف استقلالی است و در واقع هرکدام دیدگاه های خاص خود را در این ارتباط دارند



۱) عادل فردوسی پور- پرسپولیسی دو آتشه!

تنها گزارشگر صاحب سبك تلویزیون ایران كه راحت می‌تونه ادعا كنه شیوه گزارشگری ورزشی ایران را متحول كرده. الان حتی گزارشگرهای بسكتبال و هندبال هم سعی می‌كنند مثل او بینندگان را در جریان اطلاعات جانبی قرار بدهند. جوانی خیلی مستعد كه آگاهی‌هایش بر عقلش غلبه نكرده. به این تعبیر كه می‌دونه آگاهی‌هایش را چه زمانی ارائه بدهد و چه زمانی از ارائه آنها چشم‌پوشی كند. خیلی تند و جویده حرف می‌زنه ولی این نه تنها اصلاً شنونده را ناراحت نمی‌كنه، تازه باعث می‌شه احساس صمیمیت هم بكنه. وقتی می‌بینه گزارشگر با هیجان كاملاً طبیعی (و نه هیجان مصنوعی خیابانی) و به زبان عامیانه خود مردم، اینقدر قشنگ بازی را گزارش می‌كنه، كاملاً می‌ره تو جو بازی. فردوسی پور خیلی مطالعه می‌كنه و به قول خودش یك عشق فوتبال واقعیه. ناشناس‌ترین بازیكن‌ها رو می‌شناسه و نكات ریزی از زندگیشون نقل می‌كنه كه یخ سردترین بازی‌ها رو هم می‌تونه بشكنه. ضمن اینكه می‌دونه این اطلاعات رو چه زمانی ارائه بده.
می‌دونه وقتی كه بازی از تب و تاب افتاده و تماشاگر داره كسل می‌شه باید دوباره حواسش رو جلب كرد و این بهترین وقت دادن اطلاعاته. نه اینكه تو هیجان‌انگیزترین صحنه‌های بازی آمار بازی‌های گذشته را بخواهد بخواند. فردوسی‌پور خودش یك كارشناس فوتباله و كاملاً بر سبك‌های بازی و سیستم هایی كه تیم‌ها برپایه اون چیده شده‌اند و حتی تاریخچه سیستم تیم آگاهی داره و خیلی خوب، خیلی بهتر از كارشناس‌هایی كه دعوت می‌كنه، تماشاگر را در جریان مسائل فنی بازی می‌گذاره.
سبك حرف زدنش خیلی جالبه. «چه می‌كنه این فلانی» كه كاملاً از زبان او وارد ادبیات مردم ما شد. علاوه بر این تیكه‌هایی كه خیلی راحت به بازیكنان كم‌كار می‌اندازه، بدون توجه به اینكه طرفداران اون تیم او را به هواداری از دیگری متهم می‌كنند، خیلی آدم رو سر حال می‌آره. بازی ایتالیا و سوئد در یورو ۲۰۰۴ تیكه بسیار بسیار جالبی به دل‌پی‌یرو انداخت، بعد از یك ضربه فنی كه روی دروازه سوئد زد: «نشون می‌ده هنوز یه چیزهایی از فوتبال یادش مونده…!!!» یا در بازی پرسپولیس- پیكان برای اشاره به شایعاتی درباره بی‌اقتداری زوبل: «این هم آقای زوبل، سرمربی پرسپولیس. حداقل اینطور می‌گن!!!!!!»
او خیلی راحت به همه بزرگان فوتبال تیكه می‌اندازه، بدون اینكه بترسد كه او را به هواداری از تیم خاصی متهم كنند. اعلان‌های آغازین برنامه نود فوق‌العاده جذاب و جنجالی هستند. به ویژه وقتی رهبری‌فر و انصاریان را شایسته عضویت در تیم ملی رزمی ایران می‌داند، یا گل‌نزنی‌های مهاجمان استقلال و قهر و آشتی های سامره را تو بوق می‌كنه و راحت از تصمیمات تیم‌ها انتقاد می‌كنه. خیلی باش حال می‌كنم. فوتبال با صدای فردوسی‌پور یه چیز دیگه است.
عادل در نوجوانی یک پرسپولیسی دوآتشه بود و همین حالا هم خیلی دوست دارد پرسپولیس در دربی استقلال را مغلوب کند! او البته وقتی وارد کار روزنامه نگاری شد کمی منطقی تر به قضایا نگاه کرد. عادل چون میخواهد به همه نشان دهد که پرسپولیسی نیست ادای استقلالی ها را در می آورد وبعضا طوری وانمود میکند که انگار از اول استقلالی بوده! در حالیکه چنین چیزی نیست و بهترین مجری ورزشی تلویزیون یک پرسپولیسی دو آتشه است.

۲)مزدک میرزایی – استقلالی و البته یوونتوسی :


از نسل گزارشگران جدید فوتبال در ایران می‌باشد. وی متولد ۲۶ شهریور ماه ۱۳۴۹ و فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع چوب است که در سال ۱۳۸۴ موفق شد جایزه بهترین گزارشگر صدا و سیمای ****** اسلامی ایران را دریافت نماید .
می تونم راحت بگم شاگرد و دنباله‌رو فردوسی پور. خوشبختانه شاگرد خوبی هم هست و اگر ت****‌برانگیز نیست حداقل ما رو از شنیدن صدای غیر قابل تحمل بقیه گزارشگران راحت می‌كنه!!! به پیروی از فردوسی‌پور مرتب اطلاعاتش رو به‌روز می‌كنه تازگی حتی اطلاعاتی مثل تاریخ تولد بازیكنان و روز اولین گل زده‌ و حتی كادوی كریسمشون رو هم به بیننده انتقال می‌ده. البته شاید به وقت‌شناسی فردوسی‌پور نباشه ولی به هر حال از بازی هم دور نمی‌مونه. یك كم هیجان صداش كمه. برای گزارشگری فوتبال یك كم زیادی خونسرده!!!
مزدک درست برعکس عادل, استقلالی است و درست برعکس او میخواهد ثابت کند که استقلالی نیست و ادای پرسپولیسی ها رو در می آورد. میرزایی استقلال رو خیلی دوست دارد و گاهی اوقات استقلالی بودنش بدجوری توی ذوق میزند. او یکی از بهترین و با اخلاق ترین گزارشگران و مجریان شبکه۳ است و دوستی بسیار نزدیکی با عادل دارد.کرکری های عادل و مزدک قبل از دربی ها جالب توجه خواهد بود! مزدک البته علاقه خاصی به تیم ملی ایتالیا و باشگاه یوونتوس دارد.


۳) پیمان یوسفی – پرسپولیسی است :


و هم تمام تلاشش رو می‌كنه تا مثل فردوسی پور بشه، اینه كه تموم اطلاعاتش تاریخچه بازی‌های دو تیمه كه با صدای یكنواخت و بدون هیجانش به تفصیل و با ارائه تمام جزئیات به خورد بینندگان عزیز می‌دهد، بدون اینكه سرش رو بالا كند و ببیند كه بازی در چه حالی پیش می‌ره!! می‌شود كه یك تیم دو تا توپ رو به تیر زده و ضد حمله در راه است و آقا پیمان هنوز داره از روی كاغذ آمار بازی پنج سال پیش دو تیم رو می‌خونه!!! متأسفانه حتی بازیكنان ایرانی رو هم نمی‌شناسه و به جز بچه‌های استقلال و پرسپولیس بقیه بازیكن‌ها رو نشونش بدی نمی‌شناسه!!!
یادم می‌آید بازی نفت آبادان و استقلال تهران تو لیگ برتر سه سال پیش (كه نفت ۱-۰ استقلال رو زد) وسط بازی صدای گزارشگر آبادانی قطع شد و ایشان تا وصل دوباره صدا گزارش بازی رو بر عهده گرفتند. این بابا حتی یك نفر از بازیكنان تیم نفت رو نمی‌نشاخت، با وجود لیستی كه دستش بود و ناچار بود فقط بازیكنان را با شماره یاد كند و ۵ دقیقه بعد از روی لیست اسمش رو بخونه. كلاً از اونهاست كه آدم صدای تلویزیون رو ببنده و فوتبال رو صامت نگاه كنه بیشتر بازی بهش می‌چسبه.
یوسفی هم مثل عادل پرسپولیسی است. او در این چندساله کمی بر اطلاعات فوتبالی خود افزوده وسعی دارد یک گزارشگر بی طرف باشد اما خوب هنوز با عادل و مزدک فاصله دارد. یوسفی هم طبعا دوست داشت پرسپولیس ,استقلال را شکست دهد.
۴) جواد خیابانی – استقلالی قدیمی :



ا یك هیجان كاملاً مصنوعی مشهود سعی در جذاب كردن بازی داره، در حالی كه من فكر می‌كنم بیشتر به درد شاهنامه خوندن می خوره. همه‌اش می خواد الكی بازی را هیجانی كنه و اگه بازی تیم ملی هم باشه كه دیگه هیچ، غرور ملی‌مون رو هم می‌خواهد به عرش برسونه. یك توپ ساده را كه دروازه‌بان می‌گیره به یك شاهكار حماسی تشبیه می‌كنه و یك گل معمولی را چنان بزرگ می‌كنه كه دروازه‌بان هیچ‌وقت این گل را از یاد نخواهد برد و از شنیدن نام این مهاجم بر خود خواهد لرزید!!! به نظرم می‌تونه شغل خوبی در بالیوود به دست بیاره، برای بخش عشقی فیلم‌های هندی!!!
همه‌چیز در خیال این آدم شامل احساسات پاك و غیرت و تعصب است و مربی فلانی را می‌آورد تو میدون تا ترس در وجود مدافعین حریف بیاندازد و فلانی را تعویض می‌كند چون مثلاً ایتالیایی است و بهتر است یك ایتالیایی برود تا «ایتالیایی دیگری، هموطن او، از گوشت و خون او ، دو مردی كه ****ی یكسان و تاریخی به یك شكل دارند جای هم را در زمین پر می‌كنند!!!!» ؟
خیابانی چندی قبل در مصاحبه ای گفت: من یک زمانی در استادیوم تخمه می فروختم! او در جوانی از طرفداران پروپا قرص استقلال بوده و با پرچم و هدبند آبی به استادیوم ها می رفته است اما اگر از خودش بپرسید شدیدا منکر این موضوع می شود. دوستان آقا جواد میگویند او علاقه زیادی به رضا نعلچگر و ناصر حجازی داشت. اما در گزارش دربی ۶۳ خودش را لو نداد.


۵) بهرام شفیع – پرسپولیسی جام تخت جمشید :



پیر دیر و مرشد رهروان طریقت، استاد بهرام شفیع!!! ایشون هم پایه‌گذار یك سبك گزارشگری در ایران بود: سبكی به اسم «چرند بگو و گزارش كن!!!» كماكان گزارشگرانی مثل بهروان و خیابانی دنباله‌رو این سبكند (در حالیكه میرزایی و یوسفی و علی‌فر سعی می‌كنند دنباله‌رو سبك مدرن فردوسی‌پور باشند، هر چند شاید هیچ موفقیتی به دست نیاورند). شفیع فرشته عذاب من است كه كاملاً مطمئن شده‌ام هر وقت گناهی می‌كنم سر و كله‌اش پیدا می‌شه و برای تنبیه من یك بازی خوب رو گزارش می‌كنه (در واقع من رو محروم می‌كنه): تشبیهات شفیع زبانزد خاص و عام است: «دفاع مثل یك سد بتونی است كه اینجور جلوی آب رو می‌گیره. خب اگه سد یك ترك ور داره آب توش نفوذ می‌كنه و بعد از مدتی سد دیگه نمی‌تونه آب رو نگه داره.
بعد از یك مدتی سد خراب می‌شه و می‌شود آنچه كه نباید بشود. حالا دفاع هم مثل همان سد است. باید خیلی مواظب بود كه آب توش نفوذ نكنه و …..(ادامه دارد)» شما در همین حین می‌بینید كه دو تا گل زده شده و یك پنالتی هدر رفته و شش تا تعویض انجام شده ولی هنوز آقای شفیع داره تئوری تشبیه دفاع به سد رو توضیح می‌ده. مثلاً تو بازی آمریكا و كلمبیا تو جام جهانی آمریكا یادمه گیر داده به آلكسی لالاس و اینكه چه اسم آنتیك و قیافه آنتیك‌تری داره و این بابا گیتاریست بوده و تو كمپ زندگی می‌كرده و … تو این فاصله دو تا گل زده شد كه یكیش رو اسكوبار كلمبیایی به خودشون زد و كلمبیا حذف شد و یارو مدافعه رو كشتند و دنیا خبر شد، ولی این آقای شفیع كماكان داشت جزئیات زندگی این آلكسی لالاس رو شرح می‌داد و فقط وقتی گل زده شد گفت: «حالا یك گل هم مدافع كلمبیا به خودشون می‌زنه. به هرحال این آلكسی دست دخترش رو گرفت و رفت ویرجینیا و …..»
شفیع در زمان برگزاری جام تخت جمشید پرسپولیسی بود ولی بعدها به مرور سعی کرد تعادل را حفظ کند. شفیع همه جا مدعی میشود تیم ملی را بیشتر از پرسپولیس و استقلال دوست دارد. او سالهاست که کار گزارشگری را کنار گذاشته و فقط مجری گری والبته فدراسیون داری میکند.


۶)علیفر- او هم استقلالی است :



شاهكاریه واسه خودش. كافیه كه از كسی خوشش نیاد، خشتكش رو بالای نورافكن ورزشگاه آویزون می‌كنه!!!! آدم می‌میره از خنده وقتی كه می‌بینه گزارشگر به جای گزارش بازی داره فلان بازیكن رو دعوا می‌كنه كه چرا به اون یكی پاس نداده و به اون یكی پاس داده و اینكه اون لایق این حقوق و دستمزد نیست و اینكه چرا سر این بازیكن داد كشیده در حالیكه خود خاك بر سرش باید اینقدر بازیكنی خوبی باشه كه توپ رو مستقیم بكنه تو گل و ……!!! ولی از حق نگذریم تو یك مورد داره پیشرفت می‌كنه و اون شناختن بازیكن‌هاست. چند مورد به ویژه تو باشگاه‌های انگلیس چند تا بازیكن گمنام رو در حال گرم كردن چنان سریع شناخت كه كف كردم، به ویژه اینكه به او به اندازه سایرین میدان داده نمی‌شود.
علیفر هم از طرفداران استقلالی بوده اما در گزارشهای خود بی طرفی را رعایت می کند. این روزها علیفر خیلی کم کار گزارشگری را انجام می دهد. او علاقه ویژه ای به محوطه ۵/۵ متر دارد!


۷)رضا جاودانی – ابومسلمی و استقلالی :


رضا جاودانی اهل مشهد و از طرفداران ابومسلم است اما از میان قرمز و آبی دومی را ترجیح میدهد و استقلالی است. جاوانی مجری برنامه های مربوط به کشتی و قوی ترین مردان ایران هم هست اما به فوتبال نیز علاقه خاصی دارد.


اگه ممکنه منابع رو هم ذکر کنید :razz::razz::razz:
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
عادل واقعا" كارش درسته ;)

فقط خيلي سقش سياهه ! همين آخريش بازي منچستر ، انقدر نيمه اول از منچستر تعريف كرد كه آخر حذف شد ! :razz:
 

farzan001

عضو جدید
اطلاعاتت اشتباهه عزیز عادل استقلالیه.مزدک پرسپولیسیه.:biggrin::biggrin::biggrin:
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
اطلاعاتت اشتباهه عزیز عادل استقلالیه.مزدک پرسپولیسیه.:biggrin::biggrin::biggrin:

خسته نباشی!
کمالوند که تو برنامه ی زنده تابلو کرد عادل پرسپولیسی بوده! خود عادل هم اعتراف کرد قبل از گزارشگری لنگی بوده!
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
من خیلی تفسیر شما رو قبول ندارم
تقرابا مطمئنم که مزدک پرسپولیسیه
از گزارش هاش تابلوه که
 

fargol_2408

عضو جدید
کاربر ممتاز
عادل واقعا" كارش درسته ;)

فقط خيلي سقش سياهه ! همين آخريش بازي منچستر ، انقدر نيمه اول از منچستر تعريف كرد كه آخر حذف شد ! :razz:
:biggrin:
;)
اينو خوب گفتي!هميشه همينطوريه،از هر چي تعريف كنه سريع همه چي بر عكس ميشه!:D
 
بالا