جنبه های مسدود شده آگاهی افراد

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
از جنبه های مسدود شده آگاهی افراد چه میدانید؟
چنانچه بیست تا جواب برای این تاپیک داده شود, آنوقت من هم هر چه میدانم خواهم نوشت.
در صورت عدم استقبال باز هم تا مدتی از این تالار خواهم رفت.
مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.مگه نه؟
هر چند که من حقیر صاحب سخن که سهله سواد سخن گفتن هم ندارم.
اما به هر جهت نظرم را خواهم نوشت.البته پس از بیست تا جواب .
لطفآ پیام خصوصی ندهید و هر چه میخواهید بگویید همینجا مرقوم بفرمائید.مرسی
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید دوست عزیز من زیاد دانش روانشناسی ندارم با اینکه علاقه زیادی دارم بهش.
در ضمن قبل از این فقط پستهای شمارو دیده بودم که معلومه اهل فکر هستید.
جنبه های مسدود شده آگاهی. اولین چیزی که به ذهن من میرسه تمایلاتی هستن که به هر دلیلی سرکوب شدن. که میدونم اگر شدت این سرکوب خیلی زیاد باشه بالاخره فرد رو دچار مشکل میکنه و به طور خودمونی از یه جای دیگه میزنه بیرون!
البته شاید منظور شما چیز دیگه ای هست که در هر صورت منتظر پست شما هستم:smile:
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولین چیزی که به ذهن من میرسه تمایلاتی هستن که به هر دلیلی سرکوب شدن. که میدونم اگر شدت این سرکوب خیلی زیاد باشه بالاخره فرد رو دچار مشکل میکنه و به طور خودمونی از یه جای دیگه میزنه بیرون!
با درود و سلام بر شما.
جواب شما درسته .اما این یکی از جوابهاست.
جواب دوم را خودم میگم.فقر
یکی از اثرات فقر اینست که به مسدود شدن آگاهی انسانها کمک شایان توجهی میکنه.فقر باعث عدم رشد اجتماعی میشه و پیامد آن همان است که عرض کردم.
این پارامتر ها 30 تاست که تا به حال دو تای آن رمز گشایی شد.
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
با درود و سلام بر شما.
جواب شما درسته .اما این یکی از جوابهاست.
جواب دوم را خودم میگم.فقر
یکی از اثرات فقر اینست که به مسدود شدن آگاهی انسانها کمک شایان توجهی میکنه.فقر باعث عدم رشد اجتماعی میشه و پیامد آن همان است که عرض کردم.
این پارامتر ها 30 تاست که تا به حال دو تای آن رمز گشایی شد.

"جنبه های مسدود شده آگاهی افراد"
من فکر کردم منظور شما اینه که آگاهی وجود داره یا داشته و به عمد یا غیر عمد پاک شده یا سعی میشه پاک بشه. ولی این چیزی که شما میگی یه طورایی یعنی امکان رشد و رسیدن به آگاهی رو پیدا نکردن. اگر اینطور باشه
خوب من فکر میکنم تربیت خانوادگی و محیط هم یه عامل دیگه باشه. یعنی فرض کنید فردی استعداد عجیبی در موسیقی داره ولی به دلیل تعصبات دینی یا هرچیز دیگه امکان رشد رو پیدا نمیکنه.
یا شخصی در یه خانواده-یا جامعه- مستبد به دنیا میاد و زندگی میکنه. با اینکه خیلی استعداد داره ولی طبعش کور میشه!:cry:
یعنی یه طورایی زندگی نکردن در یه محیط آزاد.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
"جنبه های مسدود شده آگاهی افراد"
من فکر کردم منظور شما اینه که آگاهی وجود داره یا داشته و به عمد یا غیر عمد پاک شده یا سعی میشه پاک بشه. ولی این چیزی که شما میگی یه طورایی یعنی امکان رشد و رسیدن به آگاهی رو پیدا نکردن. اگر اینطور باشه
خوب من فکر میکنم تربیت خانوادگی و محیط هم یه عامل دیگه باشه. یعنی فرض کنید فردی استعداد عجیبی در موسیقی داره ولی به دلیل تعصبات دینی یا هرچیز دیگه امکان رشد رو پیدا نمیکنه.
یا شخصی در یه خانواده-یا جامعه- مستبد به دنیا میاد و زندگی میکنه. با اینکه خیلی استعداد داره ولی طبعش کور میشه!:cry:
یعنی یه طورایی زندگی نکردن در یه محیط آزاد.
درود بر شما.
دو دلیل دیگر هم پیدا شد. حالا بازم منتظر میشم تا ببینم کی صبح دولتم خواهد دمید؟
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم شاید این که میخوام بگم زیر مجموعه فقر باشه. ولی نبود تغذیه مناسب فکری-نبود آموزش- و جسمی-عقل سالم در بدن سالم است- هم میتونه از عواملش باشه.

