TITANIC
عضو جدید
خیلی وقتا کسایی که می میرن واسه آدم خیلی عزیز می شن .. و آدم وقتی یادی از اونا می کنه اشک در چشماش جمع می شه و دوست داره فقط یک لحظه با اون صحبت کنه و حالش و بپرسه ... این فردی که دلت واسش تنگ می شه هیچ فرقی نمی کنه با تو چه نسبتی داره و به چه اندازه دوسش داری ، ولی این مهمه که تا چند مدت اون دل تنگی تو فکرته و تورو اذیت می کنه ....
.
.
.
.
دیشب یه خوابی دیدم ، منهای اینکه از صبح حواسم به اون خوابه، نگران طرف خوابمم شدم.... و خیلی دوست دارم بدونم حالش خوبه یا نه . دوستی که قرار بود واسه من به عنوان یه خواهر کوچیکتر باشه ...
همیشه وقتی خوابه دوستای صمیمیم رو می دیدم، صبحش بهشون زنگ می زدم و کلی حالشونو می پرسیدم ... با اینکه شاید سالها بود که اونو ندیده بودم، ولی این خوابم یه قضیه ای داره ...
چون صبح که از خواب بیدار شدم ... تا الان دارم به خوابم فکر می کنم، چرا که این شخص مثل شخص های دیگه نیست که بتونم بهش زنگ بزنم یا حالی ازش بپرسم...
فقط نامردی در حق منه ، چون اون هر موقع دلش تنگ می شد زنگ می زد و حال داداش بزرگشو می پرسید... تا دیگه فکرش مشغول نباشه ....
اون موقع که بهم دیگه گفتیم... من و تو تا آخر عمر خواهر و برادر می مونیم... و همیشه ، هر کمکی از دست هم دیگه بر بیاد ، انجام می دیم ...، نمی دونستم حتی زمانی که نگرانشمو خوابشو دیدمو دل تنگشم ، نمی تونم حتی پیامی بهش بدم...
فقط می تونم از خدام بخوام که هرجا هست و هر کاری می کنه ، تنهاش نزاره و کمکش کنه ...
از خدا می خوام که همیشه صحیح و سالم باشه و هیچ موقع لبخند از لباش نیفته ...
.
.
.
.
دیشب یه خوابی دیدم ، منهای اینکه از صبح حواسم به اون خوابه، نگران طرف خوابمم شدم.... و خیلی دوست دارم بدونم حالش خوبه یا نه . دوستی که قرار بود واسه من به عنوان یه خواهر کوچیکتر باشه ...
همیشه وقتی خوابه دوستای صمیمیم رو می دیدم، صبحش بهشون زنگ می زدم و کلی حالشونو می پرسیدم ... با اینکه شاید سالها بود که اونو ندیده بودم، ولی این خوابم یه قضیه ای داره ...
چون صبح که از خواب بیدار شدم ... تا الان دارم به خوابم فکر می کنم، چرا که این شخص مثل شخص های دیگه نیست که بتونم بهش زنگ بزنم یا حالی ازش بپرسم...
فقط نامردی در حق منه ، چون اون هر موقع دلش تنگ می شد زنگ می زد و حال داداش بزرگشو می پرسید... تا دیگه فکرش مشغول نباشه ....
اون موقع که بهم دیگه گفتیم... من و تو تا آخر عمر خواهر و برادر می مونیم... و همیشه ، هر کمکی از دست هم دیگه بر بیاد ، انجام می دیم ...، نمی دونستم حتی زمانی که نگرانشمو خوابشو دیدمو دل تنگشم ، نمی تونم حتی پیامی بهش بدم...
فقط می تونم از خدام بخوام که هرجا هست و هر کاری می کنه ، تنهاش نزاره و کمکش کنه ...
از خدا می خوام که همیشه صحیح و سالم باشه و هیچ موقع لبخند از لباش نیفته ...
آخرین ویرایش:
