1000$$

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:



بلافاصله بعد از اينکه زن پيتر از زير دوش حمام بيرون اومد پيتر وارد حمام شد... همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد... زن پيتر يه حوله دور خودش پيچيد و رفت تا در رو باز کنه... همسايه شون -رابرت- پشت در ايستاده بود... تا رابرت زن پيتر رو ديد گفت: همين الان 1000 دلار بهت ميدم اگه اون حوله رو بندازي زمين!... بعد از چند لحظه تفکر، زن پيتر حوله رو ميندازه و 1000 دلار رو مي گيره... زن دوباره حوله رو دور خودش پيچيد و به حمام برگشت... پيتر پرسيد: کي بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسايه مون بود... پيتر گفت: خوبه... چيزي در مورد 1000 دلاري که به من بدهکار بود نگفت؟!
نتيجه اخلاقي: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسي داريد که به اعتبار و آبرو مربوط ميشه، هميشه بايد در وضعيتي باشيد که بتونيد از اتفاقات قابل اجتناب جلوگيري کنيد! :D
 

SerpentoR

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیای باحال بود مرسی. اگه شانس من باشه یه عمله افغانیه لخت میاد دم در باید هزار دلار بدیم یه چیزی هم دوره خودش بپیچه
 

mehrshad53

اخراجی موقت
خیای باحال بود مرسی. اگه شانس من باشه یه عمله افغانیه لخت میاد دم در باید هزار دلار بدیم یه چیزی هم دوره خودش بپیچه

حالا چرا افغانی؟ دوست داری توی سایتهای خارجی بنویسن: "اگه شانس ماست که یه ایرانی......" ؟ (البته فارسی نه به زبون خودشون)
اقلا میگفتی محمود میاد مثلا:biggrin:
 

eshagh_kh

عضو جدید
خیلی بی معرفتی !!!
مگه قول ندادی !!!
من داستان حسنک رو میخواهم !!من من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رمن داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!
 

*ملینا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز:gol::gol:



بلافاصله بعد از اينکه زن پيتر از زير دوش حمام بيرون اومد پيتر وارد حمام شد... همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد... زن پيتر يه حوله دور خودش پيچيد و رفت تا در رو باز کنه... همسايه شون -رابرت- پشت در ايستاده بود... تا رابرت زن پيتر رو ديد گفت: همين الان 1000 دلار بهت ميدم اگه اون حوله رو بندازي زمين!... بعد از چند لحظه تفکر، زن پيتر حوله رو ميندازه و 1000 دلار رو مي گيره... زن دوباره حوله رو دور خودش پيچيد و به حمام برگشت... پيتر پرسيد: کي بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسايه مون بود... پيتر گفت: خوبه... چيزي در مورد 1000 دلاري که به من بدهکار بود نگفت؟!
نتيجه اخلاقي: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسي داريد که به اعتبار و آبرو مربوط ميشه، هميشه بايد در وضعيتي باشيد که بتونيد از اتفاقات قابل اجتناب جلوگيري کنيد! :D




خدا مرگم بده...:eek::eek::eek::surprised:
 

spow

اخراجی موقت
مطمئنید نتیجه اخلاقی این بود:surprised:

کمی تا قسمتی ابری ببخشید بله :D

خیلی بی معرفتی !!!
مگه قول ندادی !!!
من داستان حسنک رو میخواهم !!من من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رمن داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!من داستان حسنک رو میخواهم !!!

جااااااااان من الان اینو دیدم
عمو نوشتم که برات

بیخیال

خدا مرگم بده...:eek::eek::surprised:

اوا اخه چراااااااا؟؟؟؟ :D

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
pooneh12345 1020 در برابر 1000 گفتگوی آزاد 0

Similar threads

بالا