الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدايا نذار بزرگ شم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

"hasta"

عضو جدید
ممنون نمیدونم کی پارتیمون شد ولی مهمونی رفتم خیلی باحال بود خیلی
منظورم ماه رمضون بود بابا!هنوز شروع نشده که!
 

"hasta"

عضو جدید
خدا جونمممممممممممم!
پس کی این انتظار تموم می شه؟کی در خونتو باز می کنی؟این همه آدم پشت خونت صف بستن! منتظریم که بیایم تو!
خدایا! می دونی و می دونم که واسه چی امسال اومدم، می دونی و می دونم که گنه کارم اما می دونی و می دونم که بخشنده و مهربانی...
جون من ای خدای من ،ما ،همه بچه های باشگاه تو رو دوست داریم فقط هر کدوم زبان گفتنمون فرق می کنه،اما ته دلمون تویی خداجون،ما امید مون عشقمون و وجونمون تویی ،اما این زندگی مارو تو خودش گم کرده.. دریابمون و کمکمون کن تا بتونیم خودمون و خدامون رو پیدا کنیم...
بیایید توسحرای ماه رمضون برای هم دعا کنیم... اگه روزه می گیریم یا نمی گیریم تو این ماه بیاید عاشق بودنو تمرین کنیم...بیاین فقط یه ماه ،یه ماه رو تو زندگیمون دروغ نگیم بچه ها... بیاید برای خدا زندگی کنیم... به عشق اون ،به یاد اون آروم بگیریم....
التماس دعا....:gol:
 

"hasta"

عضو جدید
پیش به سوی ماه رمضون!
آخ جون!
بچه ها بدویید بیاید تو،خدا در خونشو باز کرد! می گم چقدر همتون آراسته و خوشگل شدید!
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیش به سوی ماه رمضون!
آخ جون!
بچه ها بدویید بیاید تو،خدا در خونشو باز کرد! می گم چقدر همتون آراسته و خوشگل شدید!

خوش به حالت هستا ..منم ميخوام بگيرم ولي نه با حس هايي كه تو داري..فقط فيزيكيند..نه خدايي..شايدم ترس باشند نه اشتياق..
خوش به حالت هستا
 

"hasta"

عضو جدید
خوش به حالت هستا ..منم ميخوام بگيرم ولي نه با حس هايي كه تو داري..فقط فيزيكيند..نه خدايي..شايدم ترس باشند نه اشتياق..
خوش به حالت هستا
حس های فیزیکی یا ترس نمی تونه آدمو این همه ساعت گشنه نگهداره عمویی!
مطمئنم ته ته دلت... اون گوشه ترک شده دلت عشق به خدا هنوز داره زندگی می کنه!یه سر به اون گوشه دلت بزن عمو جونم!
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حس های فیزیکی یا ترس نمی تونه آدمو این همه ساعت گشنه نگهداره عمویی!
مطمئنم ته ته دلت... اون گوشه ترک شده دلت عشق به خدا هنوز داره زندگی می کنه!یه سر به اون گوشه دلت بزن عمو جونم!
دل من گوشه نداره مثل يه برجك مدور ميمونه..آدم گيج ميشه توش.. ميگردم شايد تونستم . شايدم تو اين 30 روز تونستم خالص كنم اين حس رو و الهيش كنم
 

"hasta"

عضو جدید
دل من گوشه نداره مثل يه برجك مدور ميمونه..آدم گيج ميشه توش.. ميگردم شايد تونستم . شايدم تو اين 30 روز تونستم خالص كنم اين حس رو و الهيش كنم
عمو جونم می تونی ! من به دل تو ایمان دارم!:victory:
 
  • Like
واکنش ها: bmd

"hasta"

عضو جدید
خدایا ! این عموی من دلش خیلی پاکه اما انگار بین تو و اون فاصله افتاده!حالا که اومدیم به خونت می دونم هوامونو داری پس به دل عمو هم آرامش و عشق بده تا حس قشنگ روزه داری برای تو رو دوباره تجربه کنه!
خدا جونم تو رو با عمو تنها میذارم انگار عمو حرفای نگفته داره...
 
