حس های فیزیکی یا ترس نمی تونه آدمو این همه ساعت گشنه نگهداره عمویی!خوش به حالت هستا ..منم ميخوام بگيرم ولي نه با حس هايي كه تو داري..فقط فيزيكيند..نه خدايي..شايدم ترس باشند نه اشتياق..
خوش به حالت هستا
دل من گوشه نداره مثل يه برجك مدور ميمونه..آدم گيج ميشه توش.. ميگردم شايد تونستم . شايدم تو اين 30 روز تونستم خالص كنم اين حس رو و الهيش كنم
عمو جونم می تونی ! من به دل تو ایمان دارم!دل من گوشه نداره مثل يه برجك مدور ميمونه..آدم گيج ميشه توش.. ميگردم شايد تونستم . شايدم تو اين 30 روز تونستم خالص كنم اين حس رو و الهيش كنم
خدایا ! این عموی من دلش خیلی پاکه اما انگار بین تو و اون فاصله افتاده!حالا که اومدیم به خونت می دونم هوامونو داری پس به دل عمو هم آرامش و عشق بده تا حس قشنگ روزه داری برای تو رو دوباره تجربه کنه!
خدا جونم تو رو با عمو تنها میذارم انگار عمو حرفای نگفته داره... [/b]
هستا جان من از اين كارا بلد نيستم..
فقط از ديدن آدمايي كه در طول يك دوره معين بدون تغيير در عقيده و بدون سستي پيش ميرند لذت ميبرم..اين براي من كافيه.
اونقدر ريا و تزوير ديدم كه نتونستم به كسي بدبين نباشم// خدا خيرت بده..حرفات دل آدم رو روشن و صاف ميكنه.. اين پاي بند بودنت يك دنيا تماشايي و لذت بخش هستش
عمو تو جلوی خدا تو مهمون خونه نشستی... هیچ حرفی باهاش نداری؟؟
هيچ حرفي.. شايد هم اونقدر زيادند كه ..........
عمو از میون اونا یه جمله رو انتخاب کن... خدا منتظره!
نه ديگه نميتونم.. منم ميرم.. تو اينجا بودي كه جرات پيدا كردم...
بزار بقيش هم بمونه تو خلوت خودم به خدا بگم
شبت خوش
من اصلا دلم رضا نبود كه به دل خانم هستا ياس بيفته..عمو داری ارمغان گل مارو اذیت میکنیا
کار دوست ما درسته
خدا باهاشه پارتی خیلیا شده تا حالا
سلام دوست عزیز!عمو داری ارمغان گل مارو اذیت میکنیا
کار دوست ما درسته
خدا باهاشه پارتی خیلیا شده تا حالا
تو دلم یاس نیافتاد فقط ناراحتم که فکر می کنی خدا دوست نداره...من اصلا دلم رضا نبود كه به دل خانم هستا ياس بيفته..
اين خواست خودش بود ..من از نوشته ها و اين فضاي روحاني كه در سايه تايپيك تو ايجاد شده بود... استفاده ميكردم..
خدا حتما با اونه نه با ما.. خدا صالحان رو دوست داره...
خدايا ميدونم كه هيچي نيستم. چقدر بايد شرمنده ات باشيم كه اجازه دادي اين موجود بي ارزش (bmd) بازم اجازه قدم زدن در زمين تو رو داشته باشند...
می بینی شیدا جون....کلی غصه خوردم....تو بهش بگو...الهي چه جمله اي نوشتينا...الان اشك تو چشمام حلقه زدو...
می بینی شیدا جون....کلی غصه خوردم....تو بهش بگو...
نمی دونم والا فکر می کنن خدا واسه یه عده خاصه... خود خدا گفته همه بنده هاشو دوست داره... این عموی ما یهکم نسبت به خودش کم لطفی می کنه...اره هستا جون..چرا اينجوري ميگن؟؟خيلي دلم گرفت اين جمله رو خوندم..
5 دقيقه
در يک پارک زني با يک مرد روي نيمکت نشسته بودند و به کودکاني که در حال بازي بودند نگاه ميکردند که در حال بازي بودند . زن رو به مرد کرد و گفت پسري که لباس ورزشي قرمز دارد و از سرسره بالا ميرود پسر من است .
مرد در جواب گفت : چه پسر زيبايي و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسري که تاب بازي ميکرد اشاره کرد .
مرد نگاهي به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : تامي وقت رفتن است .
تامي که دلش نميآمد از تاب پايين بيايد با خواهش گفت بابا جان فقط 5 دقيقه . باشه ؟
مرد سرش را تکان داد و قبول کرد . مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند . دقايقي گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : تامي دير ميشود برويم . ولي تامي باز خواهش کرد 5 دقيقه اين دفعه قول ميدهم .
مرد لبخند زد و باز قبول کرد . زن رو به مرد کرد و گفت : شما آدم خونسردي هستيد ولي فکر نميکنيد پسرتان با اين کارها لوس بشود ؟
مرد جواب داد دو سال پيش يک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخهسواري زير گرفت و کشت . من هيچگاه براي سام وقت کافي نگذاشته بودم . و هميشه به خاطر اين موضوع غصه ميخورم . ولي حالا تصميم گرفتم اين اشتباه را در مورد تامي تکرار نکنم . تامي فکر ميکند که 5 دقيقه بيشتر براي بازي کردن وقت دارد ولي حقيقت آن است که من 5 دقيقه بيشتر وقت ميدهم تا بازي کردن و شادي او را ببينم . 5 دقيقهاي که ديگر هرگز نميتوانم بودن در کنار سام ِ از دست رفتهام را تجربه کنم .
بعضي وقتها آدم قدر داشتهها رو خيلي دير متوجه ميشه . 5 دقيقه ، 10 دقيقه ، و حتي يک روز در کنار عزيزان و خانواده ، ميتونه به خاطرهاي فراموش نشدني تبديل بشه . ما گاهي آنقدر خودمون رو درگير مسا ئل روزمره ميکنيم که واقعا ً وقت ، انرژي ، فکر و حتي حوصله براي خانواده و عزيزانمون نداريم . روزها و لحظاتي رو که ممکنه ديگه امکان بازگردوندنش رو نداريم .
اين مسئله در ميان جوانترها زياد به چشم ميخوره . ضرر نميکنيد اگر براي يک روز شده دست مادر و پدرتون رو بگيريد و به تفريح ببريد . يک روز در کنار خانواده ، يک وعده غذا خوردن در طبيعت ، خوردن چاي که روي آتيش درست شده باشه و هزار و يک کار لذت بخش ديگه .
قدر عزيزانتون رو بدونيد . هميشه ميشه دوست پيدا کرد و با اونها خوش گذروند ، اما هميشه نعمت بزرگ يعني پدر و مادر و خواهر و برادر در کنار ما نيست . ممکنه روزي سايه عزيزانمون توي زندگي ما نباشه
اين كه اره..مگه ميشه خدا بنده هاشو دوست نداشته باشه...من فكر ميكنم اقاي بي ام دي خيلي خالصند ..نمی دونم والا فکر می کنن خدا واسه یه عده خاصه... خود خدا گفته همه بنده هاشو دوست داره... این عموی ما یهکم نسبت به خودش کم لطفی می کنه...
حتما" همین طوره....منم واسه همین ازش خواستم با خدا حرف بزنه تا لذت ببرم...اين كه اره..مگه ميشه خدا بنده هاشو دوست نداشته باشه...من فكر ميكنم اقاي بي ام دي خيلي خالصند ..
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
الو مرکز همسر یابی ؟!!! | گفتگوی آزاد | 25 | ||
س | الو الو الو .................الوووووووووووووو? ?ووووووووو | گفتگوی آزاد | 7 | |
الو ... الو ... خدا هست ؟ | گفتگوی آزاد | 10 | ||
الو .....الو آزمایش می کنیم 1..2..3 | گفتگوی آزاد | 7 | ||
N | الو سلام...با خدا كار داشتم...( خيلي قشنگه ) | گفتگوی آزاد | 4 |