 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم شاید این که میخوام بگم زیر مجموعه فقر باشه. ولی نبود تغذیه مناسب فکری-نبود آموزش- و جسمی-عقل سالم در بدن سالم است- هم میتونه از عواملش باشه.​
با سلام
همانطور که شما هم اشاره داشتی همه اونا زیر مجموعه فقره ولی اون قسمت که قرمزش کردم صحیح نیست.
بدن انسان چه سالم باشه و چه نباشه , ربطی به عقلش نداره. معلولیت یکنوع پیشامد هست و موجب بعضی ناتوانیها میشه ولی عقل و هوش از این مقوله مصون هست.
عقل سالم در ذهن و اندیشه سالم هست درسته.
آگاهی افراد به ذهنیتشون ربط داره و . . . .
با تشکر
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کنم یه مورد دیگه هم تراژدی ها و شوکهای ناشی از همچین حوادثی باشه.
در مورد بدن سالم هم که گفتم منظورم این بود که اگر کسی به هر نحوی جسمش بیمار باشه روی روحش و آگاهیش از دنیای اطرافش اثر میزاره. فکر کنم ورزش راندمان ذهن رو بالا ببره
یه سوال: شما روانشناسی بالینی میخونی یا محض؟
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کنم یه مورد دیگه هم تراژدی ها و شوکهای ناشی از همچین حوادثی باشه.

در مورد بدن سالم هم که گفتم منظورم این بود که اگر کسی به هر نحوی جسمش بیمار باشه روی روحش و آگاهیش از دنیای اطرافش اثر میزاره. فکر کنم ورزش راندمان ذهن رو بالا ببره
یه سوال: شما روانشناسی بالینی میخونی یا محض؟​
فکر کنم یه مورد دیگه هم تراژدی ها و شوکهای ناشی از همچین حوادثی باشه.
در این مورد من چیزی نمیدونم

در مورد بدن سالم هم که گفتم منظورم این بود که اگر کسی به هر نحوی جسمش بیمار باشه روی روحش و آگاهیش از دنیای اطرافش اثر میزاره. فکر کنم ورزش راندمان ذهن رو بالا ببره: این گفته به هر شکلی که بیان بشه , صحیح نیست.
یه سوال: شما روانشناسی بالینی میخونی یا محض؟قبلا اینارو خوندم .در حال حاضر در رشته دکترای روانشناسی کار مشغول تحصیل هستم.

مرسی
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش دوست عزیز من که دیگه چیزی به فکرم نمیرسه. لطفا یکم راهنمایی کنید:gol:
 

Freedom_fighter

عضو جدید
از جنبه های مسدود شده آگاهی افراد چه میدانید؟
در اینجا باید دید که مقصود از "آگاهی" دقیقا چیست؟ آیا منظور باورها و در پیرامون آن رفتارهای آگاهانه است که در ضمیر خودآگاه فرد توسط "خودآگاهی(من)" و نیروی "اراده" ادراک می شود؛ یا به همراه مفاهیم قبلی ،حقیقت ، نیکویی باورها و رفتارها نیز مد نظر قرار دارد که به عنوان آگاهی مطرح شوند!
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اینجا باید دید که مقصود از "آگاهی" دقیقا چیست؟ آیا منظور باورها و در پیرامون آن رفتارهای آگاهانه است که در ضمیر خودآگاه فرد توسط "خودآگاهی(من)" و نیروی "اراده" ادراک می شود؛ یا به همراه مفاهیم قبلی ،حقیقت ، نیکویی باورها و رفتارها نیز مد نظر قرار دارد که به عنوان آگاهی مطرح شوند!
منم یه همچین چیزی پرسیدم جواب درست حسابی نداد. فعلا سفره:smile:
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
احتمالا یکی از پارامترها میتونه اعتیادباشه که امکان رشد و بالندگی را از انسان سلب خواهد کرد.......
اعتیاد به هر چیز و به هر شکل آگاهی افراد را نسبت به اطراف از بین می بره
نمونه بارزش خودمن
اغتیاد به نت باعث شده از مطالعه، از تغکر در محیط اطراف واز خیلی از مسائل دیگر دور بمانم


:cry:؟:surprised:

 
آخرین ویرایش:

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش دوست عزیز من که دیگه چیزی به فکرم نمیرسه. لطفا یکم راهنمایی کنید:gol:
شما اگر قرار باشد نتونی چرا بگی . اونوقت بخشی از قابلیت های ذهنی شما در حوزه اگاهی مسدود میشه.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اینجا باید دید که مقصود از "آگاهی" دقیقا چیست؟ آیا منظور باورها و در پیرامون آن رفتارهای آگاهانه است که در ضمیر خودآگاه فرد توسط "خودآگاهی(من)" و نیروی "اراده" ادراک می شود؛ یا به همراه مفاهیم قبلی ،حقیقت ، نیکویی باورها و رفتارها نیز مد نظر قرار دارد که به عنوان آگاهی مطرح شوند!
هدف در این بحث معنی بخشی به کلمه اگاهی و یا تحلیل آن نیست. شما آگاهی را دانایی فرض کنید. دید هم میتوان فرض کرد . در هر دو مورد افق های دانایی یا افق های دید مدّ نظر است. دریای وسیع همیشه دریاست. اما آن دریایی که عمقش کم هست با آن دریایی که عمقش زیاد هست به یک اندازه دریا نیستند. آگاهی افراد هم همیطور هست. عمقش مهم است. حال بگوئید که به نظر شما در چه صورتی آگاهی انسان مسدود میشه.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش دوست عزیز من که دیگه چیزی به فکرم نمیرسه. لطفا یکم راهنمایی کنید:gol:
اگر به انسان بیاموزند که چیزی را بدون چون و چرا بپذیرد , در واقع به او کمک کرده اند که جلو پیشرفت ذهنی اش در حوزه اگاهی را سد کند.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
احتمالا یکی از پارامترها میتونه اعتیادباشه که امکان رشد و بالندگی را از انسان سلب خواهد کرد.......
اعتیاد به هر چیز و به هر شکل آگاهی افراد را نسبت به اطراف از بین می بره
نمونه بارزش خودمن
اغتیاد به نت باعث شده از مطالعه، از تغکر در محیط اطراف واز خیلی از مسائل دیگر دور بمانم


:cry:؟:surprised:

متاسفانه این نظر شما کمی جای بحث دارد. شما مفهوم علاقه شدید با اعتیاد را یکی فرض کرده اید.
اعتیاد به نت نتیجه اش باز هم فراگیری است و تنها نوع دانشش فرق دارد.
در این گفتگو ما در حوزه آگاهی افراد نسبت به محیط بحث نمیکنیم.
بحث ما در مورد شناخت جنبه هایی است که جلو رشد آگاهی انسان را می گیرد. که یکیش را من عرض کردم و اون متقاعد کردن انسان به قبول کورکورانه یک موضوع هست. که اگر انسان چنین تربیتی داشته باشد در واقع انسان اگاهی بشمار نمی اید. مقلد میشود.
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس تعصب و پیش فرضهای ذهنی و اعتقادات هم میتونه از عواملش باشه
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس تعصب و پیش فرضهای ذهنی و اعتقادات هم میتونه از عواملش باشه
اعتقاداتی که از راه تحقیق به آن میرسیم نه . ولی تعصب و پیش فرضها و صد البته تعالیم فراگیری شده با استفاده از نیروی احساس باعث این کار میشه. :gol:
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب تا حالا که به اینجا رسیدیم پیشنهاد میدم به صورت موردی به اون چیزایی که تا بحال صحبت کردیم رو پشت سر هم بنویسید
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب تا حالا که به اینجا رسیدیم پیشنهاد میدم به صورت موردی به اون چیزایی که تا بحال صحبت کردیم رو پشت سر هم بنویسید
پیشنهاد خوبیه . اما اونوقت هیچکس به خودش زحمت نمیده که این بحث را از اول پیگیری کنه و ممکنه جوابهای من در آوردی بده. در ضمن بعضی مطالب بسیار ظریف از سوی دوستان گفته شده که قابل خلاصه نویسی نیست ولی یک دنیا حرفه.
 

Freedom_fighter

عضو جدید
هدف در این بحث معنی بخشی به کلمه اگاهی و یا تحلیل آن نیست. شما آگاهی را دانایی فرض کنید. دید هم میتوان فرض کرد . در هر دو مورد افق های دانایی یا افق های دید مدّ نظر است. دریای وسیع همیشه دریاست. اما آن دریایی که عمقش کم هست با آن دریایی که عمقش زیاد هست به یک اندازه دریا نیستند. آگاهی افراد هم همیطور هست. عمقش مهم است. حال بگوئید که به نظر شما در چه صورتی آگاهی انسان مسدود میشه.
بهتر است میان "آگاهی عادی" و "آگاهی خردمندانه" تفاوت هایی قائل باشیم.
آگاهی عادی را به این شکل توصیف می کنم که فرد با نیروهای روانی "اراده" و "خودآگاهی" ؛به باورهایی اعتقاد پیدا کرده و بر اساس آن باورها جهان اطراف خود را تفسیر می کند که کنش و واکنش هایی هم در این جهت زندگی او را شکل می دهند و فرد نسبت به آنها آگاهی هم دارد.حال، این آگاهی می تواند منشا منطقی و درست نداشته باشد؛بلکه ازعوامل گوناگون جهان اطراف فرد ناشی می شوند.این عوامل که برخی از آنها را دوستان اشاره کردند، به شکل احساسات قوی مثل "تعصب" در ضمیرناخودآگاه فرد جای می گیرند و به دلیل خاصیت محدود کننده و یکجانبه نگری که دارند،حتی به ضمیرخودآگاه فرد هم نفوذ می کنند و مانند یک حصار، موجب محدود کردن عملکرد "خرد" فرد می شوند که در نتیجه این فرایند،آگاهی خردمندانه شکل نمی گیرد.
اما با این دیدگاه اگر بخواهیم عوامل محدود کننده بر آگاهی خردمندانه را از لحاظ روان شناختی بررسی کنیم،به پندار من باید احساس پرقدرت "تعصب" را به عنوان مهم ترین عامل نام برد.زیرا همانگونه که بیان کردم سایرعوامل موجب ایجاد تعصب می شوند و احساس تعصب به عنوان نتیجه و حاصل این فرایند در شخصیت افراد شکل می گیرد.
برای مثال اگر شما تعصب فردی را که در یک خانواده بسیاردیندار ومذهبی زندگی کرده، ازبین ببرید و به رشد کافی از آگاهی خردمندانه برسانید،هر چه قدرهم که در زندگی آینده فرد از لحاظ خانواده و جامعه این احساس تلقین شود، برشخصیت او اثر نخواهد گذاشت.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهتر است میان "آگاهی عادی" و "آگاهی خردمندانه" تفاوت هایی قائل باشیم.
آگاهی عادی را به این شکل توصیف می کنم که فرد با نیروهای روانی "اراده" و "خودآگاهی" ؛به باورهایی اعتقاد پیدا کرده و بر اساس آن باورها جهان اطراف خود را تفسیر می کند که کنش و واکنش هایی هم در این جهت زندگی او را شکل می دهند و فرد نسبت به آنها آگاهی هم دارد.حال، این آگاهی می تواند منشا منطقی و درست نداشته باشد؛بلکه ازعوامل گوناگون جهان اطراف فرد ناشی می شوند.این عوامل که برخی از آنها را دوستان اشاره کردند، به شکل احساسات قوی مثل "تعصب" در ضمیرناخودآگاه فرد جای می گیرند و به دلیل خاصیت محدود کننده و یکجانبه نگری که دارند،حتی به ضمیرخودآگاه فرد هم نفوذ می کنند و مانند یک حصار، موجب محدود کردن عملکرد "خرد" فرد می شوند که در نتیجه این فرایند،آگاهی خردمندانه شکل نمی گیرد.
اما با این دیدگاه اگر بخواهیم عوامل محدود کننده بر آگاهی خردمندانه را از لحاظ روان شناختی بررسی کنیم،به پندار من باید احساس پرقدرت "تعصب" را به عنوان مهم ترین عامل نام برد.زیرا همانگونه که بیان کردم سایرعوامل موجب ایجاد تعصب می شوند و احساس تعصب به عنوان نتیجه و حاصل این فرایند در شخصیت افراد شکل می گیرد.
برای مثال اگر شما تعصب فردی را که در یک خانواده بسیاردیندار ومذهبی زندگی کرده، ازبین ببرید و به رشد کافی از آگاهی خردمندانه برسانید،هر چه قدرهم که در زندگی آینده فرد از لحاظ خانواده و جامعه این احساس تلقین شود، برشخصیت او اثر نخواهد گذاشت.
با تشکر
تعریف شما از آگاهی عادی و اگاهی خردمندانه به زبان ساده چیست؟
آیا این تقسیم بندی از جایی آمده یا شما آنرا به این شکل تعریف میفرمایید؟
 

Freedom_fighter

عضو جدید
با تشکر
تعریف شما از آگاهی عادی و اگاهی خردمندانه به زبان ساده چیست؟
آیا این تقسیم بندی از جایی آمده یا شما آنرا به این شکل تعریف میفرمایید؟
در تکمیل پست قبلی خود اگر بخواهم ساده تر موضوع را بیان کنم؛آگاهی عادی،نوعی از آگاهی است که فرد نسبت به باورها و رفتارهای خود ارادی وآگاهانه عمل می کند.ولی این نوع آگاهی لزوما بر پایه حقایق و بهترین رفتارهای اخلاقی نیست زیرا توسط عوامل غیر منطقی که قبلا بیان شد شکل گرفته اند.
اما آگاهی خردمندانه که مورد نظر من است و معتقدم که باید در جهت این نوع آگاهی حرکت کنیم؛از طریق روش های منطقی و فلسفی بدست می آید. برای مثال جهت به آگاهی رسیدن پبرامون یک موضوع،باید بدون تعصب،یکجانبه گرایی و سایرمغالطه های منطقی، به صورت آزادانه پژوهش و مطالعه علمی داشته باشیم که در نهایت این نوع آگاهی به عنوان "دانش" فرد، بر پایه "حقیقت" شکل می گیرد و معیار آن هم نیروی خرد آدمی است.
این دسته بندی که برای آگاهی ذکر شد،حاصل مطالعات پژوهشی من پیرامون فلسفه و روان شناسی است و از یک منبع علمی خاص بیان نشده.
اگر نقدی بر این تفاسیر می بینید،لطفا ما را هم با دیدگاه خود بیشتر آشنا سازید!:gol:
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
در تکمیل پست قبلی خود اگر بخواهم ساده تر موضوع را بیان کنم؛آگاهی عادی،نوعی از آگاهی است که فرد نسبت به باورها و رفتارهای خود ارادی وآگاهانه عمل می کند.ولی این نوع آگاهی لزوما بر پایه حقایق و بهترین رفتارهای اخلاقی نیست زیرا توسط عوامل غیر منطقی که قبلا بیان شد شکل گرفته اند.
اما آگاهی خردمندانه که مورد نظر من است و معتقدم که باید در جهت این نوع آگاهی حرکت کنیم؛از طریق روش های منطقی و فلسفی بدست می آید. برای مثال جهت به آگاهی رسیدن پبرامون یک موضوع،باید بدون تعصب،یکجانبه گرایی و سایرمغالطه های منطقی، به صورت آزادانه پژوهش و مطالعه علمی داشته باشیم که در نهایت این نوع آگاهی به عنوان "دانش" فرد، بر پایه "حقیقت" شکل می گیرد و معیار آن هم نیروی خرد آدمی است.
این دسته بندی که برای آگاهی ذکر شد،حاصل مطالعات پژوهشی من پیرامون فلسفه و روان شناسی است و از یک منبع علمی خاص بیان نشده.
اگر نقدی بر این تفاسیر می بینید،لطفا ما را هم با دیدگاه خود بیشتر آشنا سازید!:gol:
شما انقدر کامل توضیح دادید که بنده حضّ کردم. همش هم درسته و بسیار گویا.
در مورد یکی دیگر از جنبه های مسدود کننده آگاهی انسان من به نیاز اشاره میکنم.
این حس بسیار خطرناک و گول زننده است و سهم خیلی زیادی را در حوزه مورد بحث به خود اختصاص میده.
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج
ادامه سخن را به شما میسپارم.:gol:
 

Freedom_fighter

عضو جدید
شما انقدر کامل توضیح دادید که بنده حضّ کردم. همش هم درسته و بسیار گویا.
در مورد یکی دیگر از جنبه های مسدود کننده آگاهی انسان من به نیاز اشاره میکنم.
این حس بسیار خطرناک و گول زننده است و سهم خیلی زیادی را در حوزه مورد بحث به خود اختصاص میده.
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج
ادامه سخن را به شما میسپارم.:gol:
حس نیاز هم به نسبت شرایط زیستی یک فرد در طول زندگی او تاثیرات مختلفی در حدود آگاهی(آگاهی خردمندانه) او دارد.البته احساس نیازهم اگر در جهت آگاهی باشد مشکلی که نیست بلکه بسیار سودمند خواهد بود،اما احساس های روانی زود گذر و بی پایه که باعث نیازهای غیرمنطقی هستند و البته احساساتی خاص و قوی به نام "غرایز" در محدودی آگاهی بسیار تاثیر گذار هستند.
برای ازبین بردن این عوامل هم می توان با شناسایی احساسات گوناگون در روان خود که از کنترل خرد خارج شده اند و در تصمیم ها و رفتار های ما نقش تعیین کننده دارند،با درک کافی از ضررهای آنها و فواید خردورزی، نیروی "اراده" خود را تقویت کرد و احساسات عادی را که ممکن است به شکل نیاز تجلی یابند، در کنترل گرفت.
اما برای کنترل غرایز بحث پیچیده تر و حساس تر می شود،زیرا این احساسات خاص در سرشت آدمی نهفته اند و برخی از آنها به حیات انسان وابسته اند؛به گونه ای که هرگونه تغییر ناآگاهانه(بدون دانش کافی) در کارکرد آنها می تواند خطرات جبران ناپذیری در وجود آدمی پدید آورد.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
حس نیاز هم به نسبت شرایط زیستی یک فرد در طول زندگی او تاثیرات مختلفی در حدود آگاهی(آگاهی خردمندانه) او دارد.البته احساس نیازهم اگر در جهت آگاهی باشد مشکلی که نیست بلکه بسیار سودمند خواهد بود،اما احساس های روانی زود گذر و بی پایه که باعث نیازهای غیرمنطقی هستند و البته احساساتی خاص و قوی به نام "غرایز" در محدودی آگاهی بسیار تاثیر گذار هستند.
اما برای کنترل غرایز بحث پیچیده تر و حساس تر می شود،زیرا این احساسات خاص در سرشت آدمی نهفته اند و برخی از آنها به حیات انسان وابسته اند؛به گونه ای که هرگونه تغییر ناآگاهانه(بدون دانش کافی) در کارکرد آنها می تواند خطرات جبران ناپذیری در وجود آدمی پدید آورد.
منظور من این نبود. فعلا بحث غریزه را کنار میگذاریم چون به هیچ شکلی به این موضوع ربط نخواهد داشت.
بحث نیاز را به این شکل مطرح کردم که فرد نیازمند بجای تفکر کردن بله قربان گو میشود. و این یعنی مسدود شدن آگاهی آن فرد. یعنی اراده اش در اختیار نیازش نابود میشود.
حالا شما به این شکل جواب را پی بگیرید تا ببینیم به کجا میرسیم.
اون بخشی را هم که قرمزش کردم , قبول ندارم. با اجازه , در پایان این بحث شیرین در این مورد خواهم نوشت.
در ضمن در صورت امکان آگاهی را به انواع و اقسام متعدد تقسیم نفرمائید. این برچسب های خردمندانه و یا بقیه تقسیم بندی ها فقط میتواند شفافیت بحث را ازش بگیرد و مطالب را گنگ کند.
فقط آگاهی . همین و بس
کاری به تقسیم بندی و شاخه بندی نداریم .
مرسی و ادامه بحث با شماست.:gol:
 

a.taravideh

عضو جدید
یک مثال مرتبط

یک مثال مرتبط

دوستان این چیزایی که می گید یک جورایی انتزاعی و .. است و من یک نمونه عینی دیدم که می گم و ممنون می شوم که شما این موضوع را تحلیل کنید.

ما یک آشنایی داریم که یک پسر بچه در حد اول دبستان داره، و این پسر بچه رفتارهای کاملا خشن و پرخاشجویانه ای دارد و مرتب بقیه بچه ها را کتک می زند و سر و صدا می کند و ... ظاهرا در سر کلاس درس راه می رود و رفتارهای پر خطر (مثل پرت کردن سنگ و ...) دارد .

مادر این پسر بجه به نظر من به صورت کلی آگاهیخود را مسدود کرده است یعنی کلیه رفتارهای این بچه را به حساب بازی / کودکی و پسر شیطون می گذارد و موقعی که به مادر تذکر داده می شود به دفاع از بچه با توجیح های ذکر شده می پردازد و بقیه بچه ها را بد (ناسازگار) تلقی می کند و جالب تر اینکه تصور می کند که برخی آشنایان پسر او را بسیار دوست دارند !!! و
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
hasty.2005 ذهن آگاهی یا حضور ذهن چیست؟ روانشناسی 0

Similar threads

بالا