  • Like
واکنش ها: bmd

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا ! این عموی من دلش خیلی پاکه اما انگار بین تو و اون فاصله افتاده!حالا که اومدیم به خونت می دونم هوامونو داری پس به دل عمو هم آرامش و عشق بده تا حس قشنگ روزه داری برای تو رو دوباره تجربه کنه!
خدا جونم تو رو با عمو تنها میذارم انگار عمو حرفای نگفته داره... [/b]

هستا جان من از اين كارا بلد نيستم..
فقط از ديدن آدمايي كه در طول يك دوره معين بدون تغيير در عقيده و بدون سستي پيش ميرند لذت ميبرم..اين براي من كافيه.
اونقدر ريا و تزوير ديدم كه نتونستم به كسي بدبين نباشم// خدا خيرت بده..حرفات دل آدم رو روشن و صاف ميكنه.. اين پاي بند بودنت يك دنيا تماشايي و لذت بخش هستش
 

"hasta"

عضو جدید
هستا جان من از اين كارا بلد نيستم..
فقط از ديدن آدمايي كه در طول يك دوره معين بدون تغيير در عقيده و بدون سستي پيش ميرند لذت ميبرم..اين براي من كافيه.
اونقدر ريا و تزوير ديدم كه نتونستم به كسي بدبين نباشم// خدا خيرت بده..حرفات دل آدم رو روشن و صاف ميكنه.. اين پاي بند بودنت يك دنيا تماشايي و لذت بخش هستش

عمو تو جلوی خدا تو مهمون خونه نشستی... هیچ حرفی باهاش نداری؟؟
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عمو از میون اونا یه جمله رو انتخاب کن... خدا منتظره!

باشه نميخوام دلت رو بشكونم..
خدايا ميدونم كه هيچي نيستم. چقدر بايد شرمنده ات باشيم كه اجازه دادي اين موجود بي ارزش (bmd) بازم اجازه قدم زدن در زمين تو رو داشته باشند...
 

"hasta"

عضو جدید
باشه نميخوام دلت رو بشكونم..
خدايا ميدونم كه هيچي نيستم. چقدر بايد شرمنده ات باشيم كه اجازه دادي اين موجود بي ارزش (bmd) بازم اجازه قدم زدن در زمين تو رو داشته باشند...
عمو دلم گرفت...چرا اینجوری می گی؟
 

spow

اخراجی موقت
نه ديگه نميتونم.. منم ميرم.. تو اينجا بودي كه جرات پيدا كردم...
بزار بقيش هم بمونه تو خلوت خودم به خدا بگم
شبت خوش

عمو داری ارمغان گل مارو اذیت میکنیا
کار دوست ما درسته
خدا باهاشه پارتی خیلیا شده تا حالا :D
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عمو داری ارمغان گل مارو اذیت میکنیا
کار دوست ما درسته
خدا باهاشه پارتی خیلیا شده تا حالا :D
من اصلا دلم رضا نبود كه به دل خانم هستا ياس بيفته..
اين خواست خودش بود ..من از نوشته ها و اين فضاي روحاني كه در سايه تايپيك تو ايجاد شده بود... استفاده ميكردم..
خدا حتما با اونه نه با ما.. خدا صالحان رو دوست داره...
 

"hasta"

عضو جدید
عمو داری ارمغان گل مارو اذیت میکنیا
کار دوست ما درسته
خدا باهاشه پارتی خیلیا شده تا حالا :D
سلام دوست عزیز!
نه بابا من هیچ کس نیستم هر چی هست لطف شماست که تمومی نداره...
من ازش خواستم تقصیر من بود...

من اصلا دلم رضا نبود كه به دل خانم هستا ياس بيفته..
اين خواست خودش بود ..من از نوشته ها و اين فضاي روحاني كه در سايه تايپيك تو ايجاد شده بود... استفاده ميكردم..
خدا حتما با اونه نه با ما.. خدا صالحان رو دوست داره...
تو دلم یاس نیافتاد فقط ناراحتم که فکر می کنی خدا دوست نداره...
خدا همه بندهاشو دوست داره...
من هیچم عمو جون ... هیچ...
وقتشه حرفای نگفتتو بهش بزنی
 
  • Like
واکنش ها: bmd

"hasta"

عضو جدید
وااااااااااااااااااااااااااای
آخیش!
خسته شدم خدا 2 ساعته دنبال این تاپیک می کردم...آخه اگه من پست ندم کسی نمی ده رفته بود اون ته تها!
خب خدا جون!
سلام!
خداجونم چقدر کیف می ده مهمونی! چقدر خوش میگذره! چقدر امسال آدمای خوبی اومدن!
یکیشون بود چند روز پیش آوردمش پیشت باهات جرف زد...یادت اومد؟؟آره خودشه.... می خوام پیشت ازش گلگی کنم خدا... اون موقع که داشتم از باشگاه می رفتم... بهم گفت پاشا و پدر بزرگو بر می گردونه پیشم...اما به قولش عمل نکرد...آدمه دیگه یادش میره...حالا از تو می خوام خدایی...
پاشارو نمی خوام اما پدر بزرگم...
خداجونم دلم براش تنگ شده...اون مرده اما یادش هنوزتو دلم زندس... خیلی این روزا دلم هواشو کرده....دلم واسه اون موقع ها که با موتورش منو می برد پارک تنگ شده خدایی... اون موقع که برام آب نبات قیچی می خرید...دوچرخمو درست می کرد... از صبح تا شب تو کوچه وای میستاد تا من بازی کنم.... خدایا دلم تنگه.... یعنی الآن کجاس؟ همیشه می گفت خوش بخت شی بابا...
خدایا! یعنی من دعاشو برآورده کردم؟
 

sheyda_star

عضو جدید
کاربر ممتاز

خدايا ميدونم كه هيچي نيستم. چقدر بايد شرمنده ات باشيم كه اجازه دادي اين موجود بي ارزش (bmd) بازم اجازه قدم زدن در زمين تو رو داشته باشند...


الهي چه جمله اي نوشتينا...الان اشك تو چشمام حلقه زدو...:cry:
 

spow

اخراجی موقت
5 دقيقه

در يک پارک زني با يک مرد روي نيمکت نشسته بودند و به کودکاني که در حال بازي بودند نگاه مي­کردند که در حال بازي بودند . زن رو به مرد کرد و گفت پسري که لباس ورزشي قرمز دارد و از سرسره بالا مي­رود پسر من است .

مرد در جواب گفت : چه پسر زيبايي و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسري که تاب بازي مي­کرد اشاره کرد .
مرد نگاهي به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : تامي وقت رفتن است .

تامي که دلش نمي­آمد از تاب پايين بيايد با خواهش گفت بابا جان فقط 5 دقيقه . باشه ؟

مرد سرش را تکان داد و قبول کرد . مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند . دقايقي گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : تامي دير مي­شود برويم . ولي تامي باز خواهش کرد 5 دقيقه اين دفعه قول مي­دهم .

مرد لبخند زد و باز قبول کرد . زن رو به مرد کرد و گفت : شما آدم خونسردي هستيد ولي فکر نمي­کنيد پسرتان با اين کارها لوس بشود ؟

مرد جواب داد دو سال پيش يک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه­سواري زير گرفت و کشت . من هيچ­گاه براي سام وقت کافي نگذاشته بودم . و هميشه به خاطر اين موضوع غصه مي­خورم . ولي حالا تصميم گرفتم اين اشتباه را در مورد تامي تکرار نکنم . تامي فکر مي­کند که 5 دقيقه بيش­تر براي بازي کردن وقت دارد ولي حقيقت آن است که من 5 دقيقه بيشتر وقت مي­دهم تا بازي کردن و شادي او را ببينم . 5 دقيقه­اي که ديگر هرگز نمي­توانم بودن در کنار سام ِ از دست رفته­ام را تجربه کنم .

بعضي وقتها آدم قدر داشته­ها رو خيلي دير متوجه مي­شه . 5 دقيقه ، 10 دقيقه ، و حتي يک روز در کنار عزيزان و خانواده ، مي­تونه به خاطره­اي فراموش نشدني تبديل بشه . ما گاهي آنقدر خودمون رو درگير مسا ئل روزمره مي­کنيم که واقعا ً وقت ، انرژي ، فکر و حتي حوصله براي خانواده و عزيزانمون نداريم . روزها و لحظاتي رو که ممکنه ديگه امکان بازگردوندنش رو نداريم .

اين مسئله در ميان جوانترها زياد به چشم مي­خوره . ضرر نمي­کنيد اگر براي يک روز شده دست مادر و پدرتون رو بگيريد و به تفريح ببريد . يک روز در کنار خانواده ، يک وعده غذا خوردن در طبيعت ، خوردن چاي که روي آتيش درست شده باشه و هزار و يک کار لذت بخش ديگه .

قدر عزيزانتون رو بدونيد . هميشه مي­شه دوست پيدا کرد و با اونها خوش گذروند ، اما هميشه نعمت بزرگ يعني پدر و مادر و خواهر و برادر در کنار ما نيست . ممکنه روزي سايه عزيزانمون توي زندگي ما نباشه
 

sheyda_star

عضو جدید
کاربر ممتاز
5 دقيقه

در يک پارک زني با يک مرد روي نيمکت نشسته بودند و به کودکاني که در حال بازي بودند نگاه مي­کردند که در حال بازي بودند . زن رو به مرد کرد و گفت پسري که لباس ورزشي قرمز دارد و از سرسره بالا مي­رود پسر من است .

مرد در جواب گفت : چه پسر زيبايي و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسري که تاب بازي مي­کرد اشاره کرد .
مرد نگاهي به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : تامي وقت رفتن است .

تامي که دلش نمي­آمد از تاب پايين بيايد با خواهش گفت بابا جان فقط 5 دقيقه . باشه ؟

مرد سرش را تکان داد و قبول کرد . مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند . دقايقي گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : تامي دير مي­شود برويم . ولي تامي باز خواهش کرد 5 دقيقه اين دفعه قول مي­دهم .

مرد لبخند زد و باز قبول کرد . زن رو به مرد کرد و گفت : شما آدم خونسردي هستيد ولي فکر نمي­کنيد پسرتان با اين کارها لوس بشود ؟

مرد جواب داد دو سال پيش يک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه­سواري زير گرفت و کشت . من هيچ­گاه براي سام وقت کافي نگذاشته بودم . و هميشه به خاطر اين موضوع غصه مي­خورم . ولي حالا تصميم گرفتم اين اشتباه را در مورد تامي تکرار نکنم . تامي فکر مي­کند که 5 دقيقه بيش­تر براي بازي کردن وقت دارد ولي حقيقت آن است که من 5 دقيقه بيشتر وقت مي­دهم تا بازي کردن و شادي او را ببينم . 5 دقيقه­اي که ديگر هرگز نمي­توانم بودن در کنار سام ِ از دست رفته­ام را تجربه کنم .

بعضي وقتها آدم قدر داشته­ها رو خيلي دير متوجه مي­شه . 5 دقيقه ، 10 دقيقه ، و حتي يک روز در کنار عزيزان و خانواده ، مي­تونه به خاطره­اي فراموش نشدني تبديل بشه . ما گاهي آنقدر خودمون رو درگير مسا ئل روزمره مي­کنيم که واقعا ً وقت ، انرژي ، فکر و حتي حوصله براي خانواده و عزيزانمون نداريم . روزها و لحظاتي رو که ممکنه ديگه امکان بازگردوندنش رو نداريم .

اين مسئله در ميان جوانترها زياد به چشم مي­خوره . ضرر نمي­کنيد اگر براي يک روز شده دست مادر و پدرتون رو بگيريد و به تفريح ببريد . يک روز در کنار خانواده ، يک وعده غذا خوردن در طبيعت ، خوردن چاي که روي آتيش درست شده باشه و هزار و يک کار لذت بخش ديگه .

قدر عزيزانتون رو بدونيد . هميشه مي­شه دوست پيدا کرد و با اونها خوش گذروند ، اما هميشه نعمت بزرگ يعني پدر و مادر و خواهر و برادر در کنار ما نيست . ممکنه روزي سايه عزيزانمون توي زندگي ما نباشه

مرسي اقا اسپا مثله تمام نوشته هاي ديگتون خيلي قشنگ بود...:gol::gol:

اره واقعا كاش ادم قدر عزيزانشو ميدونست و تا هستن از بودن باهاشون لذت ميبرد..:crying2:
 

sheyda_star

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دونم والا فکر می کنن خدا واسه یه عده خاصه... خود خدا گفته همه بنده هاشو دوست داره... این عموی ما یهکم نسبت به خودش کم لطفی می کنه... :w20:
اين كه اره..مگه ميشه خدا بنده هاشو دوست نداشته باشه...من فكر ميكنم اقاي بي ام دي خيلي خالصند ..
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا